ریحانه.عیـنシ
ریحانه.عیـنシ
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

تیـری‌به‌نام‌عشـق!

دیالوگ‌رمان‌ردخون
دیالوگ‌رمان‌ردخون

_امیـررررررر؟!
×جاننننننننننننننم؟!
_چیشد که ما اینهمه سال همو میشناختیم و تو قبلش عاشقم نشده بودی و یهو شدی؟:((
×نمیدونم..
_پس چی میدونی تو؟:|
×فقط میدونم که وقتی حرص میخوری قشنگ تر میشی
:| _
×والا..
_بگو چیشددیگه...:(
×فقط میدونم یبار وقتی دیدمت انگار همه چیز فرق داشت با همیشه..انگار یه چیزی دیگه سر جاش نبود..
×انگار که کل قلبم عینهو یک لیوان خالی شده بود و همه ش سرشار شده بود از تو..
×اونقد سرشار که تا سرریز شدن راهی نداشت..
×آدما همینجوریه که عاشق میشن..:)

#دیالوگ_رمان_ردخون

نویسنده:ریحانه.عیـنシ

تا‌خداهست‌؛ تحمل‌همه‌چیز‌ممکن‌است !'
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید