این مطلب مقدمه ایی برای شروع بررسی تفکر طراحی در کسب و کار و ارتباط ذهنیت تفکر طراحی با متدولوژیهای توسعه سریع محصول مانند چابکی و رویکرد ناب است.
– برای شناخت اولیه و سریع بر روی تفکر طراحی، آن را به صورت زیر تعریف میکنیم:
تفکر طراحی نقطه شروع بسیار خوبی برای هر فرآیند ناب یا چابک است. فرآیندهای ناب، در قلب خود، فرآیندهاییهستند که یک کسبوکار برای آزمایش سریع ایدههای جدید و تبدیل سریع آنها به سود کسبوکاری استفاده میکند و این کار در فرآیند ناب با استفاده از بازخورد تستها است تا در مورد مولفه بعدی محصول که باید روی آن کار شود تصمیم گیری شود.
تکنیک چابک و سایر تکنیکهای توسعه سریع (rapid development) فرایندهای تکنولوژی هستند که برای ساختن سریع ایدههای جدید و تست کردن آنها استفاده میشود در چابکی نیز با استفاده از بازخوردها و درسهای آموخته شده در طول تست ایدهها، تکرارهای بعدی ایجاد میشود و توسعه محصول پیش میرود.
در چابکی نیز هدف اصلی این است که محصولی را عرضه کنیم که مزایای کسب و کار را زودتر به ارمغان بیاورد.
تفکر طراحی، میانبری است که شما را با فرآیندهای ناب و چابک راسریعتر در مسیر چابکی و ناب قرار میدهد. تفکر طراحی ترکیبی از اولین تحقیق و آزمایش فرضیه ( hypothesis testing ) در روش ناب و اولین تکرار( first Agile iteration ) در چابکی شماست. در حقیقت، فعالیتهای درون تفکر طراحی اغلب با نامهای مختلف در دنیای چابک نام گذاری میشوند.
برای مثال طراحی اسپرینت (design sprint) یا تکرار صفر(iteration zero) یا اسپرینت مرحله صفر(sprint zero). اما این به به معنی وجود الزام در دنبال کردن فرآیندهای ناب یا چابک برای کار کردن تفکر طراحی نیست.
امکان اینکه با تفکر طراحی فرآیندهای کاملا آبشاری (در مقابل فرآیندهای چابک) را نیز شروع کنید وجود دارد که البته من چنین پیشنهادی نمیکنم. در واقع استفاده و اجرای تفکر طراحی در صورتی که تیمتان به دنبال فرآیندهای ناب یا تکنیکهای توسعه سریع مانند چابک باشند، آسانتر خواهد بود. هدف این است که کمی وقت صرف طراحی تفکر کنید، اما نکته مهم در مورد تفکر طراحی این است که هر سازمان میتواند از فرآیند تفکر طراحی برای ساخت محصولات بهتر استفاده کند و بهترین ایدههای خود را به بازار برسانید.
علاوه بر این، تاکید میکنم که میتوانید این کار را خودتان انجام دهید و حتی این کار را به طور کامل تر و بهتری از برخی آژانسهای خلاقیت و تفکر طراحی انجام خواهید داد.
فرآیندهای تفکر طراحی میتواند در یک هفته به صورت فشرده و یا به تا آن زمان که احساس کنید واقعا راه حل اصلی مشکل کاربر را شناسایی کردید طول بکشد. نمایندگان هر بخش از کسب و کار شما باید در فعالیتهای تفکر طراحی شرکت کنند افرادی از بخش کسب وکار، فناوری اطلاعات، بازارایابی، بخش حقوقی، طراحی، تحقیقات بازار ومشتریان، تسترها، مالکان محصول، مدیران محصول و مدیران پروژه. حضور این افراد در فرآیندهای تفکر طراحی تنها راهی است که میتوان مطمئن شد همه دیدگاهها پوشش داده میشود و همه افراد در یک صفحه قرار دارند و به درک مشترکی از پروژه رسیدهاند.
تعدادی دیگر از گروها در سازمان هستند که باید بدانند در حال انجام چکاری هستید، تا برخی از ورودیها مورد نیاز برای فرآیندهای تفکر طراحی را در اختیار شما قرار دهند اما حضور هر روز و هر ساعته آنها نیاز نیست. مثلا میتوانید یک دموی 20 دقیقهای از کارهای انجام گرفته در روز قبل را به آنها ارائه کنید، افرادی که باید به دمو دعوت شوند شامل تیم حقوقی، تیم بین المللی سازی و یا منطقه ایی شما، معماران فنی کسب و کار شما و سایر افرادی که لازم است بعدا در فرآیند قرار بگیرند است. مشخصا تعدادی از این نقشها در سازمان شما وجود ندارد.
ممکن است دلایلی وجود داشته باشد که تعدادی از این افراد در فرآیندهای تفکر طراحی حضور نداشته باشند اما به خاطر داشته باشید ایجاد یک درک مشترک از تفکر طراحی و اینکه میخواهید چکاری انجام دهید آن هم در ابتدای شناسایی مراحل تفکر طراحی امری بسیار مهم است زیرا هزینه همراهی نکردن افراد سازمان و توجیه مکرر آنها در آینده و در همه جلسات بسیار بیشتر خواهد بود.
خوب سوال اینجا این است که افراد در مرحله تعریف پروژه چه کاری انجام میدهند؟ تفکر طراحی به هر یک از افراد درگیر کار کمک میکند تا نقش خودشان را بهتر درک کنند و متوجه شوند برای پیشبرد پروژه به چگونه حمایتی از هر یک از افراد نیاز است.
تفکر طراحی در قلب خود مشتری محور (customer-centered) است. فرآیندی که کمک می کند درد اصلی مشتری را شناسایی کنید. همچنین به شما کمک میکند یک درک اولیه قابل اندازهگیری از اینکه کدام یک از ایدههایتان با تمرکز به مشتری موفقیت آمیز خواهد بود را بدست بیاورید. اگر درحال استفاده از فرآیندهای پروژه چابک یا ناب هستید پیش از این نیز از طریق ساخت، تست و یادگیری از تکرار پیش میروید. اما تفکر طراحی کمکتان میکند که هر یک از تکرارها را سریعتر شروع کنید و کمک میکند تا در الویتبندی اینکه چه چیزی را بسازید درک بهتری داشته باشید به طوری که بیشترین سود و بازخورد را در ایدههای خود کسب کنید.
اجرای فعالیت تفکر طراحی به این معنی است که تیمتان با یک درک مشترک از چرایی و چیستی آنچه میخواهید بسازید شروع به کار کنند.. این درک از طریق مشارکت در طول تمام مراحل توسعه ایجاد میشود.زمانی که افراد سازمان در ایجاد برنامه کلی برای پروژه مشارکت داشته باشند آنگاه تصمیم گیری برای افراد در موقعیتهای کاری خودشان آسانتر خواهد شد. به وجود آمدن این همدلی و درک مشترک به معنای هدر رفتن کمتر زمان در جلسات است. باعث میشود تغییرات عجیب و غریب در پروژه مثلا موارد شایعی که در دقیقه آخر به رابط کاربری اضافه میشوند کمتر شود. و موجب سهولت بیشتر در تصمیمگیری درباره اهداف پروژه میشود زیرا براساس نیاز مشتری و اینکه چگونه میتوانید از طریق برآورده کردن نیازهای مشتریان سود کسب کنید اهداف را چیدهاید.
با داشتن اهداف مشتری محور( customer-focused goals )، الویت بندی ویژگیها(features) سریعتر انجام میشود. همچنین Pet Feature های کمتری اتفاق میافتد.وجود یک تمرکز شفاف روی مشتریان میتواند این pet feature ها را کمتر کند و در اولویتهای آخر قرار دهد. همچنین تفکر طراحی به حل کردن یکی از بزرگترین کابوسهای مدیریت پروژه کمک میکند: اینکه از کجا میدانید چیزی که میسازید درست باشد؟ با استفاده از فرآیندهای تفکر طراحی شما فرصتهای مختلفی برای چک کردن با مشتری خود دارید و در صورت نیاز هر تغییر و تصحیحی که لازم است را انجام میدهید.
در حقیقیت فرآیند تفکر طراحی با تعامل با مشتری آغاز میشود و با تعاملات و چک کردنهای مکرر و منظم با مشتری ادامه پیدا میکند.