توانایی تیم دراپر در شناسایی کارآفرینان موفق از ایالات متحده تا چین و سرمایهگذاریهای بینظیر در اسکایپ، بایدو، پارامتریک و هات میل باعث میشود نظرات او در مورد نحوه ایجاد یک موفقیت میلیارد دلاری شامل چگونگی انتخاب بازارهای نوظهور، انتخاب کارآفرینان، ساخت تیمهای بزرگ و اجتناب از اشتباهات رایج در ایجاد استارتاپ بسیار جذاب باشد. بخش اول مصاحبه با تیم دراپر را در اینجا مطالعه کنید.
تیم دراپر: روشهای زیادی برای این کار وجود دارد. یکی از روشها این است که بازارهایی با نسبت بالای ضریب قیمت به سود (P/E) در بازار عمومی را بررسی کنید؛ ببینید شرکتهای بزرگ دولتی در کدام بخشها، کسب و کارشان را ایجاد کرده و توسعه دادهاند. اینها همان بخشهایی هستند که مردم واقعا به آنها اهمیت داده و و برای آن حاضرند پول زیادی پرداخت نمایند.
تیم دراپر: بله
تیم دراپر: دقیقا همینطور است. میدانستیم که در دراز مدت هزینهها بر اساس دلار کم میشود، اما تعداد افراد مصرفکننده رشد خواهد داشت.
تیم دراپر: بله و واقعا این تکنولوژی است که کسب و کار ما را دچار تحول میکند؛ زمانی شما یک فناوری جدید یا یک مفهوم جدید را برای این که مردم چگونه کارها را انجام دهند، به دست میآورید. ممکن است این قضیه یک روش جدید برای ارسال ایمیلها (نظیر هات میل) باشد یا راهی جدید برای صحبت کردن مردم از طریق (همانند اسکایپ) باشد. شاید روشهای جدید جستجو در چین (نظیر بایدو) باشد یا این که راههایی جدید برای طراحی و تولید ابزارهای مکانیکی (همانند پارامتریک) باشد.
همه این موارد در واقع فناوریهای جدیدی بودند که وارد بازارهای موجود شدند و روشهای انجام کارها را برای مردم تغییر دادند. شما اوایل صحبتمان به بحث و جدل قدیمی در تقابل بین مردم و بازار اشاره کردید. این به تغییرات فناوریمحور و چگونگی استفاده از آن در بازار نیز ارتباط دارد. اینجا، همانجایی است که میتوانیم فرصتهای خوبی را شناسایی کنیم.
تیم دراپر: فکر میکنم که زمانبندی بازار برای سرمایهگذاران خطرپذیر بسیار مهم است، زیرا ما موارد بسیاری وجود دارد که ما بر روی فرصتهای خوبی خیلی زود یا خیلی دیر سرمایهگذاری کردهایم.
این که میگویم خیلی زود، منظورم اولین شرکت در آن زمینه کاری است. چنین شرکتی سعی دارد فضا و روشی جدید ایجاد کند. اینجا گرفتاریها و مشکلات دانشی زیادی وجود دارد و آزمون و خطای بسیار زیادی انجام میشود و محصول هنوز در دراز مدت برای بازار مناسب نیست. از سوی دیگر، زمانی که سه یا چهار بازیگر دیگر وارد این عرصه شدهاند، ممکن است خیلی دیر شده باشد، زیرا آنها اکنون دیگر خیلی بزرگتر شدهاند و نسبت به شرکت ما دارای رشد سریعتری هستند.
بنابراین، میشود گفت که بله؛ زمانبندی بازار برای ما سرمایهگذاران خطرپذیر حقیقتا اهمیت دارد. با این حال، برای کارآفرینان مطمئن نیستم که زمانبندی بازار، یا شانس یا هر چیز دیگری اهمیت داشته باشد. آنها باید کار خود را انجام دهند. کارآفرینان یک مأموریت را دنبال میکنند و این کار برای به دست آوردن چشمانداز شرکت آنها خیلی خوب است. آنها باید چگونگی شکل عملکرد خود را در بازار پیدا کنند و متوجه شوند که چگونه میتوانند محصول خود را در اسرع وقت به بازار عرضه کنند تا بازخورد آن را ببیند.
تیم دراپر: نه الزاما، اما کمک خوبی برای او است.
تیم دراپر: گوگل راهی طولانی را در این بازار طی کرده و هنوز هم برنده این بازار بزرگ است. روزی که جهان یک راه جدید را در جیب شما قرار میدهد، میتوانید یک کسب و کار را برای خودتان بسازید. این به این معنی نیست که دیگر فرصتهای جدیدی برای سرمایهگذاری در زمینه جسنجو وجود ندارد. ما چندین مرتبه در مورد فناوریهای جدید در جستجو تلاش کردهایم. فیسبوک نیز خیلی بزرگ است، اما این به این معنی نیست که این غایت شبکههای اجتماعی است.
به نظر من، تعداد زیادی شرکت کوچک هستند که فرصتهایی برای ورود به آنها و ایجاد وجود دارد. در حقیقت، پیش از این که فیسبوک بر بازار مسلط شود، پنج یا شش شبکه اجتماعی دیگر وجود داشت. در آن زمان "مای اسپیس" (Myspace) و "فرند استر" (Friendster) و تعدادی دیگر وجود داشتند. من فکر میکنم که "زمانبندی" کمی کمتر از "اجرا" اهمیت دارد. با این حال، اگر امروز یک شرکت جدید را در این زمینه شروع کنید، یک نوع "بیمزیتی" در آن وجود دارد، زیرا تعداد زیادی شرکت دیگر پیش از شما در این بخش وارد شدهاند. در عین حال، یک مزیت بزرگ و عظیم هم در اختیار شما است و آن این است که از جدیدترین فناوری موجود استفاده میکنید، در حالی که دیگر شرکتها برای چنین کاری نیاز به انجام تغییراتی در تنظیمات خود دارند تا دچار مشکلات نشوند.
