ماجرا کمی پیچیدهتر است. موضوع تنها بنای تئاتر شهر نیست. مسئلهای که ما با آن مواجه هستیم، مسئله فضاست. "خیابان اسبی سرکش است که باید به کنترل درآید." چهارراه ولیعصر سالهاست که عرصه جدال نیروهای اجتماعی شده و این روزها این جدال عیانتر دارد رخ میدهد. اول کتاب فروشیهای روشنفکری فضا را به طرح مرکزگرایی به نام بازار کنکور باختند و بعد از تهی شدن خیابان، اکنون با رشد روزافزون کتاب فروشیهایی مواجه هستیم که نمایی فانتزی دارند اما در داخل با قرائت رسمی کنترل میشوند.
بحران اقتصادی باعث شده خیابان در سطحی دیگر به تصاحب نیروی اجتماعیِ دستفروشها درآید.
طرحهایی مانند خط ویژه اتوبوس تندرو، زیر گذر پیاده چهارراه ولیعصر، انسداد پیادهرو چهارراه با مانع و هدایت جمعیت با نرده در روزهای اعتراضات خیابانی، همه در سطوح مختلفی از این تقابل تعریف میشوند.
معماران هم در این روند دارند خود را نشان میدهد.
معماری اصولا و به صورت سنتی تنها میتواند خود را با کارفرما به سر انجام رساند. کارفرمایی که یا مالک سرمایه است یا حائز قدرت.
خوانشی از معماری که معماری را برای معماری و در خدمت زیباشناسی تک بنا میخواهد و برای این هدف مبانی نظری هم میبافد، یکی از حاضران این جدال خیابانی است.
مسجد جامع ولیعصر در دهه هفتاد، در آن روزهایی که قالیباف ترک موتور اعتراضات دانشجوها را سرکوب میکرد، مجموعهای از چند کانکس بود که برای تقابلهای اجتماعی با نیروهای مدرن خیابان ساخته شده بودند. وقتی قالیباف از ترک موتور پایین آمد و شهردار شد، بعد از آنکه طرح سینما پردیس پارک ملت، پروژه "سینما مجستیک" موفقی شد، انتقال ایدئولوژیک این موفقیت به چهارراه ولیعصر بهترین گزینه بود. لَکهی معمارانه هنرمند، هرچند در مبانی نظری، به بنای تئاتر شهر تعظیم کرده و توانسته امر قدسی را از فرم بزداید اما در هدف لکهای ایدئولوژیک برای تصاحب فضا بوده.
این روند خانم امتیازی برای #حصارکشی_تئاتر شهر و آن مبانی نظری خورانده شده در دل طرح که شبیه ادله ایست که اساتید دانشگاه قبل از ارائه طرح در آتلیه از دانشجوها طلب میکنند، همه در همین مسئله تقابل قرار میگیرند.
بزودی با از بین رفتن نهاد دانشگاه به واسطه تغییرات جهان جدید از یکسو و فشار ایدئولوژیک از سویی دیگر، نماد دانشگاه به عنوان آخرین سنگر مبارزه خیابان از بین خواهد رفت.فضاهای کوچکِ سنگرهای مبارزین خیابان، مانند کافهها و کتاب فروشیها هم تهی خواهند شد و ما کمکم شاهد این خواهیم بود که چگونه فضای تهی شده به انبارهای بازارها بدل میشوند و خیابان میمیرد.