پدران و مادران تابآور در رویارویی با چالشها(نویسنده: عفت حیدری دانش آموخته مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران و مترجم 70 عنوان کتاب روانشناسی در زمینه خود یاری، زنان و سلامتی، سبک زندگی، روابط موثر، تغذیه و تاب آوری و عضو ارشد کارگروه مترجمین و نویسندگان خانه تاب آوری و سخنران حوزه خویاری)
در خصوص ارتباط بین والدین با کودکان باید گفت: بچه ها بیشتر از رفتار والدین یاد میگیرند نه از حرفهای ایشان، بنابراین وقتی تابآوری والدین را در دشواریها میبینند؛ روی قدرت تابآوری آنها هم اثرگذاراست. لذا با توجه به درس گفتارهای گذشته در خصوص تقویت ذهنآگاهی سعی کنید؛ استراتژیهای ذهن آگاهی را برای قرارگیری در تجربیات چالش بر انگیز جستجو کنید.
مثال ساده در این خصوص توجه به میزان استرس در امورات روزمره والدین است. استرس دیدگاه ما در مورد هر آنچه که در زندگی با آن روبرو میشویم و اساسا نحوه تجربه ما از زندگی را میتواند تغییردهد. در این خصوص استرس را میتوان به عنوان مفهومی ورای توان، در نظر گرفت یا بر عکس اندیشید و آن را قابل کنترل دانست. با توجه به این دو شیوه تفکر در خصوص استرس، عکسالعملهای ما در رویارویی با رویدادها به دو صورت است: نخست اینکه با کنترل استرس، هر بار که با چالش روبرو میشویم آن را گذرا و قابل شکست میبینیم و این نحوه تفکر بر روند پیروزی ما اثر مستقیم خواهد گذاشت. رویکرد دوم این است در رویارویی با چالش به واسطه استرس، چالش را موجب شکست بدانیم؛ آن وقت شکست خواهیم خورد. شاید خیلی کلیشهای به نظر برسد اما نگرش مثبت اساس موفقیت در تابآوری است.
در اینجا ذکر این نکته قابل تأمل است که عدم قطعیت و تغییر در زندگی هر فردی اجتنابناپذیر و نگرانکننده است؛ این موضوع در زندگی والدین نیز مشکلساز است. این غریزه موجب نگرانی کاذب است و باعث میشود که ما بیش از حد درباره خانوادههای خود نگران شویم. لذا اگر تلاش کنیم که با عدم قطعیت بجنگیم؛ این مقابله خود، موجب رویارویی با استرسهای زیادی میشود و این استرسهای کاذب نه تنها احساس ما بلکه نحوه انتخاب ما را تحت تاثیر قرار میدهد. در این راستا باید دانست که قطعیت هرگز رخ نمی دهد.
وقتی این برداشت را داریم که باید نگرانی داشته باشیم؛ شرایط باز هم بدتر می شویم. ما نمی توانیم و نباید همه چیز را کنترل کنیم. بلکه ما باید دیدگاه خود را تغییر دهیم و بپذیریم که دشواریها بارها و بارها رخ میدهند. زیرا وقتی سعی میکنیم هرآنچه با آن مواجه میشویم را کنترل کنیم و به تصویرکامل خوشبختی و شکل ایدئال آن، دست پیدا کنیم؛ نیات خود را دست کم میگیریم. بنابراین تصور پدر و مادر ایدئال یا هر بخش زندگی کامل، ما را از مهارت تابآوری دور میسازد.
در این راستا می توانید نگرش و دیدگاه خود را از خود تجربه جدا کنید؛ برخی از نگرشها نسبت به دشواری میتواند شبیه این جملات باشند که همه مردم به این شکل هستند، یا من دیگر اون کسی که قبلا بودم؛ نیستم. سعی کنید مچ خودتان را با این تمرین ساده بگیرید: نخست هرکاری را که انجام میدهید متوقف کنید، سپس چند نفس کوتاه بکشید و آنچه در ذهنتان میگذارد را مشاهده کنید، بعد نگرشتان را انتخاب کنید و از خودتان سوال کنید مهم آن است به چه چیزی توجه کنم؟چه چیزی به ذهنتان میآید؟
بر این اساس برای تابآوری و تغییر برداشتهای خود به پیشنهادات ذیل عمل کنید:
1. ارتباط برقرار کنید و کمک را بپذیرید.
2. به روابط و اعضا خانواده و دوستان ارزش قایل شوید و آنها را در اولویت قرار دهید. هر وقت لازم است از آنها حمایت کنید.
3. نگرانیهای کاذب را مهار کنید. هر وقت چنین عادتهایی سراغتان آمد؛ کمی مکث کنید و دوباره آنها را جهت دهید. برای مثال اگر میترسید؛ آن را به زبان بیاوری، هرکاری لازم است انجام دهید. به عنوان نمونه با پزشک خو تماس بگیرید یا به نزدش بروید.
4. در مورد خودتان نگرش مثبت داشته باشید؛ هر وقت منفی صحبت میکنید؛ مچ خود را بگیرید. آنرا کنار بگذارید و روی نقاط قوت خود تمرکز کنید.
5. بپذیرید که عدم قطعیت و تغییرات، بخشی از زندگی هر انسانی است.
6.گام به گام به سوی هدف بروید و تصمیم بگیرید.
7.مراقب خودتان باشید، مراقبت جسمی و روحی به تاب آوری میانجامد.
در پایان ذکر مجدد این نکته ضروری است که بچهها بیشتر از کارهای شما میآموزند تا از حرفهای شما. توجه کنید که چطور چالشها را تجربه میکنید. به نحوه احساس بدنتان؛ احساسات و افکارتان توجه کنید. آیا ترسهای خود از آینده را فرافکنی میکنید؟ آیا دچار حسرت و رنجش میشوید؟ یا اغلب در دشواریها کاری میکنیم که مشکلات دشوارتر شوند.
نویسنده: مارک برتین