تیم دراپر: برخی از آنها فقط خودشان را بروز دادهاند. آنها در مورد کاری که انجام میدهند، خیلی هیجانزده هستند. میتوانم بگویم که آنها به همه چیز توجه میکنند. بسیاری از این موارد را از جلساتی که با آنها داریم، دریافت میکنیم: این که چه کسی عاشقانه کار میکند؛ چه کسی برای موفقیت تلاش میکند، چقدر صادق هستند و این که چقدر کاریزما دارند.
تیم دراپر: یک همکاری خوب که در آن کل تیم به توانایی هرکدام از اعضای آن در تخصص خود ایمان دارد.
تیم دراپر: این که میگوییم رهبر تاثیرگذار است به این معنی است که همه افراد در مراتب مختلف از یکدیگر پیروی میکنند. هر کسی در یک شرکت، بخشی از آن را در دست دارد. پس اگر میخواهید شرکتتان به روش خاصی عمل کند، شما به عنوان رهبر باید این کار را انجام دهید.
کل شرکت از کاری که واقعا رهبر انجام میدهد، پیروی میکنند. بنابراین، وقتی میخواهید موفق شوید، باید فکر کنید که چه چیزهایی را میخواهید از شما پیروی کنند. این مسئله همه چیز را از نام تجاری، نحوه رفتار با مشتریان، و نحوه رفتار با تامینکنندگان، نحوه رفتار با کارکنان، نحوه رفتار با سهامداران و ... را در بر میگیرد و همه اینها کل شرکت را میسازند.
تیم دراپر: شاید ما به عنوان یک استارتاپ بتوانیم بهترین شخص را برای انجام کاری پیدا و استخدام کنیم، اما باید توجه داشته باشیم که دست آخر آن شخص، خصوصیاتی که ما در شرکت در مورد برخی روشها یا موارد دیگر داریم را خواهد گرفت. مسئله مهم این است که اگر رهبر گروه نادرست باشد، افرادی که استخدام میکند نیز نادرست خواهند شد و شرکت به بنبست میرسد. در سمت مقابل، وقتی رهبر عضوی برجسته از این جامعه است، همه کارکنان او نیز اعضایی برجسته خواهند بود و در نتیجه، کسب و کار آنها رشد خواهد کرد. به همین ترتیب، رهبر سختکوش دارای کارمندانی سختکوش و رهبر فنی نیز دارای اعضایی فنی است.
تیم دراپر: من فقط به کسی کارآفرین معتبر میگویم که به اندازه کافی برای شکستن قالبها و ایجاد یک بازار جدید خلاقیت داشته باشد و به اندازه کافی پویا باشد. از چنین افرادی پیروی میشود و قطعا به موفقیت خواهند رسید.
تیم دراپر: بهترین شرکتها رشد تهاجمی دارند و از اثرات شبکهای و تسلط بر بازار به نفع خود استفاده میکنند.
تیم دراپر: بله. برنامهریزی مدل کسب و کار همانند برنامهریزی محصول بسیار مهم است.
تیم دراپر: معمولا ما تصمیم میگیریم که سرمایهگذاری کنیم یا نکنیم. تعطیل کردن و پایان دادن به کار یک شرکت تصمیمی متفاوت است. اما ملاحظات کلیدی که ما داریم، این موارد هستند: وضعیت نقدینگی، نرخ ضرر، شور و اشتیاق مشتری، پویایی گروه، در دسترس بودن سرمایهگذاری خارجی یا داخلی، ظرفیت سرمایهگذاری با در نظر گرفتن انواع سرمایهگذاریها، عشق و علاقه هیئت مدیره و مواردی از این دست.
تیم دراپر: مسائلی نظیر اندازه بازار، انتظارات جریان نقدینگی، چشمانداز بلند مدت و قیمت پیشنهاد شده اهمیت دارند. البته من هرگز تمایل به فروش ندارم؛ هرگز!
تیم دراپر: این که آنها زیادی پول خرج میکنند؛ چشمانداز خود را از دست دادهاند؛ بیش از حد افرادی را استخدام میکنند؛ و این که مشتریان دست نگه داشتهاند، نشاندهنده این اتفاق است.
تیم دراپر: یک کارآفرین در حالت ایدهآل چرخش اساسی ندارد، اما چشمانداز را بنا بر خواسته مشتری تنظیم میکند. بهترین کارآفرینان همیشه در حال نوآوری هستند. چرخش کامل تنها در ده درصد مواقع اتفاق میافتد و احتمال رسیدن به موفقیت در این موارد نیز 10 درصد است.
تیم دراپر: معمولا بهترین چرخش اساسی فقط در زمانی است که نوعی واکنش کارآفرین به تغییرات بنیادی یا ورود یک فناوری جدید به بازار باشد. بدترین آنها نیز این است که بنیانگذاران فقط در تلاش برای متقاعد ساختن سرمایهگذاران برای تامین مالی، تغییراتی را ایجاد میکنند.
تنظیم شده توسط گروه تحریریه رتیبا