اوضاع اقتصادی ترکیه در دهه هفتاد و هشتاد میلادی اونقدر وخیم شد که هزاران شهروند ترک مجبور شدن در جستجوی کار و زندگی بهتر راهی اروپا از جمله آلمان بشن. شهروندانی که حدود دو دهه، میلیاردها فرانک روانه کشورشون کردن تا خانوادهها و بستگانشون اوضاع بد اقتصادی رو تاب بیارن. اوضاع سیاسی ترکیه هم در این دههها با کودتاها و تغییرات مداوم چندان تعریفی نداشت. اما بهانهای برای این مهاجران نبود که شرایط اقتصادی کشورشون رو فراموش کنن و بگن به ما چه که توی اون خرابشده چی میگذره...
مهاجران چینی سالانه حدود 70 میلیارددلار پول میفرستن به کشورشون. مهاجرانی که خیلیهاشون از دیکتاوری صد ساله حزب کمونیست به تنگ اومدن و بیشترشون توی آمریکا زندگی و کار میکنن. فرستادن این حجم از پول اونم به اقتصاد قدرتمندی که دنیا رو داره فتح میکنه شگفتانگیزه. معمولا بخش زیادی از این پولها در قالب پولهای خرد مستقیم تزریق میشه به اقتصاد خانوادهها ازجمله والدین و نزدیکان مهاجران.
حدود 6 میلیون ایرانی خارج کشور زندگی میکنند. شاید هم بیشتر. در سالهای گذشته زیر فشار تحریم، سیاستهای غلط بینالمللی و اقتصادی؛ فشار زیادی روی مردم کشور بوده. فشاری که درصد زیادی از جمعیت ایران رو به زیر خط فقر کشونده. اگر هر ایرانی مهاجر سالی فقط 1000 دلار به اقتصاد داخلی کشور کمک کنه پولی معادل سالانه 6 میلیارد دلار نه به حکومت و دولت که به اقتصاد و معیشت خانوادههای ایرانی کمک میشه. 6 میلیارد دلار.
واقعا آماری ندارم که چقدر پول توسط مهاجرهای ایرانی به داخل کشور آورده میشه اما در دایره دوستان و همکارانم آدمهای زیادی رو میشناسم که صاحبخونههاشون که اکثرا چند ملک و مغازه در داخل ایران دارند پول اجارهها رو چندماه یک بار میان میگیرن و میبرن خرج زندگی اون ورشون میکنن. یعنی خیلی از مهاجرهای ایرانی نهتنها پولی به کشور وارد نمیکنن بلکه از اساس با وجود سالها زندگی در کشورهای دیگه هنوز دارن از اقتصاد داخل ایران ارتزاق میکنن! خیلیهای این خیلیها هم احتمالا پاش بیفته طرفدار تحریم هستن تا با بد شدن اوضاع اقتصادی مردم گرسنه سناریو براندازی موردنظر اونها رو اجرایی کنن. یک تناقض بزرگ در رویکردهای اقتصادی-سیاسی. از یک طرف یک اقتصاد رو داغون میخوایم و از طرف دیگه هنوز میخوایم ازش درآمد داشته باشیم.
این آگهیها رو چند روز پیش توی پرواز هما دیدم. بهترین جای آگهیهای نشریه داخلی هما رو وکیلهای ایرانی مقیم کانادا گرفتن که هنوز بخش زیادی از درآمدشون رو از ایرانیهایی دارن که با هزار بدبختی پول جمع کردن مهاجرت کنن. بله میدونم به هرحال این ایرانیها برخیهاشون وکیل میخوان و چه بهتر از وکیل ایرانی... اینا رو میدونم. ولی همینجوری حالا این عکسها رو فقط نگاه کنید.
کلا هم یه مدلش اینه که بگیم کسی که رفته مسئولیتی در قبال داخلیها نداره و با استراتژی از «این خرابشده چیزی در نمیاد» در انجیاوهای بینالمللی تلاش کنن برخی گرفتاریهای آفریقا کم بشه.
تکمله: مهاجرت یک امر شخصی، و داغون بودن شرایط اقتصادی، سیاسی و آزادیهای فردی در ایران امروز یک امر بدیهی و مشهوده. لزوم نگاه کردن به جهان و هستی و زندگی با یک رویکرد جهانشمول و دوری گزیدن از تعصبهای ملی هم توی کت من یکی نمیره. توی کامنتها اگر موافقت یا مخالفتی دارید استدلالهای دیگه رو مطرح کنید لطفا.