رضا نظری
رضا نظری
خواندن ۱۱ دقیقه·۵ سال پیش

10 ارزش قطعی برای کار تیمی

مقدمه‌ای بر کار تیمی

در کتاب ما ایرانیان از آقای مقصود فراستخواه، در مورد سه مولفه بحث‌‌برانگیز خلقیات ایرانیان اینطور نوشته شده:

  1. ضعف فرهنگ در کار جمعی و فعالیت مشترک گروهی (کار تیمی).
  2. از انتقاد آزرده و ناراحت می‌شوند.
  3. رودربایستی زیاد، تعریف و تمجدید در حضور یکدیگر و قضاوت‌ها منفی در غیاب هم.

در کتاب ما ایرانیان 5 مولفه دیگر بیان شده که در این سوپرپست کاری بهش نداریم. ناگفته نمونه که 8 موردی که آقای فراستخواه در کتاب خودش بیان می‌کنه، حاصل یک پرسش‌نامه است. این پرسش‌نامه توسط اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های معتبر در ایران پر شدن که برای مطالعه کامل این کتاب می‌تونید به لینک‌های زیر مراجعه کرده و کتاب رو تهیه کنید.

خرید کتاب ما ایرانیان از انتشارات نشر نی

خرید نسخه الکترونیکی ما ایرانیان از فیدیبو

خرید کتاب ما ایرانیان از فروشگاه اینترنتی سی‌بوک

اینو در نظر داشته باشیم که واقعا یکی از اساسی‌ترین مشکلات ما ایرانی‌ها، کار تیمی هست. از طرفی یکی از مشکل‌گشاترین راه‌حل‌ها، کار تیمی هست. الان با معادله دو مجهولی روبرو هستیم که راه‌حلی جز حلش نداریم. از طرفی از کار تیمی فراری هستیم و همه منافع را برای خودمان می‌خواهیم، از طرف دیگر برای موفقیت و به دست آوردن منافع، به کار تیمی نیازمندیم. در این سوپرپست ابتدا اهمیت کار تیمی رو با مثال‌هایی از تیم‌های موفق به رخ می‌کشم؛ سپس 10 ارزش‌ و فرهنگ‌ که در یک سازمان باید توسط بنیان‌گذاران نهادینه شوند، مورد بحث قرار می‌دم. مطمئنا این سوپرپست کارتیمی، انتهایی نخواهد داشت و هر زمانی که اطلاعات جدیدی به دست بیاروم، به آن اضافه می‌کنم.

این موضوع را فراموش نکنیم که من متخصص این حوزه نیستم، این سوپرپست بر اساس تجربیات، مشاهدات و مطالعات بنده است.


10 ارزش قطعی کار تیمی
10 ارزش قطعی کار تیمی



چرا به کار تیمی یا تیم ورک نیازمندیم؟

  1. چون همه تخصص‌های موجود در دنیا را نداریم و نیاز داریم به متخصص‌ها (حتی تازه‌کار) اعتماد کنیم.
  2. چون زمان نامحدودی نداریم. با کار تیمی به اندازه نفرات تیم، زمان مفید خرید می‌کنیم. مثال برعکسش اینه: یک نفر 5 دقیقه دیرتر به جلسه می‌رسد و زمان 7 نفر دیگر را از بین می‌برد. یعنی 7 * 5 مساوی است با 35 دقیقه وقتی که می‌کشد. حالا حساب کنید که تیم 5 نفره که 8 ساعت در 24 ساعت کنار هم هستند، چقدر زمان دارند؟ 40 ساعت در 24 ساعت.
  3. آیا به برکت اعتقاد دارید؟ شنیده‌اید برکت ازدواج...؟شنیده‌اید آن که دندان دهد نان دهد (به دنیا آمدن نوزاد)؟ از سینرژی یا هم‌افزایی شنیده‌اید؟ در کار تیمی هیچ وقت (1 + 1)، 2 نیست؛ چه ازدواج، چه به دنیا آمدن نوزاد، چه کار تیمی در یک سازمان... . برایند 2 نفر هیچ‌وقت 2 نمیشه.

سخن بزرگان در مورد کار تیمی

دن نوریس نویسنده کتاب ماشین محتوا: تقریباً تمام استارتاپ‌هایی که به ذهن می‌رسند یک تیم بنیانگذار داشتند.

پاول گراهام بنیانگذار وای کامبینیتر و یکی از متخصصان پیشتاز جهانی در استارتاپ، از بنیانگذار یک نفره به عنوان اصلی‌ترین دلیل شکست استارتاپ‌ها یاد می‌کند.


مثال کار تیمی از (ابر آروان)

یکی از استارتاپ‌های تحسین‌برانگیز برای من ابرآروانه. ابر آروان در ایران یکی از بزرگ‌ترین ارائه‌دهنده‌های زیرساخت ابری هست. ابر‌آوران چهار نفر هم‌بنیان‌گذار داره و برای بالا آوردن ایده، زیر یه سقف نبودن؛ دو نفر تهران سر خونه زندگی خودشون، یک نفر کرج و نفر چهارم بجنورد بود. برای مدیریت کارهاشون از تلگرام استفاده می‌کردن و پروژه ابر آروان رو پیش می‌بردن. حواسمون باشه که داریم در مورد 4 دوست صحبت می‌کنیم که چند ویژگی رو باهم داشتن: اول اینکه دوست بودن و همو تا یه حدودی می‌شناختن (جلوتر با این جمله کار داریم)، دوم اینکه 4 مکان فیزیکی جدا از هم بودن، سوم اینکه قبل از شروع، یه شکست رو با هم در یک تیم 10 نفره تجربه کردن.


مثال کار تیمی از دیجیکالا

در مورد دیجیکالا که صحبت می‌کنیم، یعنی در مورد بزرگ‌ترین فروشگاه اینترنتی ایران حرف می‌زنیم که دو برادر دوقلو بنیان گذاشتن. این نمود و مثال خوبی برای کار تیمی (خانوادگی) هست. جلوتر در مورد کار تیمی به صورت تیم‌های خانوادگی و تیم‌های دوستی صحبت می‌کنم که با رفاقت‌های قدیمی گره خوردند.


مثال کار تیمی از علی‌بابا

علی‌بابا، باز سه دوست و سه سمت مهم مدیریتی.


مثال کار تیمی از خودمون، وایز ادورتایزمنت (تبلیغات هوشمند)

شرکت خودمون که فعلا خیلی کوچیک هست، یه تیم 6 نفره است که بناست در آینده توسعه پیدا کنه. شاکله اصلی این تیم 2 نفر هستن که بعدها یک نفر دیگه بهشون اضافه میشه و تیم رو توسعه میدن اما تجربه یه شکست کوتاه مدت رو با هم از سر می‌گذرونن. الان ما 4 نفر در حال بزرگ کردن شرکت و تیم‌هامون هستیم. نکته ما 4 نفر اینه: سه نفر اصلی رفقای دیرینه هستن و من با یکی از این سه نفر، فامیل. یه طورهایی از قدیم‌الایام هم رو به طور کامل می‌شناسیم.


کار تیمی خانوادگی و کار تیمی دوستی

همه ما در زندگی، بیزنس‌های کوچک و بزرگی زیادی دیدیم که تیمی مدیریت می‌شوند و نتایج فوق‌العاده کسب‌ کرده‌اند. پدر و دو پسری را می‌شناسم که با یک بقالی به فروشگاه‌های زنجیره‌ای رسیدند. چند برادر می‌شناسم که در بندرعباس در صنعت حمل و نقل پول پارو می‌کنن. احتمالا شما هم مثل من مثال‌های زیادی در ذهن‌تون دارین.

نکته اول: به نظر میاد سینرژی یا هم‌افزایی که در کار تیمی خانوادگی و کار تیمی دوستی هست، خیلی بیشتر از حالت‌های دیگه هست. حالت دیگه چیه؟ پیدا کردن هم‌تیمی در دورهمی، همایش‌ها و... .

نکته دوم: یادمون نره، تیم‌های بالا که نام بردم، یک یا چندین بار باهم شکست رو تجربه کردن، یا شاید بارها با هم به اختلاف خوردن، یا سر هم داد زدن تا از هم قلق‌گیری کردن. نکته دوم برای من دو درس داره: یک اینکه دعوا و دلخوری طبیعی هست و دوم اینکه: به هم زمان بدیم و به قطعیت همو قضاوت نکنیم. یه مثال سادش من و همسرم شیوا هستیم. روزهای اول مثل بچه‌ها دعوا می‌کردیم و به هم (اکی بای) می‌گفتیم؛ الان سه سال و سه روز از زندگی مشترکمون می‌گذره و تقریبا بی‌دعوا داریم روزگار سپری می‌کنیم.

نکته سوم: این نکته رو بهش توجه کنیم که هزاران برابر تیم‌های موفق، تیم‌های ناموفق هستن که از هم پاشیدن و هیچ اثری ازشون وجود نداره؛ نه از ایده، نه دلایل شکست، نه از تیم، نه از رابطه‌ها... . کاش سامانه‌ای برای توضیح و توجیه شکست تا یادگیری باشه برای دیگران (البته اگه تحمل انتقادپذیری از هم رو داشته باشیم).


قرآن کار تیمی

خلاصه نکته‌های بالا رو گفتم که بگم این سوپرپست، قرآن نیست که نشه زیر پا گذاشتش. احتمالا دلایل نقض زیادی برای گفته‌های من وجود داره. مثلا اینکه دیجیکالا به خاطر کار تیمی (خانوادگی) موفق نشده. این ایراد به این سوپرپست وارده؛ اما یادمون نره که یکی از مهم‌ترین فاکتورهای موفقیت مجموعه و استارتاپ، کار تیمی هست. اگر چیزی به نظرتون می‌رسه که با گفته‌های من موافق یا مخالف هستید و دلیلی براش دارید، آخر همین سوپرپست ایدتون رو بنویسید تا ایده اصلی کار تیمی این سوپرپست، پخته‌تر شه.


چرا مولفه‌های کار تیمی باید توسط بنیان‌گذاران در مجموعه یا استارتاپ، نهادینه شوند؟

با اینکه کارشناس این حوزه نیستم اما من سال‌هاست که در مورد این سوال فکر کردم. فرهنگ از بالا به پایین ساخته میشه یا پایین به بالا؟ به کشور خودمون فکر کنید، به هند و گاندی فکر کنید، به جامعه‌های کوچک‌تر فکر کنید. ابتدا که خام‌تر بودم فکر می‌کردم که فرهنگ فقط از بالا به پایین ساخته میشه؛ اما الان فهمیدم که فرهنگ در هر دو جهت پایین به بالا و بالا به پایین درست میشه. اما نقطه قابل تامل اینه: سرعت کدوم روش بیشتره و تلفات کدوم کمتر.

به نظر می‌رسه که از همون روزهای اول، بنیان‌گذاران یک استارتاپ باید فکری برای فرهنگ‌ها و ارزش‌ها داشته باشن وگرنه بعد از مدتی که تیم‌ها شکل گرفتند، جا انداختن فرهنگ و ارزش، نیازمند زمان و شاید اخراج افرادی باشه که سازگاری کامل رو ندارن. پس اگر دنبال جواب سریع سوال بالا باشیم، پاسخ اینه: سرعت شکل‌دهی به فرهنگ‌ها و ارزش‌ها توسط بنیان‌گذاران در روزهای اول، بالاتر است اما اگر زمان بگذرد و تیم‌ها با فرهنگ‌های غلط جان بگیرند، سرعت کمتر و تلفات بیشتر است. در ضمن طبق تجربه، هیچ راهی برای ساختن فرهنگ و ارزش از پایین به بالا در استارتاپ‌ها موجود نیست.


عوامل موثر در موفقیت کار تیمی:

ارزش اول کار تیمی، مانع خود راهه!

