ریحانه شفیق
ریحانه شفیق
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

سردرگمی

روزها و لحظه‌های متمادی در این فکر بودم و هستم که راه درست کدام است؟ حق کدام است؟ باطل کدام است؟ درست و غلط چیست؟ ظالم کیست و مظلوم کیست؟ و در نهایت من کیستم؟ عکس‌العمل درست چیست؟ کجا باید سکوت کرد و کجا باید فریاد زد؟ از دیروز که خبر شهادت را دادند دلشوره‌ی عجیبی به دلم افتاد و بی‌اختیار کتاب سفر شهادت امام صدر را دست‌گرفتم تا آرام بگیرم و تشویش ذهنی ام کم‌تر شود.

سخنرانی آغاز شد،" وقتی به حق عمل نمی‌شود و باطل در بین مردم رواج دارد و مردم از آن رو نمی‌گردانند، جادارد مومن آرزوی ملاقات خدا (مرگ) کند. نه اینکه خود را بکشد، بلکه از حق دفاع کند، هرچند به رنج‌هایی، مانند آنچه مردم ما امروز با آن‌ها سروکار دارند، مبتلا شود..."

خون جریان راه‌می‌اندازد، هشدار می‌دهد، زنگ خطر است، برای هرکس اخطار متفاوتی‌ به دنبال‌دارد، برای من هشداری بود برای اینکه هرچه را که شروع کرده‌ام، هر نقش اجتماعی که دارم، هر شغلی که دارم، هر دغدغه‌ی اجتماعی که دارم را جدی بگیرم، من سردار سلیمانی را دقیق نمی‌شناختم اما چیزی که از ایشان درک کردم این بود که او فردی منظم، قانون‌مدار، تلاشگر، هدفمند و متواضع و با اخلاص بود، تکلیفش با خودش و دیگران مشخص بود و وظیفه‌را دقیق می‌شناخت، برای انجام آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد. قطعا دلیل آن نیت او بوده، که رضای خدا و شهادت در راه اوست، تنها همین نیت است که می‌تواند سبب شود آدم عزیزترین داشته‌اش را، " جانش" را کف دست بگیرد و برود در دل دشمن و خطر کند و برای هدف و وظیفه‌اش بجنگد.

اما ما همین که بتوانیم در کنار مراسم‌های عزاداری برای ایشان، وظیفه‌شناسی و پشتکار و مصمم بودن ایشان را کمی یاد بگیریم، قطعا وضعیت زندگی مان تغییر خواهدکرد. جامعه‌ای را تصور کنید که در آن دانشجو و دانش‌آموز و کارگر و فروشنده و کارمند و دولتی و غیر دولتی و سیاسی و غیر سیاسی، وظیفه‌اش را به بهترین شکل انجام دهد و از هیچ تلاشی فروگذار نکند و حقی را پایمال نکند و دلش بسوزد... به قول امام صدر باید حق را جدی گرفت ": امروز من حق کوچکی را نادیده می‌گیرم، مثلا به فردی یک لیره بدهکارم، ولی آن را انکار می‌کنم، یا چند متر مربع از زمین‌های کسی در زمین من است و من آن را انکار می‌کنم و می‌گویم این‌ها ساده و ناچیز است، ولی همین اشتباهات ساده و همین انحرافات جزئی، پس از مدتی، زمینه را برای رواداشتن ستمی بزرگ‌تر فراهم می‌کند..."

کم‌فروشی و بهانه‌گیری و توجیه‌کردن کوتاهی ها عادتی است که سالیان سال است که در اطرافمان با آن مواجه‌ایم، همان چیزی که ابدا در شخصیت سردار وجود نداشت، او در سکوت مطلق، با فکر و بی‌حاشیه، به دور از بوق و کرناهای رسانه‌ای به وظیفه‌اش عمل کرد، طرز فکری که این روزها کمتر که نه! اصلا شاهدش نیستیم... و همین کردار او را عزیز تر و عزیزتر می‌کند و خواهد کرد...

باید از خودمان شروع کنیم، اینجاست که #همه‌ی‌ما‌قاسم‌سلیمانی‌هستیم معنای حقیقی‌اش را پیدا می‌کند:)

اما مهم‌ترین و آخرین سخنی که از زبان امام صدر نقل می‌کنم:

"کسی که در برابر ستمگر ساکت می‌ماند و به او اجازه‌ی جولان می‌دهد، در حقیقت به نوعی ظلم را تایید و با آن سازش می‌کند و مظلوم را خوار می‌سازد.."

امروز حالم بهتر است...جریان خون عزیز، آگاهی به همراه دارد، هشدار به همراه دارد، بیداری به همراه دارد...

#سکوت‌نمی‌کنیم #همه‌ی‌ما‌قاسم‌سلیمانی‌هستیم

#دلنوشته

اللهم عجل لولیک الفرج، التماس دعا




اینجا برای من محل انجماد تجربه هاست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید