من سرما را دوست دارم چون سردم، من مرگم، من آخرین غلتِ تو به چپ روی تختم، من عکس برعکسِ روی دیوارم، من بر عکسم! من "نم" هستم! نه خیسم نه خُشک، بیا ببین سوا کرده ام همه شان دُرُشت، بیا ببین مردم ِِ پشتِ فرمان را که حقشان را می گیرند از منُ کاری ندارند که همه ی حقشان را جای دیگر خورده اند، بیا ببین اینجا را، این متروکه ی شلوغ را، من آخرِ خوشِ داستانم، همه چیز درست می شود، بیا و ببین