Alireza Ebrahimi
Alireza Ebrahimi
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

بیشترین " حال " تو چیه ؟


اندر نکوهشِ ستایش

ایرج شهبازی

عموم انسان‌ها شیفتۀ آن‌اند که دیگران از آنها «تعریف و تمجید» کنند. اگرچه تبادلِ تمجید و تحسین از لوازمِ گریزناپذیرِ زندگیِ انسانی است و تا حدی باعث شیرینی و دل‌پذیریِ زندگی هم می‌شود، اما باید بدانیم تعریف و تمجیدِ زیاد زمینه را برای مغرور و متکبر شدنِ آدمی فراهم می‌آورد. کمتر کسی می‌تواند در برابر سیلِ ستایشگری‌های دیگران مقاومت کند و سرمست و خودبزرگ‌بین نشود. بسیاری از انسان‌های خودکامه، درواقع موجوداتی خوار و خفیف‌‌اند که بر اثر مداحی‌ها و تملق‌های اطرافیان خود، به تدریج مغرور و متکبر می‌شوند و در دامِ خودبینی و خودرایی می‌افتند.


به نظر مولانا فرعون نیز دقیقاً از همین ناحیه آسیب دید؛ او که انسانی معمولی بود، با تمام ضعف‌ها و حقارت‌های بشری، بر اثر چاپلوسی‌ها و ستایش‌های دیگران، به جایی رسید که خود را «پروردگارِ بزرگِ مردمان» خواند و به انسان‌ها فرمان داد او را بپرستند! (قرآن کریم، نازعات/ 24). مولانا با اشاره به «مَضَرَّتِ تعظيمِ خلق و انگشت‌نما شدن» می‌گوید:‏ «از وُفورِ مدح‌ها فرعون شد» (مثنوی، د 1/ ب 1861).


مولانا در داستان «شغالی که در خُم رنگ افتاده بود و گمان می‌کرد طاووس است» باز به این نکته اشاره می‌کند که علتِ غرور و تکبر فرعون سه چیز بود: مال، جاه و سجودِ مردم. آن‌گاه مولانا به این نکتۀ مهم اشاره می‌کند که مال و جاه مانند «مار» هستند، اما سجودِ خَلق همچون «اژدها»ست. معنای این سخن آن است که قدرتِ ستایش‌ها و مداحی‌های مردم، در سقوطِ معنویِ شخص، به مراتب بیشتر از نیروی مال و جاه است؛ بنابراین شگفت نیست که دعوىِ اُلُوهيتِ فرعون به سبب مدح‌ها و سجده‌های اطرافیانش بود:

گشت مَسْتَك آن گداى ژنده‌دَلْق

از سجود و از تحيّرهاى خَلْق‏

مال مار آمد كه در وي زهرهاست

و آن قبول و سجدة خَلْق اژدهاست‏

(مثنوی، د 3/ بیت‌های 783 و 784)


مدح و ستایش در واقع به منزلۀ تزریق زهر مار به جان آدمی است. مدح مانند خوراکی بس شیرین و گواراست که به زهری خطرناک آلوده است و شخص چنان از شیرینی آن لذت می‌برد که متوجه زهر درون آن نمی‌شود:

تو بدآن فخر آورى كز ترس و بند

چاپلوست گشت مردم روزِ چند

هركه را مردم سجودى مى‏كنند

زَهْر اندر جانِ او مى‏آگَنَند

(مثنوی، د 4/ بیت‌های 2743 و 2744 و د 1/ بیت‌های 1867 – 1855)

لازم به گفتن نیست زهری که بر اثر سجود خلق در درون ما پراکنده می‌شود و موجبات سقوط ما را فراهم می‌آورد، همانا «تکبر و خودپسندی» است (مثنوی، د 4/ 2754 – 2743). البته ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود و خودبینی و غرور تنها یکی از صدها بلایی است که تعریف و تمجید بر سر افراد می‌آورد. یکی دیگر از زیان‌های مدح و ستایش آن است که شخصی که بر اثر ستایش‌های دیگران خودکامه شده است، به تدریج سلامت روانی خود را از دست می دهد .


2 - حالا نوبت تفسیر من هست ??.

اگر به همین زندگی روزمره هم نگاه کنیم . یکی از دلایل اعتیاد ما به شبکه های اجتماعی همین لایک ? هست ، یعنی مورد قبول شدن از طرف دیگران ، .

پس از نظر استاد مولانا ، قدرت تخریب تملق و حتی ستایش (حتی اگر از ته قلب و واقعی باشد ) برای انسان ستایش شونده (رهبر یا دوستی یا هر کس دیگر ی) ، همچون اژدها هست .

3 -در مورد خود مولانا همین نکته رو بگم که بزرگترین اثرش یعنی مثنوی رو با بسم الله ، شروع نمی کند ، اگرچه از تعالیم قرآنی زیاد استفاده می کنه . و این نشون می ده که ایشان واقعا بنده ی حقیقت هستند .

4 - امان از کسانی که فکر می کنند جانشین خدا در زمین هستند ، و واویلا اگر یه عده از مردم هم باور کنند و شروع به ستایش کنند .

5 - فقط خدا به ما رحم کند ، مارا از شر این رهبران مصون بدارد .و البته از شر مردم نادان که این فرعون ها را بوجود می آورند .

فرعونمولانانماینده خدا
اینجا کسی است پنهان همچون خیال در دل اما فروغ رویش ارکان من گرفته
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید