"دیوید لی" (David Lee) از شرکای مدیریتی آژانس "اسوی انجل" (SV Angel) است. "اسوی انجل" شرکتی در زمینه سرمایهگذاری فرشته است که توسط سرمایهگذار افسانهای، یعنی "ران کانوی" (Ron Conway) تاسیس گردیده است. این شرکت سابقه سرمایهگذاری در استارتاپهای برجستهای نظیر توییتر، Foursquare، Flipboard، دراپ باکس و AirBnB را دارد. (بخش دوم مصاحبه)
دیوید لی: در مورد سرمایهگذاری مخاطرهآمیز تنها بر اساس تجربه چهار تا پنج سالهام پاسخ خواهم داد. اما یک موضوع مشترکی که در میان همه بنیانگذاران موفق دیدهام، "نترس" بودن آنها است. منظور من از نترس بودن، حماقت یا ریسکپذیری نیست. منظورم این است که آنها از شکست خوردن هراسی ندارند. افراد بسیار کمی هستند که چنین خصوصیتی دارند. این که از شکست نترسید، باعث میشود سختتر کار و تلاش کنید؛ شما فقط صعود کردن را میبینید و به فکر سقوط نیستید. "مایکل جردن" میگوید:
«من بیش از 9.000 پرتاب را از دست دادهام. حدود 300 بازی را نیز از دست دادم. 26 بار هم اطمینان داشتم که بازی را میبرم، اما اینگونه نشد. بارها و بارها در زندگی شکست خوردم و به همین دلیل هم توانستم موفق شوم.»
دیوید لی: معتقدم که کارآفرینان نویدبخش آهنربای استعدادها هستند. ما در دورهای زندگی میکنیم که استارتاپها ظهور بیشتر و بیشتری نسبت به قبل دارند. نکته اصلی اینجا این است که استخدام هم سختتر و سختتر شده است. بنابراین، سوالی که من در زمان ملاقات با یک بنیانگذار مطرح میکنم، این است که "آیا میخواهی برای او کار کنی؟"
من 42 سال سن دارم و گاهی سنم نزدیک به دو برابر بعضی از آنها است. این امر مهم نیست. برخی افراد دارای ویژگیهای متفاوتی در رهبری هستند. شاید این امر به این دلیل باشد که آنها فوقالعاده باهوش هستند یا از کاریزمایی شگفتانگیز بهره میبرند. اما سوال اصلی این است که آیا میخواهم برای آنها کار کنم؟ من مطمئن هستم که بسیاری از افراد با استعداد سوالی مشابه این را از خود خواهند پرسید. پاسخ آنها به این سوال مهم است و برای من این فیلتری عالی است.
دیوید لی: من در کودکی ورزشهای بسیار زیادی انجام دادهام. همچنین، زمان زیادی را با مهندسین در دانشگاه سپری کردهام. من همیشه از شباهتهای ورزشی استفاده میکنم، زیرا همیشه نظرم این بوده است که ورزشکاران و مهندسین تفکرای بسیار شبیه هم دارند. هردوی آنها با نتایج باینری سنجیده میشوند:
برنده یا بازنده؛ سریعتر یا کندتر و ... . هیچ چیز خاکستری و میانهای وجود ندارد. در بیشتر اوقات، آنچه که امثال "مایکل جردن" را از دیگران جدا میکند، رقابت و هدایت آنها است. برخی از رقابتپذیرترین افرادی که من تا به حال دیدهام، مهندسین هستند.
یکی دیگر از ویژگیهای مشترک این است که ورزشکار و مهندس یا برنامهنویس دقیقا همان کاری را که همیشه کردهاند، انجام میدهند. آنها این کار را برای این انجام میدهند که آن را بیش از هر چیز دیگری دوست دارند. به عنوان مثال، "تايگر وودز" [قهرمان گلف] در "مسترز" (The Masters) به خاطر جام بازی نمیکند، بلکه میخواهد گلف را در بالاترين سطح ممکن و در برابر بهترين بازيکنان جهان بازي کند. به همین ترتیب، مهندسین هم با اشتیاق به سراغ چالشها میروند. مطمئن هستم که موارد زیادی برای مقایسه وجود دارد، اما این چیزی بود که به ذهن من رسید.
دیوید لی: در حالت ایدهآل، برخی تفاهمها وجود دارد. این امر در بسیاری از موارد نظیر حوزههای مورد توجه، شخصیتهای مشابه و ... دیده میشود. من دوست دارم فقط با افرادی کار کنم که در امتداد من هستند. این هم نکته دیگری است که من از "ران کانوی" یاد گرفتهام: کار کردن با افرادی که دوستشان نداری، هرگز خوشحالکننده نیست. اهمیتی هم ندارد که آنها باعث شوند پول زیادی نصیب شما شود.
دیوید لی: یکی از مسائلی که ما دنبال آن هستیم، ارتباط میان بنیانگذاران است. ما به بنیانگذارانی علاقه داریم که از ته دل به یکدیگر اطمینان دارند. در سوی مقابل، چندان طرفدار بنیانگذارانی نیستیم که فقط یکدیگر را ملاقات کردهاند. باید تاکید کنم که این یک مسئله قطعی نیست، اما به طور کلی ما به بنیانگذارانی تمایل داریم که گذشتهای با یکدیگر داشتهاند و طول موج یکسانی دارند.
دیوید لی: بیشتر استارتاپها در بخش اینترنت کاربران پیشرو هستند و مورد خوب در میان آنها میتواند رشدی دیوانهوار را تجربه کند. ما بر روی این رشد سرمایهگذاری میکنیم. گرچه اطمینان نداریم که این رشد چگونه قرار است به "ارزش" تبدیل شود، اما این تز ما است. یک نکته متمایزکننده این است که در مرحله سری Aهنوز امکان رشد قابلملاحظه وجود دارد، اما مدل سوددهی یا چشمانداز کسبوکار مقداری پیچیده شده است. از سوی دیگر، در مرحله نطفه شما واقعا بر روی رشد سرمایهگذاری میکنید. این کار شبیه روشن نگه داشتن چراغ است و شاید لازم باشد یک توسعهدهنده دیگر هم استخدام کنید. این در حالی است که در مرحله سری A سرمایهگذاری بیشتر درباره ساخت شرکت است.
دیوید لی: استارتاپهایی که به مرحله سری A میرسند، اطلاعاتی دارند که از داستان آنها پشتیبانی میکند. میدانم که به نظر مبهم میرسد، مبهم است، اما این اطلاعات میتواند شامل تعداد کاربران فعال، درآمد، و .. باشد. وقتی این اطلاعات را دارید، متوجه میشوید که چرا فکر میکنید این استارتاپ میتواند یک شرکت میلیارد دلاری شود. فکر میکنم سرمایهگذاران در این مرحله نه تنها به دنبال یک بازار بزرگ هستند، بلکه در پی محرکهایی درونی هستند که نشان دهد میتوانید یکی از برندگان باشید.
رشد ثانویه شما باید افزایش یابد. به عبارت دیگر، باید اگر برای مثال در یک ماه 10 درصد رشد کردید، ماه بعد 20 درصد شود و ... . به عبارت دیگر، باید محصول یا بازار مناسب را برای رسیدن به سری A پیدا کنید.
دیوید لی: ما در "اسوی انجل" بر روی مگاترندهایی نظیر دادههای در لحظه واقعی (real-time data)، مصرف مشترک (collaborative consumption) و ... سرمایهگذاری میکنیم. با این حال، ما به اندازه خاصی برای بازار تاکید نداریم. گرچه در نظر گرفتن این مسئله هم مهم است، اما به اندازه اهمیت ارزیابی بنیانگذاران نیست.
همچنین، به نظر ما بنیانگذاران بزرگتر به دنبال حل مسائل سختتر هستند که معمولا باعث ایجاد بازارهای بزرگ هم میشود. ما مگاترندها را از صحبت با بنیانگذاران دریافت میکنیم. تحقیقات بازار در مورد ترندهای نوظهور که در این مرحله دیده میشوند، نمیتواند مفید باشد. به همین دلیل ما دوست داریم با بنیانگذاران صحبت کنیم تا متوجه شویم که به چه چیزی فکر میکنند و برایشان جلب توجه میکند. زمانی که تعداد زیادی از بنیانگذاران در مورد مسائلی شبیه هم صحبت میکنند، متوجه میشویم که یک ترند شکل گرفته است.
دیوید لی: همیشه. ادامه این کار اشتباه است.
دیوید لی: ما درگیر این مسئله نمیشویم، بلکه اجازه میدهیم بنیانگذاران هدایت کار را بر عهده بگیرند.
دیوید لی: به نظر من، ویژگی اصلی این است که کسی آن محصول را برای خودش ساخته باشد. شاید این ابداعی کامل نباشد، اما میتواند محصولی باشد که درست، ساده و مفید باشد. مثال مورد علاقه من "اسنپ جوی" (SnapJoy) است. زمانی که من برای اولین بار شنیدم که آنها تصاویر دیگران را سازماندهی میکنند، خیلی در مورد آن تردید داشتم، زیرا از برنامههای مشابه بسیار زیادی وجود داشت. با این حال خودم برنامه آنها را آزمایش کردم و از آن خوشم آمد، زیرا برنامهای بسیار ساده، واضح و مفید بود. من حتی از همه برنامههای مشابه دیگر خارج شدم.
دیوید لی: جنبه مهم به نظر من، تصمیمگیریهای سریع است. دارند. در سوی مقابل، رایجترین اشتباه این است که برای "کامل و بینقص بودن" تلاش کنیم. اکنون بسیاری از مردم به کسانی مثل "استیو جابز" اشاره میکنند و میگویند که همه جزئیات باید کامل باشد تا راهاندازی انجام شود. با این حال، باید بدانیم که "یک استثنا، قانون نمیشود". ما شاید در هر پنج نسل فقط یک استیو جابز داشته باشیم.
اشتباه رایج دیگر در مرحله اولیه این است که تلاش شود کارهای خیلی زیادی انجام شود. این در حالی است که گاهی اوقات حتی تلاش برای انجام دو کار هم ممکن است تلاش بیش از حد باشد. هنگامی که به بزرگترین ارائهدهندگان خدمات –نظیر گوگل، فیسبوک، توییتر، دراپ باکس، Foursquare و ... - فکر میکنید، متوجه میشوید که همه آنها با انجام یک کار باکیفیت خوب شروع کردهاند. آنها از این ایده اولیه شروع و رشد کردهاند.
دیوید لی: در مرحله سرمایهگذاری فرشته، مسئله رشد از مدل کسبوکار مهمتر است. در این مرحله امیدوارید که رشد در نهایت به ارزش اقتصادی تبدیل شود.
دیوید لی: اول این که در مرحله اولیه، استارتاپ را برای "ارزش افزوده" بهینهسازی کنید، نه برای "تقلیل".
دوم این که درباره "ارزش افزوده" برای استارتاپ خود بسیار فکر کنید و روحیه خودانتقادی داشته باشید.
سوم این که فکر کنید در 18 ماه آینده میخواهید کجا باشید. معمولا یک زمانی را برای دوره نطفه باید در نظر بگیرید و بزرگترین ریسکهای شما در این دوره قرار دارد. هر سرمایهگذاری را که به تیم خود اضافه میکنید، باید به کاهش این ریسکها کمک کند. اگر یک سرمایهگذار ارزشی را اضافه نکند، نباید بگذارید سرمایهگذاری کند.
دیوید لی: به سن بلوغ که رسیدم، پدرم توصیهای به من کرد که من هم مثل همه بچهها برای پذیرفتن آن خیلی مقاومت کردم. او بارها و بارها به من گفت "به دنبال پول نرو. هرکسی میتواند پولساز باشد." بعدها هرچقدر که بزرگتر شدم، بیشتر درک کردم که او قصد داشت چه چیزی به من بگوید. گفته او در واقع این بود که کاری را که دوست داری دنبال کن و به دنبال راه آسان نباش.
گروه تحلیل گران رتیبا، مشاوره جذب سرمایه، ارزش گذاری استارتاپ، ارزش گذاری داراییهای نامشهود، ارزش گذاری شرکتهای دانش بنیان