عبارت ?What’s in it for me که به اختصار عامل WIIFM گفته میشود به این معنی است که در یک موضوع چه جوانبی شامل من میشود، من چه دریافت خواهم کرد؟ چه نفعی برایم خواهد داشت؟
داشتن این سوال WIIFM شامل همه میشود حتی مدیران ارشدی که میخواهید آنها را در تغییر به سمت چابکی همراه خود کنید. برای گرفتن چراغ سبز از مدیران ارشد برای حرکت به سمت چابکی ، باید بدانید آنها چگونه فکر میکنند، چطور به عنوان مدیران ارشد سبک و سنگین میکنند و اینکه چابکی چگونه میتواند نیازهای مدیران ارشد را پاسخ بدهد.
این مورد رو میتوانید کمی برای خودتون ساده تر کنید. قبل از اینکه نیازهای مدیران ارشد خودتان را شناسایی کنید، باید تصویری آماده کنید که مشخص کنید که نیاز به تغییر در شرکت وجود دارد. به این سوال پاسخ دهید که اصلا چه چیزی باعث شده به چابکی به عنوان یک راه حل فکر کنید و در مورد آن تحقیق کنید؟ چه مشکلاتی را میخواهید حل کنید؟ پس اول با این فرض شروع کنید و مشکل را شناسایی کنید.
شما به عنوان یک چابک کار باید قبل از ارائه در مورد چابکی و مزایای آن به عنوان یک راه حل، در مورد وجود مشکل، اتفاق نظر مدیران ارشد را جلب کنید. درسته به نظر عجیبه اما باور کنید که این خیلی موضوع مهمیه.
اگر شما با شش مدیر ارشد کار دارید و هر کدام در مورد اینکه مشکل چی هست نظرات مختلفی دارند بعیده که بتونید اجماع نظرشون را درباره اینکه مشکل دقیقا چی هست را همراه خودتون داشته باشید.
اگر بتوانید آنها را در اینکه مشکل را مشکلی مشترک در نظر بگیرند کمک کنید بدون شک ارائه یک راه حل مشترک برای آنها نیز آسان تر میشود.
برای مثال اگر در حال حاضر ازهیچ متدولوژی در شرکت استفاده نمیکنید باید آنها را در اینکه این یک مشکل است به یک اجماع برسانید. این کار را هم میتوانید به آسانی انجام دهید کافیست نتایج پروژه های پیشین را نشان دهید که شامل طیف وسیعی از هزینه ها و کیفیت مخلتلف بودهاند. و یا مثلا اینکه روش فعلی مدیریت پروژه در شرکت از پس حجم کاری فعلی برنمیآید. و یا شما در کسب و کاری هستید که نیاز به زمانهای چرخش سریع دارید. اگر با دقت نگاه کنید حتما چند مثال خوب پیدا خواهید کرد که میتوانید از آنها استفاده کنید.
شاید بتوانید مشکل را در یک نارضایتی کلی از سمت مشتریان شرکت پیدا کنید، اینکه آنها چیزی که از پروژه انتظار داشتند را دریافت نکردند و یا چیزی هم که دریافت کردند با نیازشان تفاوت داشته است.
برای پیدا کردن این مشکل عمومی ممکن است نیاز داشته باشید که مدت زمانی طولانی به دنبال بازخورد گرفتن باشید. وقتی که مشکل را پیدا کردید و هزینه های مشکل را برای شرکت خود مشخص کردید وقت آن میرسد که به سراغ راه حل بروید.مشخص کنید که چابکی چگونه قرار است مشکلی که مشخص شده را حل کند. وقتی این کار را کردید زمان آن خواهد رسید که WIIFM را برای هر یک از مدیران ارشد مشخص کنید. بیاد داشته باشید در متن اسن سوال که فعالیت X برای من چه منفعتی دارد باید در مورد هزینه ها و ریسک های یک فعالیت نیز صحبت کنیم، در بالانس کردن این مقادیر هست که یک فرد (در اینجا یک مدیر ارشد) تصمیم میگیرد که شما را در انجام فعالیت مورد نظر (در اینجا اجرای چابکی در سازمان) حمایت کند یا نه. البته برای یک مدیر فقط خود فرد مدیر ملاک نیست و مدیر ارشد به هزینهها، منافع و ریسکهای محتمل برای شرکت نیز فکر میکند.
با هزینه ها شروع کنید، در حداقل ترین حالت، هزینه های ملموس شامل آموزش تیم اصلی که حداقل شامل 3 تا 10 روز است و اینکه ممکن است به مرشد یا مربی چابک (agile coach) نیاز داشته باشید.
همچنین نیاز است در مورد هزینه های غیرملموسی که در انتقال به متدولوژی جدید هم صحبت کنید. هزینههای غیرملموس شامل انتقال کارکنان به مسیر جدید کاری و همچنین هزینه هایی که آنها به واسطه انتقال به چابکی سرعت کمتری دارند تا زمانی که فرآیندهای جدید جا بیافتند.
بعد از آن ریسک معمولا موضوع بعدی است که مدیران ارشد میخواهند در مورد آن صحبت کنند. مهاجرت به سمت چابکی با استفاده یک پروژه نمونه ریسکهای کمی دارد. به هر حال برخی از ریسک ها شامل:
عدم پذیرش یا پذیرش ناکافی توسط تیم یا مدیران ارشد است، این مورد میتواند یک تیم را به سرعت از خط خارج کند.
همچنین عدم آموزش کافی و نبود مربیگری و مرشدی میتواند منجر به شکست شود.
بعد از مشخص کردن ریسک ها با مدیران ارشد مطمئن شوید که یک برنامه برای کم کردن یا از بین بردن هر یک از ریسک های احتمالی دارید.
وظیفه شما در اینجا این است که صادقانه هر گونه ریسکی که فکر میکنید وجود دارد را بیان کنید و این اطمینان خاطر را بدهید که هر یک از این ریسکها قابل مدیریت است. به آنها این اطمینان را بدهید که قدردان حمایت آنها هستید و مراقب حمایتهای آنها هستید.
در آخرین مورد میخواهیم بدانیم پاداشهایی که چابکی برای شرکت و برای افراد دارد چه چیزهای است. مدیران ارشد احتمالا در مورد اینکه چه چیزی آنها را خشنود میکند چیزی نمیگویند و شما باید خودتان آن را بفهمید. مطمئن باشید مدیران نیز همان WIIFM هایی را دارند که من و شما نیاز داریم.
آنها می خواهند ارزشمند و قابل اعتماد باشند. زبان و مهارتهای جدید که چابک میتواند به آنها بدهد به آنها کمک میکند تا این کار را انجام دهند را برای آنها روشن کنید. آنها میخواهند مهارتهای رهبری خود را نشان دهند و یک تغییر سازمانی بزرگ مانند تغییر به سمت چابکی میتواند این مهارت رهبری را به وضوح نشان دهد.
پول را به آنها نشان دهید. حرکت به سمت چابکی منجر به کمتر زمان ورود و حضور در بازار میشود، اینکه هزینهها را کمتر میکند که منجر به افزایش سودآوری میشود. بسیاری از مدیران در سودهای جدید مشارکت در سود دارند پس به آنها این اطمینان را بدهید که سودآوری را بهبود دهد. پس چابکی حتی میتواند در موارد فردی نیز بر روی تصمیم مدیران موثر باشد.
لطفا دیدگاه خود را در مورد این مطلب با من به اشتراک بگذارید.