برای خیلیا پیش اومده بخوان از بینظمی دربیان و برای زندگی و کارشون برنامهریزی داشته باشن.
تو این حالت آدما کلی برنامه میچینن و تا چند روز انجام میدن اما بعدش برمیگردن به تنظیمات کارخانه.
دلایل این بهم ریختگی زیاده که تو این پست به دوازده تا از مهمترینهاش اشاره میکنم:
ما معمولا بین 6 تا 8 ساعت در شبانهروز میخوابیم. کسی که نتونه 16 تا 18 ساعت باقیمونده رو مدیریت کنه حتما دو تا سه ساعت بیشتر که بخاطر نخوابیدن به دست میاد رو هم نمیتونه مدیریت کنه. بعلاوه اینکه کمخوابی باعث کاهش انرژی و همینطور پایین اومدن راندمان بدن برای فعالیتهای مختلف میشه که این خودش ضرر مستقیم میرسونه به مدیریت بهینه زمان.
گمان میکنیم ذهن قدرتمندی داریم که همه کارها رو میتونه یادآوری کنه. وقتی شما کارهاتون رو مینویسید از مدار ذهنی خودتون خارجش میکنید و این باعث میشه بدونید که یه جا ثبتش کردید و دیگه خیالتون راحت باشه که میتونید هر لحظه که خواستید بهش مراجعه کنید و برای انجامش فکر و برنامهریزی داشته باشید.
کارهای کوچک نیاز به نوشتن نداره چون فرآیند ثبتش بیشتر از انجامش زمان میبره. شما سی یک دقیقه زمان صرف ثبت اون کار میخواید انجام بدید در حالی که خود اون فعالیت به یک یا دو دقیقه زمان برای انجام نیاز داره. کارهایی که زمان کمی میبره رو همون موقع باید انجامش داد و تمومش کرد. انجام این کارهای کوچیک در همون لحظه خودش میتونه انرژی زیادی رو به آدم بابت به پایان رسوندنش بده.
لیستهای زیاد ما رو میترسونه چون از حجم کارهای زیادی که وجود داره احساس بدی رو در ما به وجود میاره. خیلی از آدما در مقایل قرار گرفتن برابر حجم کاری زیاد استرس میگیرن و احساس ضعف میکنن. وقتی این نکته رو ما میدونیم نباید خودمون بهش دامن بزنیم. این رویه باعث میشه بعد یه مدتی لیست رو کنار بذاریم و به رویه قبلی برگردیم. اگه تو کار و زندگی از دست ادمهایی که قطار قطار کار رو ردیف میکنن جلوتون ناراضی هستین، این بلا رو با یه برنامهریزی بد، مجددا سر خودتون نیارید.
از یک ابزار باید استفاده بشه. به دلیل اینکه دوست داریم از تکنولوژی بیشتری بهره ببریم از ابزارهای متعدد برای برنامهریزی تو گوشی و لپتاپ و... استفاده میکنیم. این باعث میشه وقتی گوشی دستمون هستش ناتیفیکیشن انجام کاری که رو گوشی ثبت کردیم بیاد. ایمیلمون رو باز میکنیم یادآوری یه کاری که باید انجام میشد رو بهمون میده. دفترچه یادداشتمون رو باز میکنیم میبینیم کلی کار هستش که انجامش ندادیم و تلنبار شده. همه اینها باعث میشه حس بدی پیدا کنیم و بعد یه مدت برنامهربزی رو بیخیال بشیم.
گمان میکنیم با انجام دادن چندکار با هم میشه استفاده بیشتری از زمان برد در حالی که تحقیقات نشون داده اونهایی که چند کار رو با هم انجام میدن 20 تا 40 درصد کاراییشون افت میکنه. بیشترین انرژی در زمان شروع یک کار از ما گرفته میشه، پس آدمی که چندکار رو با هم انجام میده داره انرژی و وقت خودش رو تلف میکنه.
ساعت به ساعت، روز به روز، و هفته به هفته برنامهریزی جزئی انجام داده میشه. این تصویر قشنگی هستش اما نتیجه این میشه که آدم بعد مدت کوتاهی خسته میشه و دیگه نمیتونه ادامه بده. زیاد کنترل کردن خودمون انرژی زیادی میبره برای همین بعد مدتی دلزده میشیم. نمونه بارزش رژیمهای غذایی هستن که جزئیات رو محاسبه میکنیم اما بعد یه مدت خسته میشیم و دوباره روز از نو و روزی از نو.
اگه برای شنبه تا چهارشنبه برنامهریزی میکنید دیگه برای پنجشنبه و جمعه برنامه نچینید. بهترین شیوه برای برنامهریزی اینه که همه وقتهای خودتون رو برنامهریزی نکنید و برای خودتون لحظاتِ آرامشِ خارج از برنامه رو رقم بزنید. اونم با کارهایی که دوست دارید انجامش بدید.
ایدهآل این معرفی شده، که شما پیوسته بتونی کار کنی و فعالیت داشته باشی. پیوسته کار کردن باعث این میشه که راندمان ما افت کنه. اگه شما چهار ساعت پشت هم کار کنید ساعت اول بیشترین بازدهی و ساعت چهارم کمترین بازدهی رو دارید. در صورتی که اگه به ازای هر یه ساعت استراحت کوتاه ده دقیقهای داشته باشید باعث میشه دوباره وقتی کار رو شروع میکنید با راندمان بالا انجامش بدید.
معمولا وقت استراحت رو با کسانی که با ما همفکر و همکلام هستن سپری میکنیم، که این خودش باعث میشه به واسطه اون کلام مشترک زمان زیادی صرف استراحت بشه. یعنی شما در حقیقت زمان استراحتت رو دوباره درگیر یک کار روتین کردی. بهترین زمان استراحت در کار زمانی هستش که با کسانی صحبت میکنی که کلام مشترک نداری یا کلام مشترک کمتری داری
دچار وسواس در کار میشیم و ترجیح میدیم که همه کارها رو باید خودمون انجام بدیم چون بقیه از نظرمون نمیتونن اون کار رو به نحو احسن انجام بدن. این باعث میشه ما وقت زیادی رو از دست بدیم و نتونیم به صورت بهینه از زمانی که داریم استفاده کنیم.
وقتی این تفکر رو داشته باشیم که بقیه کار درست رو نمیتون انجام بدن پس همه کارها رو من باید انجام بدم این منجر به این میشه که آدمهای شلوغی باشیم و نتونیم مدیریت بهتری برای زمان خودمون انجام بدیم. بهتر اینه واقعگرایی رو چاشنی کار کنیم و کارهایی که بقیه هم میتونن انجام بدن رو بهشون واگذار کنیم و البته بپذیریم که ممکنه تا حدی هم خطا داشته باشن.
این مطلب رو به خاطر دغدغه شخصی خودم بعد گوش دادن به فایلهای صوتی مدیریت برنامهریزی محمدرضا شعبانعلی، خلاصه برداری و تهیه کردم.
برای من تا دلتون بخواد پیش اومده که برنامهریزی کنم و نتونم اجراش کنم.
برای شما پیش میاد؟ علتش برای شما چیه؟ اگه موفق میشید چه عامل مهمی رو رعایت میکنید؟