هوش ، استعداد و توانایی ذهنی انسان، همیشه برای دانشمندان بخصوص روانشناسان مورد مطالعه قرار گرفته و این مطالعات همچنان ادامه دارد و دریچه های جدیدی را در مورد انواع هوش انسان در روانشناسی به روی ما باز می کند.
به گزارش سرویس روانشناسی سایت ری را ، ما با شناخت انواع هوش از دیدگاه روانشناسی میتوانیم بیشتر به توانایی های خودمان پی ببریم.
انواع هوش و کاربردهای آن کم نیستند اما در ادامه این مطلب از سایت ری را با ما همراه باشید تا با مهمترین آنها آشنا شوید:
هوش منطقی یا IQ یکی از مهمترین انواع هوش است که متاسفانه گاهی افراد را تنها با آن می سنجند!
آی کیو (ضریب هوشی) که مخفف عبارت Intelligence quotient است، به معنای توانایی و اندازه گیری استدلال و منطق هر فرد است. در واقع آی کیو ، واحدی برای سنجش اطلاعات و منطق هر فرد برای پاسخ به سوالات است.
حتما دیده اید افرادی را که در دانشگاه با رتبه و معدل بالا قبول شده اند اما در زندگی شخصی یا کاری خود شکست خورده اند و هیچگاه موفق نبودند. مثال هایی از این دست زیادند … پس این نوع از انواع هوش لازم است، اما کافی نیست و نمیتواند به تنهایی معیاری برای سنجش افراد باشد.
هیچگاه دنبال سنجیدن میزان آی کیو خود نباشید و آن را معیاری برای رتبه دادن به خود قرار ندهید.
به توانایی شناخت و مدیریت هیجانات خود و دیگران هوش هیجانی میگویند. هوش هیجانی، توانایی تشخیص و مدیریت احساسات خودمان و درک تاثیری است که بر انسانهای اطرافتان میگذاریم.
آگاهی احساسی شما و توانایی شما در کنترل احساساتتان می تواند میزان موفقیت و شادی شما را در همه جنبه های زندگی مشخص کند.
بالا بردن هوش هیجانی تاثیر مستقیم بر سطح انرژی و آگاهی شما دارد. بنابراین، هوش هیجانی مساوی است با تاثیرگذاری بین فردی.
هرچه بیشتر بر دیگران تاثیر بگذارید، موفق تر خواهید بود.
هوش سیاسی که به آن هوش تدبیری نیز گفته می شود. مفهوم این نوع هوش یعنی بهترین رفتار در مقابل هر فرد چیست .
هوش سیاسی صرفا به روابط دیپلماتیک یا سیاست مربوط نمی شود. این نوع هوش در زندگی اجتماعی و روابط بین فردی کاربردهای مهمی دارد.
تشخیص تفاوت میان افراد و به کارگیری بهترین شیوه عملکرد در مقابل آنها هنر هوش سیاسی است.
این نوع هوش توان درک طرف مقابل را در ما افزایش میدهد. هوش سیاسی یعنی این که خودمان را با سواد مخاطب هماهنگ کنیم و از به کار بردن سؤالات و عبارات نابجا خودداری کنیم.
هوش تدبیری یا سیاسی همان کیاست داشتن در کار است و به ما یاد میدهد پیش از انجام هر کار یا گفتگویی کمی تدبیرکنیم، بیهوده بحث نکنیم، از مقابله و جدل بی حاصل بپرهیزیم و همچنین درکی از فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها داشته باشیم.
شاید مصرع معروف “هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد” بهترین تعریف برای این نوع از هوش می تواند باشد.
برای دستیابی به موفقیت در کار و زندگی شخصی و اجتماعی، باید روحی شاداب و ذهنی پویا داشته باشیم. این مهم مهیا نمی شود مگر این که جسم سالم داشته باشیم و بتوانیم از آن به خوبی مراقبت کنیم.
حتما شنیده اید که “عقل سالم در بدن سالم است” ، پس مراقب سلامتی خود باشید و البته از ورزش غافل نشوید.
هوش معنوی نیز از مهم ترین انواع هوش در روانشناسی است. هوش معنوی ازتباط مستقیم با انسان بودن ، صداقت داشتن و اخلاق نیکو دارد.
این نوع از هوش انسان به وجدان و مسئولیت پذیری اجتماعی افراد مربوط می شود و بدون شک با تکنیک هایی قابل افزایش است.
برخی از راه های افزایش هوش معنوی عبارت است از :
*از زیر سوال بردن عقاید قدیمیتان ترس نداشته باشید. همیشه تشنه حقیقت باشید.
*به یاد داشته باشید زندگی شما میتواند با کمی تلاش و کوشش در جهت مثبت بهتر شود و اتفاقات خوبی را تجربه کنید.
*سحرخیزی و گاهی تماشای طلوع آفتاب میتواند ذهن انسان را به سوی خالق هدایت کند.
*یک دفترچه خودشناسی داشته باشید و سعی کنید بنویسید و از بیرون به تحلیل صفات شخصیتی خود بپردازید.
*تنفس شکمی را یاد بگیرید ، تنظیم ریتم تنفس و مدیریت آن باعث بالا رفتن سطح اکسیژن مغز می شود. عملکرد درست مغز باعث افزایش هوش معنوی شما می شود.
هوش مدیریتی به موضوعات مختلفی مانند مدیریت کارمندان، رفتار با مدیران دیگر و سایر مسائل مروبط می شود.
همیشه روی خودتان که ارزشمندترین دارایی شماست سرمایه گذاری کنید.
هوش مدیریتی به ما یادآور می شود برای رسیدن به موفقیت در کسب و کار باید بتوانیم بر خودمان مدیریت قوی داشته باشیم.
اکثر آدم ها احساس میکنند برای شروع کسب و کاری جدید و کار آفرینی به اندازه کافی باهوش نیستند اما هیچ شواهد قانع کننده ای مبنی بر این که هوش بالا پیش نیاز این نوع سبک زندگی است وجود ندارد.
کارآفرینان موفقی هستند که حتی از دانشگاه اخراج شده اند و بر اساس منابع زیاد می دانیم تجربه و پشتکار آنها، معمولا همیشه “ذکاوت و هوش کتابی” را مغلوب کرده است.
اگر عملکرد شما در ریاضی و یا زبان خوب نیست، این امکان وجود دارد که در چیزهای دیگر استعداد داشته باشید.
این همان چیزی است که در مدرسه با مطرح کردن انواع خاصی از هوش بر یک محور و نادیده گرفتن انواع دیگر آن بر ما غلبه می کند.
در سال ۱۹۸۳ هاوارد گاردنر، که در رشته روانشناسی رشد تخصص دارد، ۹ نوع هوش را معرفی کرد:
گاردنر مهارت هایی را که دیگر دانشمندان به عنوان مهارت های ارتباطی در نظر گرفته بودند، همچون مهارت های میان فردی، از انواع هوش انسان می دانست.
درست همان طور که “هوش ریاضی” امکان درک جهان را به شما می دهد، “هوش مردمی” هم همان توانایی را، فقط از دیدگاهی دیگر، به شما می دهد.
در ادامه به بررسی اجمالی ۹ مورد از انواع هوش انسان از نگاه گاردنر می پردازیم :
هوش طبیعت گرا از مهمترین انواع هوش از نگاه گاردنر است و توانایی انسان در تمایز قائل شدن در میان موجودات زنده (گیاهان ، حیوانات و … ) و نیز درک دیگر نمادهای جهان طبیعی (ابر، سازه های سنگی و …) را مشخص می کند.
همچنین این گمان وجود دارد که اکثریت جامعه مصرف گرای ما هوش طبیعت گرا را به کار می گیرند، که می توانند در میان خودروها، کتانی ها، نوع آرایش و غیره تمایز قائل شوند.
به طور ویژه کارآفرینان از این هوش استفاده میکنند تا زودتر از سایرین بازارهای جدید را ببینند، گرایش های جهانی را پیش بینی کنند و روی راه اندازی کمپین های موثر بازاریابی و جمعیت شناسی تمرکز کنند.
هوش موسیقی گرایی توانایی تشخیص زیر و بم صدا، ریتم، طنین صدا، و لحن می باشد.
این هوش ما را قادر می سازد تا موسیقی را تشخیص دهیم، خلق کنیم، بازسازی کنیم و در مورد موسیقی فکر کنیم.
این ویژگی در آهنگ سازان، رهبران ارکستر، موسیقی دانان، خوانندگان و شنوندگان مشهود است.
جالب توجه است که غالبا بین موسیقی و احساسات رابطه موثری وجود دارد و هوش های ریاضی و موسیقی می توانند فرایندهای تفکر مشترکی را به اشتراک بگذارند.
این هوش به کارآفرینان کمک میکند شنونده های بهتری باشند، رویدادها را با هم هماهنگ و موزون کنند، برنامههای بازاریابی را توسعه بدهند.
کسانی که هوش موسیقیایی دارند معمولا انسان های منطقی هستند.
هوش منطقی ریاضی توانایی محاسبه، شمارش و تفکر منطقی است. چیزی که مدرسه روی آن خیلی حساب باز می کند و آن را از مهم ترین انواع هوش انسان می داند؟!
کارآفرینان از قوت شان در این زمینه استفاده می کنند تا شور و اشتیاق شان را نسبت به یک راهکار ویژه متعادل کنند تا مقدمات ویژه و منابع مالی لازم را برای ساخت، آغاز به کار و سنجش کسب و کار فراهم کنند تا موفق شوند.
افرادی که دارای هوش منطقی بالایی هستند، به مدل ها، دسته بندی ها و نسبت ها علاقه مندند. آن ها به سمت مسائل ریاضی، بازی های استراتژیک و آزمایشات کشیده می شوند.
درک و توانایی یافتن پاسخ سوالات بنیادی در مورد وجود انسان، همچون معنای زندگی، چرا می میریم و چطور به اینجا رسیدیم، از ویژگی های این هوش است.
هوش میان فردی از کاربردی ترین انواع هوش انسان است.
هوش میان فردی برای توانایی درک و تعامل موثر با دیگران است. این نوع از انواع هوش مجموعه ای از مهارت های اجتماعی است.
این هوش شامل توانایی ارتباط کلامی و غیر کلامی موثر، توانایی یادآوری تمایز میان افراد، درک خلق و خو و فطرت دیگران است.
معلمان، بازیگران و سیاست مداران همگی دارای هوش میان فردی می باشند.
نوجوان با این نوع هوش در میان همسالان خود نقش رهبر را ایفا می کنند، در برقراری ارتباط توانمند هستند و به نظر می رسد که احساسات و انگیزه های دیگران را درک می کنند.
کارآفرینانی که مهارت های اجتماعی بالایی دارند با همه مراجعان شان تعامل موثر تری خواهند داشت. آنها قادر هستند به احساسات، انگیزه ها و خلق خوهای دیگران پی ببرند؛ جلب حمایت کنند و به طور موثر مذاکره کنند.
این نوع از هوش نیز از انواع هوش انسان است که درباره توانایی برای ساخت اشیا با دست و استفاده از انواع مهارت های فیزیکی می باشد.
این هوش شامل حس زمان سنجی و بهینه سازی مهارت ها از طریق هماهنگ سازی ذهن و بدن است.
ورزشکاران، جراحان و صنعت گران دارای هوش حرکتی – جسمانی هستند.
کارآفرینان تجاری، که در ابداع و ساخت محصولات جدید و نوآورانه نیز خوب عمل میکنند، در این حوزه به طور ویژه قدرتمند هستند.
قدرتمندی در این حوزه باعث می شود در منش رهبری و سخنرانی در جمع تخصص داشته باشند.
هوش زبانی نیز از انواع بسیار مفید هوش است. آدم هایی که هوش زبانی بالایی دارند در استفاده از کلام و گفتار صحیح توانایی بالایی از خودشان نشان می دهند. آنها عموما در انتقال ایده ها، خواندن، نوشتن و داستان گفتن خوب عمل می کنند.
هوش زبانی توانایی فکر کردن به کلمات و استفاده از زبان برای بیان و درک معانی پیچیده می باشد. این هوش به ما این امکان را می دهد تا نظام و معانی کلمات را درک و از مهارت های آن استفاده کنیم.
هوش زبانی از شایع ترین مهارت انسان ها می باشد و در شاعران، رمان نویسان، روزنامه نگاران و سخنرانان موفق مشهود است.
هوش درون فردی گاردنر از انواع هوش در روانشناسی است که استعداد درک نقاط قوت، نقاط ضعف و انگیزه های خودتان و به کارگیری این بینش ها در طرح ریزی و راهبرد است.
هوش درون فردی توانایی درک خود، احساسات و تفکرات دیگران است. این افراد از چنین دانشی در برنامه ریزی و جهت دهی زندگی استفاده می کنند.
هوش درون فردی نه تنها شامل فهم خویشتن می شود، بلکه فهم حالات و وضعیت انسان را نیز در بر می گیرد.
این نوع از انواع هوش انسان در روان شناسان، رهبران معنوی، و فیلسوفان به چشم می خورد.
هوش فضایی توانایی تفکر در سه بعد است و از انواع هوش انسان است که بسیار برای مهندسین مکانیک و دیگر رشته های مشابه کاربرد دارد.
توانایی اصلی آن ها شامل تصورات ذهنی، استلال فضایی، دستکاری و تغییر تصاویر، مهارت های گرافیکی و هنری و تخیلات فعال است.
دریانوردان، خلبانان، مجسمه سازان، نقاشان و معماران همگی نمونه های انواع هوش فضایی هستند.
استعداد اصلی کسانی که این هوش را دارند شامل تصویرسازی ذهنی، تفکر ۳ بعدی و تجسم فعال است.
به آسانی می توان پی برد این هوش در بازاریابی، طراحی راهکار و برندسازی محصول تا چه حد مهم است.
و اما در پایان ؛ یادتان باشد، ذهنیتی خوب است که چالش ها را هیجان انگیز می بیند نه ترس آور، موانع را فرصتی برای یادگیری می داند و باور دارد با تلاش و پشتکار میتوان بر مانع غلبه کرد.
شک نداشته باشید کسب انواع هوش در روانشناسی به مرور زمان شما را در کسب موفقیت در هر زمینه ای که فکر می کنید کمک خواهد کرد.
این هوش ها موروثی نیستند و می توانید با انجام پاره ای امور در هر کدام از این هوش ها که می خواهید قوی شوید.