ویرگول
ورودثبت نام
رضا شهبازی
رضا شهبازی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

کاغذ خواری

عده‌ای هستند که به عوض نوشیدن آب و خوردن نان و بوسه بر یار، ورقه‌ای کاغد سفید می‌آورند، واژه‌های آب و نان و بوسه را بر روی آن می‌نویسند و آنگاه کاغذ را می‌خورند.

آن نان و آب و بوسه‌ای که در جغرافیای صفحه کاغذ حیات دارد، نه شکم را سیر می‌کند، نه عطش را می‌نشاند و نه لبی را گرم می‌کند. فقط دل‌خوش‌کنکی برای یک «نوجوان ابدی*» است تا آنچه را که زیسته نشده به دنیای انتزاع بکشاند و یک زیستِ ذهنی را تجربه کند، بازیچه‌ای است تا زندگی را در سطح فکری و فلسفی متوقف کند. نوعی عقده مسیح است، ترس از آن چیزی که نیچه آن را "زیادی انسانی" بودن می‌داند!

کازانتزاکیس در کسوت یک نوجوان ابدی، طی آن سفر ادیسه‌وارش در پی یافتن حقیقت و یقین و معنا و آغاز و انجام، به ویلهلم استکل، روانکاو مشهور فرویدی، برمی‌خورد. استکل به او می‌گوید:

«جست‌وجو برای یافتن آغاز و انجام دنیا، یک بیماری است. آدم طبیعی، زندگی می‌کند، تلاش می‌ورزد، غم و اندوه را تجربه می‌کند، ازدواج می‌کند، بچه‌دار می‌شود و وقتش را به پرسیدن از کجا و چرا، تلف نمی‌کند.»

بیایید کاغذها را نخوریم! کاغذ و کتاب نباید حجابی میان انسان و زندگی شود. نباید جای تجربه و تماس را بگیرد بلکه باید جان را برای زیستن غنی‌تر کند و تجربه را فراخی دهد. این را از دوستی بشنوید که همیشه یک کتاب همراه خود دارد.

پ.ن۱: * اگر می‌خواهید درباره مفهوم نوجوان ابدی بیشتر بدانید به کتابی با همین عنوان از ماری‌لوئیز فون‌فرانتس مراجعه کنید.

پ.ن۲: پاراگراف اول اقتباسی بود از بخشی از نوشته‌های کازانتزاکیس.

کازانتزاکیسروانشناسینیچهنوجوان ابدی
زندگی یعنی نان، آزادی، آگاهی و دوست داشتن... در این‌جا سعی دارم فهمم را از زندگی بنویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید