اگر از خود میپرسید «چگونه فلسفه بخوانم؟» شاید دانستن این نکته مفید باشد که مطالعۀ فلسفه مانند هر رشتۀ دیگری شیوهها و فنون خاص خودش را دارد. شناسایی کتابهای مهم فلسفی که حاصل نگارش فیلسوفان بزرگ در سیر تاریخی فلسفه است میتواند یکی از قدمهای بلند در پیشبرد فهمِ فلسفه و آشنایی دقیقتر با این حوزۀ مطالعاتی باشد. در این نوشتار قصد داریم با معرفی مهمترین کتابهای فلسفه شما را به تعبیر نایجل واربرتون با کلاسیکهای فلسفه آشناتر سازیم. (آنچه در ادامه میآید بخشی از کتابهایی است که در منابع نامشان ذکر میشود)
كسی نيست كه نام افلاطون را نشنیده و از شهرت و مقام مخصوصی كه اين كتابش در میان كتب فلسفی و اجتماعی جهان دارد بیخبر باشد.
سقراط شخصیتی جذاب بود كه گروهی از جوانان ثروتمند آتنی را مجذوب خود ساخته بود. او از خود نوشتهای بهجا نگذاشت، ولی از طريق محاوراتش در كوی و برزن تأثير خويش را بر جا نهاد. سقراط مدعی بود كه چیزی تعليم نمیدهد، بلكه به وسيلۀ رشتهای از سؤالات معنیدار و كنايهآميز نشان میدهد كه آنهایی كه با او طرف صحبت میشوند حقیقتاً درباره چیزهایی مثل ماهیت دینداری، عدالت يا اخلاق بسيار كم میدانند. در حالی كه افلاطون هنوز ايام جوانی را میگذراند، سقراط به اتهام فاسد كردن جوانان شهر و رویگردانی از اعتقاد به خدایان آن محكوم به مرگ شد. سقراط جام شوکران را سر كشيد، و اين در نزد شهروندان آتن روشی متداول برای اعدام بود.
سقراط در آخرین دفاعیات خود در دادگاه خطاب به آتنیان میگوید شما مردم این شهر مانند اسب تنبلی هستید که احتیاج دارید برای اینکه براه بیفتید خرمگسی گاهی به شما نیش بزند و من همچون آن خرمگس بودهام که نیشکی میزدهام و شما را به اندیشیدن وامیداشتهام و اکنون اگر مرا بکشید، دیگری را مثل من نخواهید یافت.
افلاطون در مكالماتش به سقراط نوعی حيات دوباره بخشید. با اين حال، آرای شخصیتی كه در آثار افلاطون، سقراط نامیده میشود، احتمالاً با آرای سقراط واقعی تفاوتهای چشمگیری دارد. افلاطون طوری مینوشت كه انگار مكالماتی را كه به واقع روی داده، ثبت میکند؛ ولی زمانی كه سرگرم نگارش جمهوری بود سقراطِ افلاطون به صورت سخنگوی دیدگاههای خودِ افلاطون درآمده بود .
مسائلی كه دراین كتاب طرح شده مهمترين موضوعهایی است كه بشر از بدو پیدایش اندیشه به آن توجه داشته و مادام كه باقی است، توجه خواهد داشت.
نام اين كتاب ممكن است موجب سوءتفاهم شود، يعنی شاید خواننده تصور كند كه موضوع كتاب آن نوع حکومتی است كه ما امروز به نام جمهوری میخوانيم، و حال آنكه چنين نيست . نام اصلی كتاب در زبان یونانی «پوليتيا» است كه میتوان آن را به كلماتی از قبيل «حكومت» يا «تأسيس شهر» يا «جامعه» ترجمه كرد.
اما موضوع كتاب چيست؟ اين كتاب موضوع واحد ندارد، بلكه درباره موضوعهای متعددی بحث میكند كه اهمیت آنها و مقامی كه در این كتاب دارند تقريباً يكسان است. از جهتی میتوان گفت كه بحث اساسی كتاب بر سر موضوع «عدل» است، اما اهمیتی كه افلاطون برای مفهوم عدل قائل است از لحاظ تحقق آن در جامعۀ بشری است، و وی در عالم خيال شهری را پیریزی میکند كه صفت عدل، هم در تشكيلات و هم در اخلاق افراد آن محقق باشد. پس، از اين حيث میتوان گفت كه هدف اصلی كتاب جمهور بحث در تأسيس «مدينۀ فاضله» يا تحقق كمال مطلوب در تنظيم امور جامعه است.
جمهوری آمیزهای است از دو شيوۀ نگارشی خاص افلاطون. كتاب اول شامل گفتگویی است ميان سقراط و دوستانش كه میتوان آن را صحنه اول نمايشی به شمار آورد: افلاطون دربارۀ صحنه و واکنشهای شخصیتهای مختلف چیزهایی به ما میگوید. ولی در قسمتهای بعدی، با اين كه افلاطون همچنان در قالب گفتگو متن را بیش میبرد، بازیگر اصلی نمایش سقراط است، و بازیگرانِ نقش دوم صرفاً با گفتههای او موافقت میكنند.
کتاب جمهور افلاطون مشتمل بر ده کتاب است، ولی معلوم نیست که این تقسیم از خود افلاطون است یا از دیگران:
•• حاکمان، پشتیبانان و کارگران از منظر افلاطون کیستند؟ و ادارهشان چگونه است؟
بخش مهمی از جمهور تماماً اختصاص دارد به برنامه آموزشی افلاطون برای سپاهیان. افلاطون طبقه سپاهیان را به دو دسته تقسیم میکند: حاکمان و پشتیبانان. حاکمان آنانی هستند که باید قدرت سیاسی را در دست داشته باشند؛ پشتیبانان یاریگر حاکمانند و در برابر حملات و تهدیدات خارجی از کشور دفاع میکنند. افلاطون برای هر کدام از این دو گروه وظایفی برمیشمارد؛ برای نمونه میگوید حاکمان بالقوه در جریان تعلیم و تربیتشان باید آزمونهای متنوعی را از سر بگذرانند و عکسالعمل ایشان در برابر وسوسههای نفسانی به دقت زیر نظر گرفته شود. یا درباره سپاهیان این نظر را دارد که هیچکدام از سپاهیان حق ندارند دارایی شخصی داشته باشند و حتی فرزندان ایشان از آن خودشان محسوب نمیشوند، بلکه فرزندان مشترکند. در واقع افلاطون در مورد مسئله خانواده راهحلی بنیادستیزانه به دست میدهد. حتی آمیزش جنسی نیز تحت ضابطه در میآید. منتخبی از شهروندان تنها حق دارند در مراسمی خاص به آمیزش جنسی بپردازند آن هم در حالی که از طریق قرعهکشی دو به دو با هم جفت میشوند. بدین قرار جمهوری افلاطون صورتی از بهسازی نژادی در خود دارد که مقصود از آن به بار آوردن فرزندانی قوی و شجاع است.
افلاطون برخلاف اکثر معاصرانش معتقد بود که زنان باید از تعلیم و تربیتی همسان با مردان برخوردار باشند، و باید اجازه یابند دوشادوش مردان نبرد کنند. در عین حال اعتقاد داشت مردان در هر فعالیتی گوی سبقت را از زنان میربایند.
افلاطون در شرحی که از تعلیم و تربیت سپاهیان میدهد استدلال میکند که انواع گوناگونی از شعر را باید به تیغ سانسور سپرد. هر نوشتهای که در خصوص خدایان یا قهرمانان تصوری نادرست برانگیزد یا وقتی که دانشآموزان آن را با صدای بلند میخوانند منجر به این شود که آنها با شخصیتهای ناعادل همذاتپنداریِ بیش از حد پیدا کنند باید قدغن شود.
در یک جمعبندی کلی افلاطون در جمهور بیش از هر نوشتۀ دیگری صحت این اعتقاد خودش را ثابت میکند که هر مسألهای با هر مسألۀ دیگر مرتبط است. تحقیق هرگز نباید متوقف شود چون «هر نتیجهای که فعلاً گرفتهایم» به مسألۀ بعد کشیده میشود. افلاطون مطابق معمول از سؤالِ سقراطوار و سادهای شروع میکند و میپرسد «عدالت چیست؟» این سوأل به پرسش دیگری میانجامد که «آیا عدالت به حال شخص عادل سودمند است؟» مهمترین کاری که جمهور میکند همین است که نشان بدهد عدالت به خود شخص عادل سود میرساند و شما برای اینکه سعادتمند باشید، به عدالت بیش از هر چیز دیگر احتیاج دارید.
••• منابع بیشتر برای شناخت افلاطون و کتاب جمهور او:
• فلاسفه بزرگ: آشنایی با فلسفۀ غرب/ براین مگی/ ترجمه عزتالله فولادوند/ نشر خوارزمی
• آثار کلاسیک فلسفه/ نایجل واربرتون/ ترجمه مسعود علیا/ نشر ققنوس
• جمهور/ افلاطون/ ترجمه فؤاد روحانی/ نشر نگاه