این ارزش بیان کننده این هست که هر مانعی که از آسمون بر سر راه افراد و تیم نازل میشه، خود راه و قسمتی از راه هست. مانع خود راهه در واقع از عصبانیت و استرس جلوگیری می‌کنه که در نهایت باعث میشه افراد همه ابعاد مانع رو بهتر بررسی و راه حل بهینه‌تری رو انتخاب کنن. مگه تا حالا شده مانعی بر سر کاری نباشه؟ یا مثلا شده که با عصبانیت و انتخاب کورکورانه، مشکلی حل شه؟ این ارزش ذهنیت افراد رو به این سمت می‌بره که برای حل کردن مشکل یا مانع، راه حلی رو اندیشه کنند؛ نه اینکه غر بزنند و تقصیر رو گردن این و اون بیندازند.

می‌توانیم این موضوع را هم به مانع خود راهه، بسط دهیم:

کوین کلی در کتاب آینده نزدیک از 12 روند می‌گوید که ناچار به قبول آن هستیم. یکی از این 12 مورد، عادت کردن به تغییرات است. باید این را بپذیریم که تغییر قسمتی از روزانه هر استارتاپ است که با عدم قطعیت سر کله می‌زند.

خرید کتاب آینده نزدیک از انتشارات آموخته

هر استارتاپ، ذاتا دارای عدم قطعیت است؛ اما اگر آن را نداشته باشد، دیگر استارتاپ نیست و باید آن را شرکت نامید. پذیرفتن این عدم قطعیت و تلاش برای پیدا کردن فرایند و روند درست، از وظایف یک استارتاپ است.

شغل: شما شغل دارید؛ این به معنی آن است که مشکلی وجود داشته که شما را استخدام کرده تا آن را حل کنید. کار شما حل مشکلات هر روزه مجموعه و استارتاپ‌تان است. پس در برابر موانع و مشکلات ناراحت نشوید و با خونسردی به دنبال بهینه‌ترین راه حل باشید. در اصل ششم کار تیمی یعنی حمایت به این نکته اشاره می‌کنم که به دنبال مقصر هم نباشید. فقط بجنگید تا راه حل خودش را نشان دهد.

ارزش دوم کار تیمی، پوست در بازی!

پوست در بازی از اسم یه کتاب گرفته شده از نسیم طالب. پوست در بازی یعنی تصمیم‌گیرنده چقدر در تصمیمی که می‌گیره یا کاری که انجام میده، پاش گیره. در واقع همه افراد یک مجموعه یا استارتاپ در بازی پاشون گیره. اگر کاری بد انجام بشه یا تصمیمی مهلک گرفته شه، همه افراد متضرر میشن نه فقط یک نفر. نون زن و بچه همه افراد به خطر میفته نه فقط یک نفر. این ارزش این نکته رو یادآوری می‌کنه کسی رو به خطر نیندازیم؛ مخصوصا وقتی از شخصی عصبانی و ناراحت هستیم.

خرید کتاب پوست در بازی اثری از نسیم طالب از انتشارات نشر نوین


ارزش سوم کار تیمی، ترجیح جمع به فرد

پایه هر تصمیمی، صلاح جمع به فرد است. شاید مجبور باشیم تصمیم درست و سختی بگیریم که به نفع تیم است و ممکن است یک نفر در این تصمیم آسیب ببیند؛ تصمیم‌های سخت و درست اینطور هستند. همه افراد در مواقع تصمیم‌گیری باید به تیم نگاه کنند نه فرد. مثلا خروج یک فرد که خیلی دوستش داریم اما ناچاریم او را از تیم خارج کنیم چون به صلاح جمع است نه فرد. یا مثلا فدا کردن مرخصی و مسافرت به خاطر زیر فشار رفتن تیم، به خاطر یک پروژه که Dead line آن فرا رسیده.


برای مطالعه ادامه مقاله 10 ارزش قطعی کار تیمی، همین حالا کلیک کنید.


کار تیمیتیم ورک
استراتژیست کسب و کارهای آنلاین و www.BoxAmooz.com وب‌سایت شخصیم هست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید