رتیبا (گروه تحلیل‌گران رتیبا)
رتیبا (گروه تحلیل‌گران رتیبا)
خواندن ۱۳ دقیقه·۲ سال پیش

آشنایی سرمایه‌گذاران خطرپذیر در دنیا: اریک هیپو (بخش اول)

ما در این نوشته بخش اول مصاحبه تارنگ شاه با اریک هیپو را منتشر می‌کنیم. اریک هیپو (Eric Hippeau) سرمایه گذار خطرپذیر متولد ۱۹۵۱ در پاریس است (۷۱ سال). او هم اکنون به همراه همسر، چهار فرزند و دو نوه‌ی خود در آمریکا زندگی می‌کند. به صورت خلاصه فعالیت‌های اریک هیپو به این شرح است: او هم اکنون مدیر عامل Lerer Hippeau است (یک صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر در مراحل اولیه است که بر استارتاپ های فناوری نیویورک متمرکزست).

اریک هیپیو (Eric Hippeau) یکی از شرکای "لرر ونچرز" (Lerer Ventures) است. این شرکت، یک صندوق سرمایه‌گذاری است که در شهر نیویورک قرار دارد. "سافت بانک کپیتال" (SoftBank Capital) شرکت سرمایه‌گذاری قبلی او بود که در آن‌جا شریک مدیریتی و مدیر "سافت بانک اینترنشنال ونچرز" (SoftBank International Ventures) بود. هیپیو اولین سرمایه‌گذار سازمانی در "هافینگتون پست" (The Huffington Post) بوده است. او تا سال 2011، یعنی زمانی که هافینگتون پست به AOL فروخته شد، به عنوان مدیرعامل حضور داشت.

پیش از سافت بانک نیز او مدیرعامل "زیف-دیویس" (Ziff-Davis)، ناشر "پی سی مگزین" (PC Magazine) و نشریات فناوری‌محور دیگر بود. اریک هیپیو تجربه حضور در هیئت مدیره چندین و چند شرکت دولتی و خصوصی را دارد. از جمله این شرکت‌ها می‌توان به Yahoo!، Yahoo! GeoCities، The Huffington Post، CNET، Buddy Media و BuzzFeed اشاره کرد. نکته مهم در مورد اریک هیپیو، توانایی او برای شناسایی کارآفرینان و بازارهای نویدبخش است. او در اولین سرمایه‌گذاری سافت بانک بر روی یاهو در سال 1995 نقش پر رنگی داشته است. در این مصاحبه مسائل مختلفی مطرح می‌شود و هیپیو تجربیات گران‌بهای خود را در مورد استارتاپ‌ها، اهمیت زمان‌بندی و غیره به اشتراک می‌گذارد.

  • اریک هیپو در لینکدین: linkedin
  • اریک هیپو در توییتر: twitter
اریک هیپو :  سرمایه گذار خطر پذیر
اریک هیپو : سرمایه گذار خطر پذیر

تارنگ شاه: بیشتر استارتاپ‌ها در نهایت با شکست مواجه می‌شوند. این استارتاپ‌ها معمولا تعطیل می‌شوند و در بازگشت سرمایه ناموفق عمل می‌کنند. به نظر شما دلایل اصلی که باعث شکست آن‌ها می‌شوند، چیست؟

اریک هیپیو: بدون این که بخواهم ترتیبی برای این دلایل قائل شوم، این دلایل می‌تواند باعث شکست استارتاپ‌ها شود:

  • بازار به صورتی که مورد انتظار بوده است، گسترش و توسعه پیدا نمی‌کند. هر استارتاپی دارای فرض‌هایی در مورد بازاری است که قرار است به آن وارد شود. حالا اگر این فرض‌ها بر اساس اطلاعاتی ناقص شکل گرفته باشد یا بازار در مسیری دیگر حرکت کند، به شکست استارتاپ منتهی می‌شود.
  • دلیل دیگر می‌تواند این باشد برخلاف انتظار شما، یک شرکت موفق به بازاری که شما در آن شرکت ثبت کرده‌اید، وارد می‌شود و تمامی فرصت‌های موجود را می‌بلعد.

این دلایل، عوامل اصلی بازار برای شکست یک استارتاپ است. در نهایت باید گفت که شما می‌توانید با بهترین پیش‌بینی، بهترین تفکر و بهترین تجزیه و تحلیل به جلو بروید، اما هیچگاه نمی‌توانید یک پیش‌بینی کاملا دقیق نسبت به چگونگی توسعه بازار داشته باشید. شما فقط می‌توانید بهترین ارزیابی و قضاوت خودتان را بیان کنید.

در هر بازاری اتفاقاتی رخ می‌دهد که غیر قابل پیش‌بینی هستند. ممکن است برخی از این اتفاقات لزوما باعث شکست استارتاپ نشوند و حتی شاید فرصت‌های بازار را افزایش هم بدهند. با این حال، برخی دیگر ممکن است باعث از دست رفتن فرصت‌های بازار شوند و شما هم نتوانید کار چندانی برای جلوگیری از آن‌ها انجام دهید. می‌توانید روشتان را تغییر دهید؛ یا به سمت بخش‌های نزدیک به این بازار حرکت کنید و محدوده کسب‌وکار خودتان را تغییر دهید. به هرحال، باید به سرعت حرکت کنید.

  • دومین دلیل بزرگ برای شکست خوردن استارتاپ‌ها، "افراد" هستند. افرادی که شما به آن‌ها تکیه کرده‌اید یا اعتماد دارید، به دلایل مختلف توانایی انجام کاری را که باید انجام دهند، ندارند. آن‌ها قبول ندارند که می‌توان افرادی بهتر از خودشان را برای این کار استخدام کرد.

در رده‌های بالای مدیریتی مشکلات اینچنینی زیادی وجود دارد. بسیاری از بنیانگذاران ثابت کرده‌اند که چگونگی مدیریت رشد یا فرصت را بلد نیستند. آن‌ها زمانی طولانی را هدر می‌دهند تا جای خود را به فردی شایسته بدهند یا مدیرعاملی بهتر انتخاب کنند. گاهی نیز در انتخاب مدیرعامل دچار اشتباه می‌شوند و باز زمانی طول می‌کشد تا فردی دیگر را جایگزین کنند. مسئله این‌جا است که زمانی که آن‌ها این اقدام را انجام می‌دهند، بازار هم تغییر کرده است.

کمتر می‌بینید که شرکتی موفق فقط به خاطر عدم وجود منابع مالی به شکست برسد. اگر آن‌ها بتوانند به معیارهای کلیدی که باید برسند، دست پیدا کنند، می‌توانند منابع مالی خود را افزایش دهند.

تارنگ شاه: پس می‌توان گفت که ناتوانی در افزایش منابع مالی مناسب، بیشتر به ضعف عملکرد در رسیدن به معیارهای کلیدی است. به عبارت دیگر، شکست مالی در واقع معلول عملکرد ضعیف و شکست استارتاپ است، نه علت آن.

اریک هیپیو: دقیقا همین‌طور است. من افرادی را می‌شناسم که بیش از حد، انتظار رخ دادن اتفاقی در بازار را دارند یا در مورد سرعت رخ دادن اتفاق اشتباه می‌کنند. به این ترتیب، ناگهان خود را در میان مشکلاتی بزرگ پیدا می‌کنند. بنابراین، "زمان‌بندی" هم یک دلیل مهم دیگر است که می‌تواند به شکست استارتاپ‌ها منجر شود. شاید شما بهترین ایده را در جهان داشته باشید و بدانید که بازار به کدام سمت حرکت خواهد کرد. با این حال، اگر در زمان‌بندی دچار اشتباه شوید، ممکن است با شکست مواجه شوید. به عبارت دیگر، در صورتی که خیلی زود اقدام کنید، ممکن است در نهایت همه پول خود را از دست بدهید و خارج شوید. در سمت مقابل، اگر خیلی دیر اقدام کنید، بعید است که بتوانید جایگاه اول یا دوم را در اختیار بگیرید.

تارنگ شاه: به دلیل این که قواعد بازی و رهبران اصلی آن مشخص شده‌اند؟

اریک هیپیو: بله. ممکن است شما تشخیص ندهید که آن‌ها چه کسانی هستند. پس زمان‌بندی یک امر حیاتی در این زمینه است. بدون تردید می‌گویم که همه شرکت‌های بزرگ موفقی که من با آن‌ها ارتباط داشته‌ام، عنصر زمان‌بندی درست را رعایت کرده بودند. شاید برخی مواقع بشود گفت که شانس یا هر عامل دیگری باعث موفقیت بوده است، اما هرگز نمی‌توان گفت که بسیاری از اوقات اینچنین بوده است.

به عنوان مثال، در اواخر دهه 1990، تعدادی شرکت ویدئویی شروع به کار کردند. هرکدام از این شرکت‌ها هم می‌توانستند به یوتیوب تبدیل شوند، اما این اتفاق نیفتاد و تعطیل شدند. علت این اتفاق این بود که پهنای باند کافی اینترنت در میان عموم مردم وجود نداشت. این یک ایراد اساسی در تجزیه و تحلیل بازار بود، زیرا گسترش پهنای باند به زمانی بیش از آن‌چه که آن‌ها تخمین زده بودند، نیاز داشت. از سوی دیگر، اگر امروز بخواهید یک شرکت برای رقابت با یوتیوب بخواهید راه‌اندازی کنید، کاری احمقانه خواهد بود.

تارنگ شاه: بنابراين، باید زيرساخت‌هاي حمايتي به یک بلوغ و نفوذ خاصی رسیده باشند تا بتوانیم از مناسب بودن زمان‌بندي بازار اطمینان حاصل کنیم.

اریک هیپیو: بله. نمی‌توانید با زمان‌بندی مقابله کنید. اگر خیلی دیر یا خیلی زود اقدام به کاری کنید، هیچ کاری را نمی‌توانید به پیش ببرید. شما می‌توانید تغییر استراتژی دهید، یا می‌توانید کار دیگری را انجام دهید، اما نمی‌توانید با "زمان" مبارزه کنید.

تارنگ شاه: ممکن است شما همه پول‌های جهان را در اختیار داشته باشید و از بهترین مدیریت برای اداره کارها برخوردار باشید، اما وقتی که یوتیوب وجود دارد، دیگر نمی‌توانید یوتیوب بسازید!

اریک هیپیو: بله، همین‌طور است. ما به عنوان سرمایه‌گذاران خطرپذیر با تجاربی که به دست می‌آوریم، متوجه اهمیت زمان‌بندی می‌شویم. با این حال، در جامعه کارآفرینان در مورد اهمیت زمان‌بندی شناختی وجود ندارد.

زمانی که یک نفر با یک ایده به سراغ من می‌آید، می‌دانم که او یکی از نیم‌دوجین افرادی است که همان ایده یا چیزی شبیه به آن را دارند. شرکت‌هایی را می‌بینید که می‌گویند بر روی یک ایده به صورت مخفیانه در حال کار هستند و تنها کسانی هستند که چنین کاری را انجام می‌دهند. با این حال، به ندرت پیش می‌آید که چنین چیزی واقعیت داشته باشد. زمانی که به ایده‌ای فکر می‌کنید، باید بدانید که نیم‌دوجین شرکت دیگر هم ایده‌ای مشابه شما دارند. در نتیجه، باید تلاش کنید تا متوجه شوید شما نسبت به دیگر شرکت‌ها کجا قرار دارید؟ آن شرکت‌ها دیگر کدام شرکت‌ها هستند؟ چقدر نسبت به زمان‌بندی جلو یا عقب هستید؟ و ...

تارنگ شاه: شما از "زیف دیویس" (Ziff-Davis) تا "زد دی نت" (ZDNet) و از یاهو تا "دنجر" (Danger)، "هافینگتون پست" (Huffington Post)، و "تامب پلی" (Thumbplay) یک توانایی خیلی جالب توجه برای انتخاب بازارهای جدید از خودتان نشان داده‌اید. راز موفقیت شما در چیست؟

اریک هیپیو: افرادی که می‌توانند ترندها را شناسایی کنند (البته به استثنای درصد خیلی کمی از جوانانی که توانایی دست یافتن به ترندهای جدید را دارند)، تجربه سال‌ها کار در بازارهایی را دارند که کاملا تغییر کرده‌اند. واضح است که بخش‌های فناوری، اینترنت، رسانه‌ها و امثال این‌ها دچار تغییرات بسیاری می‌شوند. هرچه چیزهای بیشتری تغییر کند، شما هم تجربه بیشتری به دست می‌آورید. شما باید از زوایای مختلف، چیزهایی که تغییر می‌کنند را بررسی کنید. باید اطلاعات خیلی زیادی را تجزیه و تحلیل کنید. باید متوجه شوید که چرا برخی افراد انجام کارهای خاصی را انجام می‌دهند و چگونه در این کارها به موفقیت می‌رسند.

پس از این باید محصولات و شرکت‌هایی که موفق شده‌اند را بررسی و بازبینی کنید. این کار را به ویژه در مواردی انجام دهید که تصور می‌کردید آن‌ها موفق نمی‌شوند و از خودتان بپرسید که "چه چیزی را شما در نظر نگرفته بودید؟"؛ یا شاید هم عکس این اتفاق رخ داده است؛ یعنی احساس شما این بوده که یک محصول یا شرکت به موفقیت می‌رسد، در حالی که در نهایت به شکست منجر شده است. اما چرا؟

برای یافتن پاسخ، باید به عقب برگردید و همه چیز را مورد بازبینی قرار دهید و درستی یا نادرستی هر مورد را مشخص کنید. در نهایت هم همه چیز را براساس تشخیص درست و نادرست خودتان تنظیم کنید.

مسئله این است که شما نمی‌توانید همه چیز را درست کنید، اما باید هرچه بیشتر و تا جایی که ممکن است، اشتباهات را اصلاح کنید. اگر این کار را نکنید، باید بروید سراغ باز کردن یک ساندویچی یا چیزی شبیه آن!

تارنگ شاه: پس به نظر شما باید در حوزه‌ای که نظرمان را جلب کرده، یک مدل را بر اساس آزمایش موفقیت و شکست پیاده‌سازی کنیم؟

اریک هیپیو: بله. همین اتفاق می‌تواند باعث شناسایی غریزه شخصی شما شود. زمانی که پای سرمایه‌گذاری به میان می‌آید، من به غریزه خالص اعتقادی ندارم. بله، البته چیزی شبیه غریزه وجود دارد، اما ابتدا باید این غریزه شکل بگیرد. در این صورت است که این غریزه به شما کمک می‌کند در زمانی تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری یا قضاوت در مورد یک مسئله، بتوانید به سرعت عمل کنید. این سرعت عمل ذهن یا سرعت در تصمیم‌گیری از روی غریزه مهمتر از تفکر است. برای فکر کردن درباره این که "این ترند مهم است"، روزها وقت صرف می‌شود و شاید تا آن زمان این فرصت سرمایه‌گذاری ویژه به پایان رسیده باشد. بنابراین، باید خودتان را برای قضاوت‌های سریع آموزش دهید. پس از آن نیز باید به دنبال کشف این موضوع باشید که قضاوت شما صحیح بوده یا اشتباه.

تارنگ شاه: برای این که در مورد یک فرصت خاص بتوانید به این قضاوت سریع دست پیدا کنید، باید خیلی زودتر خودتان را در یک فرآیند آموزشی در مورد ترند جدید وارد کنید. به این ترتیب، زمانی که این موضوع به شما ارائه می‌شود، آمادگی دارید که سریع تصمیم خود را بگیرید.

اریک هیپیو: بله، همین‌طور است.

تارنگ شاه: اگر بخواهیم با پنج سال پیش مقایسه‌ای داشته باشیم، به نظر شما مدل سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز تغییر کرده یا همان‌گونه باقی مانده است؟

اریک هیپیو: اکوسیستم موبایل، یک اکوسیستم متفاوت است. به همین دلیل قوانین سرمایه‌گذاری نسبت به قبل متفاوت است. در بخش فناوری تقریبا هزینه‌های آن ناچیز شده است. اکنون شما رایانش ابری، سرورهای ارزان‌قیمت، برنامه‌های منبع باز، ابزارهایی آسان برای استفاده، پهنای باند ارزان و ... را دارید.

هزینه واقعی توسعه نیز حقیقتا خیلی کم شده است. اتفاقی که افتاده، این است که ارتباطات بیشتر شده است و ما در محیط‌های مشترک کاری هستیم و از ابزارهای دیگران استفاده می‌کنیم. به عنوان مثال، ما یک سیستم تشخیص هویت همانند فیس‌بوک، یاهو و ... را در هافینگتون پست داریم، اما می‌خواهیم از سیستم‌های تشخیص هویت شرکت‌های دیگر بهره ببریم، زیرا جوامع آن‌ها بسیار بزرگ‌تر است. بنابراین، لازم نیست دیگر در مورد توسعه سیستم تشخیص هویت خودم نگرانی داشته باشم. می‌توانم خیلی راحت از Facebook Connect استفاده کنم. پس دیگر نیازی نیست خودم کاری انجام دهم.

این اتفاق در برخی بخش‌های دیگر نیز به خوبی رخ داده است. به این ترتیب، ابزاری را که برای پیاده‌سازی یک ایده در پنج تا ده سال پیش خودتان باید توسعه می‌دادید، اکنون در این اکوسیستم ارتباطات و همکاری به راحتی در دسترس هستند. در نتیجه، کار شما بسیار ارزان‌تر و سریع‌تر از قبل شده است و می‌توانید امور مربوط به تهیه نمونه اولیه، آزمایش و ... را بسیار سریع‌تر و با هزینه کمتری انجام دهید. مطمئن نیستم، اما شاید این مدل جدیدی از "سیلیکون ولی" باشد که برای استارتاپ‌ها‌ و نوآوران حوزه فناوری مفید است. در زمانی که مهندسان واقعی کمیاب بودند و مجبور بودید که دانشی عمیق‌تر و اختصاصی در این حوزه داشته باشید، سیلیکون ولی از نظر هزینه‌ای برای استارتاپ‌ها مفید بود.

در حال حاضر نیویورک بسیار پیشارفت کرده است. به عنوان مثال، تعداد استارتاپ‌‌ها بسیار بسیار بیشتر از ده سال پیش شده است. دلیل این اتفاق هم دسترسی هرچه بیشتر به تکنولوژی و پایین آمدن هزینه آن است. ما توسعه 24 ساعته در هفت روز هفته را ترجیح می‌دهیم. به همین دلیل هم می‌توانیم با توسعه‌دهنگان تمام مناطق زمانی دنیا ارتباط داشته باشیم. برای مثال، ما توسعه‌دهندگانی در کشورهای اروپای شرقی، آسیا، آمریکای جنوبی و امریکا داریم. بنابراین فقط نیاز است چیزی را که می‌خواهیم، در طول روز از طریق یک تیکت مطرح کنیم و صبح روز بعد که به سر کار باز می‌گردیم، انجام شده است.

تارنگ شاه: پس شاهد پیشرفتی در "زمان واقعی" (Real Time) هستیم.

اریک هیپیو: دقیقا همین‌طور است. شما در جهانی سرمایه‌گذاری می‌کنید که توسعه‌دهندگان با هم ارتباط دارند و این اتفاق باعث مقرون به صرفه شدن هزینه‌ها می‌شود.

تارنگ شاه: پس این اتفاق یک ابزار مناسب برای شما جهت توسعه فراهم آورده است تا بتوانید جهانی باشید و توانایی واکنش سریع به بازار را داشته باشید. با این حال، روی دیگر قضیه این است که دیگر نمی‌توانید در عرصه فناوری رقابت چندانی داشته باشید و رقیب شما از هر جای دنیا می‌تواند قد علم کند.

اریک هیپیو: در این‌جا، باز هم زمان‌بندی مهم است. نخستین محصولی که به شیوه‌ای مناسب تولید و عرضه شده باشد، مزیت "اول بودن" را دارد. مسئله این است که شما پیش از هر کس دیگری به تولید انبوه برسید. این که بخواهید فناوری را برای محافظت از موقعیت خودتان انتخاب کنید، ایده چندان خوبی نیست، زیرا فناوری در یک جا متوقف نمی‌شود.

به شرکت‌های کلاسیک در زمینه فناوری اطلاعات کلاسیک نظیر اوراکل بیاندیشید. مدل کسب‌و‌کار آن‌ها به صورت یک نرم‌افزار انحصاری بسیار با کیفیت است که به نظر هزینه بسیار بسیار بالایی دارد. این نرم‌افزار برای استفاده، نرم‌افزاری دشوار است. همچنین، نگهداری از آن نیز سخت است و به آموزش صدها نفر از افراد نیاز دارد. بعد از این مسائل است که مشتری تازه استفاده از مزایای آن را شروع می‌کند. در نقطه مقابل آن، Salesforce.com قرار دارد. یک بار آن را توسعه می‌دهید و به صورت مستمر به‌روزرسانی می‌شود؛ هزینه‌اش بسیار کم است و مزیت استفاده از آن برای مشتری به صورت لحظه‌ای و بلافاصله است.

تارنگ شاه: بسیاری موارد هم وجود دارند که از نوع منبع جمعی یا منبع باز هستند و در آن‌ها، شرکت از توسعه "رایگان" توسط کارشناسان و متخصصان صنعت بهره می‌برد.

اریک هیپیو: بله، این هم واقعیتی است. در مورد هافینگتون پست، ما از مخاطبان خودمان برای جمع‌آوری و عرضه اطلاعات به ما استفاده کردیم که باعث کاهش هزینه‌های روزنامه‌نگاری می‌شود؛ هزینه‌هایی که بزرگ‌ترین مانع برای ورود به این عرصه است. ما فناوری را اهرمی برای ساخت جامعه و ابزارها کردیم و مخاطبان اطمینان دارند که در انتشار مطالب تولیدی آن‌ها مسئولانه عمل می‌کنیم.

بخش دوم این مصاحبه به زودی در ویرگول منتشر خواهد شد.

ثبت درخواست مشاوره جذب سرمایه از اکوسیستم خطرپذیر ایران با گروه تحلیل‌گران رتیبا در اینجا.

retiba.ir





اریک هیپوسرمایه گذاری خطرپذیرجذب سرمایهمشاوره جذب سرمایهرتیبا
گروه تحلیل‌گران رتیبا متشکل از یک تیم متخصص و با تجربه در زمینه ارزش گذاری استارتاپ، ارزش گذاری سهام، مدل سازی مالی و جذب سرمایه و سرمایه گذار آماده ارائه خدمات به کسب و کارهای شماست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید