فرانسه کشوری است که نامش در تاریخ، بیش از هر چیز، تداعیکنندۀ دو چیز است: استعمارِ قارۀ سیاه و نوآوری در هنر و ادبیات. در بررسی جریانهای ادبی و موجهای هنری، میتوان گفت بسیاری از آنها، ریشه در خاک فرانسه دارد و تاکنون نویسندگان فرانسوی بیشترین سهم را در دریافت جایزۀ نوبل ادبی داشتهاند. همچنین نخستین جایزۀ نوبل ادبیات جهان نیز به کشور فرانسه تعلق گرفته است.
رومیان در دوران باستان، سرزمینی را سرزمین گُل مینامیدند که علاوه بر فرانسۀ امروزی، کشورهای سوئیس و بلژیک و همچنین غرب رود راین را در بر میگرفت. گلها دارای تبار سلتی بودند. سال ۱۲۵ پیش از میلاد بود که رومیها وارد سرزمین گُل شدند و به مرور زمان، آن سرزمین را تصرف کردند.
فرانسه سرزمین انقلابها نیز هست و در میان این انقلابها، انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹، عصر نویی را در تاریخ این کشور و حتی جهان رقم زد که تأثیرات گوناگون آن در عرصۀ جهانی، کمنظیر است. سران انقلاب کبیر فرانسه، دانتون و روبسپیر بودند، اما به محض پیروزی انقلابیون، آنها دست به قلع و قمع خشونتآمیز مخالفان داخلی خود زدند. این دوران، یکی از سیاهترین دوران تاریخی این سرزمین است که به عصر ترور یا وحشت مشهور شده است.
اما در امتداد همین مسیر انقلابی بود که مخالفان، با اتحاد هم، روبسپیر را از قدرت کنار زدند و در سال ۱۷۹۴ او را اعدام کردند؛ اما آنها در سیاست، تجربۀ درستی نداشتند و نتوانستند ثبات و امنیت را به این کشور بازگردانند، تا اینکه سیاستمرد موقعیتسنجی همچون ناپلئون بناپارت از این شرایط استفاده کرد و در سال ۱۷۹۹ دست به کودتا زد و در سال ۱۸۰۴ خود را امپراتور سرزمین فرانسه خواند.
اما در سال ۱۸۱۵، شکست ناپلئون در جنگ واترلو، مُهر پایان قدرت او بر قارۀ سبز بود. از این هنگام، لویی هجدهم به قدرت رسید و تاریخ فرانسه وارد مرحلۀ نویی شد.
فرانسه در جنگهای اول و دوم نیز دوران پر تلاطمی را سپری کرد. به گونهای که در سالهای جنگ دوم بینالمللی، پاریس اشغال شد و آزاد شدن این سرزمین در سال ۱۹۴۴، سبب شد تا دولت ژنرال دوگل در پاریس، دولت خود را تشکیل دهد.
اما فرانسه در زمینۀ ادبیات، یکی از سرآمدترین کشورهاست. تعدد نویسندگان درجه یک و آثار ماندگار ادبی در چهارچوب مرزهای این کشور، از ادبیاتِ این کشور دریچۀ پر افتخاری در طول تاریخ بر جای گذاشته است. شخصیتهای ماندگاری چون پرین، در رمان بیادماندنی هکتور مالو، یعنی باخانمان، ژان والژان در اثر ماندگار ویکتور هوگو یعنی بینوایان، گوریو در رمان فوقالعادۀ بالزاک یعنی باباگوریو و کنت مونت کریستو شخصیت خلقشده بهدست الکساندر دوما شماری از این شخصیتها هستند.
اینکه نخستین جایزۀ نوبل ادبی در طول تاریخ به فرانسویها رسیده است نیز گویای نبوغ نویسندگان این کشور است. سولی پرودوم در سال ۱۹۰۱ نخستین جایزۀ نوبل ادبی را از آن خود کرد و این اتفاق برای فرانسویها خوشیمن بود، زیرا در سالهای بعد، نویسندگانی چون آناتول فرانس، روژه مارتن دوگار، فرانسوا موریاک، رومن رولان، آلبر کامو و… نیز موفق شدند نوبل ادبی را از آن خود کنند.
ادبیات فرانسه سرچشمهای است که گویا مبداء آن خشکناشدنی است. در نسلی متفاوت با نسل طلایی نویسندگان فرانسوی، نامهایی چون ژوئل اگلوف، یاسمینا رضا، ژان ژنه، سلین، ناتالی ساروت، ژرژ ساند مشاهده میشوند.
پیدایش مکاتب ادبی گوناگون در قرن بیستم نیز از دیگر مراحل حیات ادبی این کشور است. مکاتبی همچون سوررئالیسم با نویسندگانی همچون آندره برتون و پل الوار و اگزیستانسیالیسم با نویسندگانی همچون ژان پل سارتر و آلبر کامو، دو رخداد مهماند. همچنین ظهور پدیدۀ رمان نو با نویسندۀ پیشرویی چون آلن روب گریه و بعدها دوراس و ژان اشنوز از دیگر نوآوریهای ادبی در خاک این سرزمین است.
در لیست ده گانۀ آثار بزرگ ادبی به انتخاب منتقدان نیز معمولاً بسیاری از آثار فرانسویزبان مشاهده میشود. یکی از آثار همیشه محبوب منتقدان، اثری است با عنوان «در جستوجوی زمان ازدسترفته». در جستوجوی زمان ازدسترفته، رمان سترگ مارسل پروست است که مفاهیمی همچون خاطره، تاریخ، عشق و زندگی را در هم میآمیزد. این رمان ۷ جلدی، رکورددار گینس طولانیترین رمان نیز هست.
ادبیات فرانسه پویا و زنده است و این پویایی مرهون نویسندگان خلاقی است که خلاقیت آنها نقش بسزایی در جایگاه جهانی ادبیات این کشور دارد.
منبع: ادبیات ملل: ادبیات فرانسه
لينك خريد آثار ادبي فرانسه: