مایک مپلس جونیور (Mike Maples, Jr)، شریک مدیریتی "فلود گیت" (FLOODGATE) است. نام او به عنوان یکی از "8 ستاره در حال رشد سرمایهگذاران مخاطرهآمیز" توسط مجله فورچون مطرح شده است. همچنین، او به خاطر سرمایهگذاریهایش در کسبوکارها و شرکتهای فناوری مشتریمحور، در لیست "میداس" فوربز به عنوان هفدهمین نفر نام خود را ثبت کرد. (بخش اول مصاحبه)
مایک مپلس: "ارین مککین" (Erin McKean) از "ورکنیک" (Worknik) یک فرهنگلغت نویس انگلیسی آکسفورد بود. "سوزان کوگر" (Susan Koger) در "مُد کلوث" (ModCloth) از سیزده سالگی سابقه فعالیت داشت. ما به کارآفرینی سریالی به عنوان یک ویژگی مثبت نگاه نمیکنیم. ما به اعتبار، عادی نبودن و بینش اختصاصی به عنوان تفاوت اصلی نگاه میکنیم.
مایک مپلس: همه این مسائل به تعریف شما از موفقیت مربوط میشود. تعریف من از موفقیت این است: «یا باید به فرضیه تکامل تحقق ببخشم، یا موفقیت من واقعی نیست.»
مایک مپلس: حاضرم با شما شرط ببندم که تعداد شرکتهایی از این دست که توسط کارآفرینان سریالی ایجاد شده است، زیاد نیست. نظریه من این است که این اتفاق تابع زمان و سپس تابع شخص است.
مایک مپلس: دیدگاه من این است که احتمال این که کارآفرینان معتبر بتوانند چیزی غیرمعمول، مناسب و درخشان را ارائه دهند، بیشتر است. رشید با یک نمونه اولیه "نوت بوک" (وسیله دیجیتالی برای خواندن کتابهای درسی) به کنفرانس All Things Digital یا D رفته بود. همه گفته بودند این زیادی حجیم و بزرگ است. با این حال، او میدانست که کتابهای درسی بزرگ هستند. هنگامی که دانشآموزان میخواهند کتابی درسی را بخوانند، دوست دارند تمام صفحه را ببینند. آنها علاقهای به پیمایش (اسکرول) کردن، کوچک و بزرگ کردن و حرکت دادن صفحه ندارند. آنها متن را در مقابل خودشان میخواستند.
او نوت بوک را فقط به خاطر این که بزرگ باشد، بزرگ نساخته بود. دیدگاه غیرعادی او برای این قالب از طریق آشنایی با دانشآموزان کالج و نحوه استفاده آنها از کتابهای درسی به دست آمده بود. شاید دیدگاه او درست باشد و شاید هم اشتباه؛ اما مسئله اساسی این است که اگر درست باشد، پیشرو بخش بزرگی از مردم خواهد شد.
من اعتقاد دارم که یک کارآفرین معتبر دارای مجموعهای از غرایز است که به او میگویند که چه چیزی برای عرضه به بازار خوب است. آنچه که آنها میدانند را بقیه مردم دنیا نمیدانند. فکر میکنم زمانی که شما یک کارآفرین معتبر هستید، بیشتر به یک حس پایدار در طول بازی میرسید و به احتمال زیاد، غرایزتان درست است و خرد غیرمعمول شما به موفقیتتان کمک زیادی میکند. به نظرم دلیل دیگری که آنها را برنده میکند، عشقی است که همه استارتاپها را فتح میکند. در هر استارتاپی تجربیاتی نزدیک به مرگ رخ میدهد و اگر با تمام وجود عاشق ایدهتان نباشید، آن را از دست خواهید داد. کسی که میگوید: "من نمیتوانم تصور کنم که در زندگیام کاری به جز اجرای این ایده انجام دهم" مزیتی جذاب و غیرقابل چشمپوشی دارد.
مایک مپلس: در مواجهه با آنها، همه میگویند این کاری اشتباه است. به گوگل نگاه کنید. این کارآفرینان سمج و سرسخت را میبینید که حتی در مواجهه با مردی که به آنها پول میدهد و میگوید: "اشتباه میکنید، کار را باید از این طریق انجام دهید"، میگویند: "نه، شما اشتباه میکنید، دیدگاه من درست است، شما مسیرتان را عوض کنید." در نهایت هم آنها بیشترین پول را به دست آوردند.
مایک مپلس: به نظر من گاهی این جداییها درست هستند و گاهی هم اینگونه نیست. فکر میکنم موارد درست خیلی نادر است. به سختی میتوان موردی استثنایی پیدا کرد.
مایک مپلس: من فکر میکنم که متاسفانه بسیاری از سرمایهگذاران خطرپذیرمیگویند: «این بخش خیلی داغ و پرمخاطب است، ما باید روی یک شرکت در این بخش سرمایهگذاری کنیم.» به این ترتیب، آنها اقدام به سرمایهگذاری میکنند. بیشتر مدیرعاملها تقریبا مثل کارمند سرمایهگذار خطرپذیررفتار میکنند. با این حال، من بهترین بنیانگذاران را دیدهام. آنها به هیچ یک از این موارد اهمیت نمیدهند. آنها فقط به دنبال رسیدن به چشماندازی هستند که به آن اعتقاد دارند، هرچند که رنجهایی را متحمل شوند.
مایک مپلس: من خودم را شامل این گفته میبینم. کارآفرینانی که در نهایت جزو بهترینها میشوند، کسانی هستند که با همه اتفاقاتی که پیش میآید برای دیدگاهشان تلاش و مبارزه میکنند. همه کارهایی که من انجام میدهم، واقعا برای این است که به شتاب گرفتن آنها کمک کنم. من این اعتبار را برای خودم قائل نیستم که خود را مربی بنامم. فقط چیزی شبیه این را میگویم که "اینجا گلوگاههایی وجود دارد، میتوانم کمکی کنم؟" اینها همان افرادی هستند که همیشه پولسازند و شرکتهایی فوقالعاده را بنا میکنند.
این مصاحبه ادامه دارد. ( بخش سوم مصاحبه)
رتیبا، ارائهدهندهی خدمات ارزش گذاری استارتاپ، ارزش گذاری دانش بنیان و ارزش گذاری دارایی نامشهود