ویرگول
ورودثبت نام
رضا م ز ک
رضا م ز ک
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

دیدن ؟!

باید نوشت ، نوشتن بودن است ؛ باید دید ، دیدن برداشتن است
دیدن ترمینال و آدم ها چشم ها را آزرده می‌کند، دیدن آنچه را که خود ساخته ایم برایمان به موضوعی غیر قابل تحمل بدل شده ، حالا دیگر دیدن اگر صرفا دیدن باشد کافی نیست چرا ک دیدن با تقلید یکی شده و دیگر اصلا مراقب نیستیم که چه حرکت احمقانه ای را دنبال می‌کنیم، مراقب نیستیم چه چیزی را داریم می سازیم صرفا خشت هایی می شویم که دنباله این ساختمان کج و نادرست را ادامه می دهد
نگاه های مرموز ما امروز از مهر خالی است ، دیگر هیچ الا منفعت خودمان را نمی بینیم ،شاید هم دیگر همه چیز را می بینیم ولیکن آنچه را که باید ببینیم نمی بینیم
سقوط ما از قله ای که می توانستیم در آن بایستیم را امروز دیگر بدون نیاز به هیچ استدلال خاصی و صرفا با مشاهده روزمرگی هایمان ، متوجه شویم ؛ روزمرگی هایی که امروز نام روزمردگی را بهتر یدک می کشد
دیگر آنچه را می‌بینیم آن نیست که باید ببینیم ، صرفا آنی را می‌بینم که سیستم از من می خواهد ببینم و همین مهم باعث حرکت بدون توقف من می شود ، دیگر ما آن کودکان با ذوق که از دیدن همه چیز بی دلیل لذت می بریم نیستیم ، این را وقتی فهمیدم که عینک را به تعمیر سپردم و فقط ۱۵ دقیقه بدون عینک به دنیا ی اطرافم نگاه کردم

آدم‌ها چشم‌هادیدن
تصویرساز معمولی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید