خاطرات یک بازنشستۀ بانک
بازار جدید

یک مشتری داشتیم تو بانک که هر چی تو دنیا تولید میشد -مخصوصاً محصولات اروپا، آمریکا، ژاپن و کره- تو فروشگاهش پیدا میشد. همیشه هم مغازهاش شلوغ بود. واسم سؤال بود که چطوری این کار رو میکنه. تا اینکه فهمیدم حدود ده تا ماشیننویس داره و مرتب به شرکتها و تولیدکنندگان فکس میزنه و میگه «من تاجرم. یه نمونه از کالاهای تولیدی رو برایم بفرستید.»
تولیدکنندهها هم که فکر میکردند یک بازار جدید پیدا کردهاند سریعاً محصولشون رو، بدون هزینه و با پست، میفرستادند و این تاجر هم این محصولات رو تو فروشگاهش میفروخت و سود کلانی به دستش میاومد.
مطلبی دیگر از این نویسنده
رفیق ناباب
مطلبی دیگر در همین موضوع
آواز کارآفرینی شنیدن از دور خوش است… (بخش اول)
بر اساس علایق شما
معرفی۱۰تا پادکست خوب🎧