در عصر دیجیتال و گسترش شبکههای اجتماعی، یکی از چالشهای بزرگ پیش روی تولیدکنندگان محتوای آموزشی، جذب مخاطب است. بهویژه برای افرادی که قصد دارند مطالب عمیق و پیچیدهای نظیر فیزیک کوانتوم، ادبیات کلاسیک، و یا موسیقی فاخر را به مخاطب خود ارائه دهند، این مسئله به مراتب دشوارتر میشود. این مقاله به بررسی دلایل کاهش مخاطبان برای مطالب عمیق و علمی و همچنین تفاوت این نوع محتوا با مطالب عمومی و سطحی خواهد پرداخت.
تجربه نشان میدهد که مخاطبان کمتری به دنبال محتواهای عمیق و سنگین هستند. به عبارت دیگر، عوام معمولاً مطالبی که ذهنشان را به چالش بکشاند نمیپسندند و بهجای آن، به دنبال محتوایی هستند که سریع و آسان مصرف شود. این موضوع در عرصههای مختلفی نظیر آموزش، هنر، ادبیات و حتی علوم نیز صدق میکند.
برای مثال، فیزیک کوانتوم یکی از شاخههای پیچیده علم است که برای درک آن نیاز به دانش پایهای قوی و پشتکار زیاد است. همین امر باعث شده است که تعداد کسانی که علاقهمند به دنبال کردن این مبحث هستند، بسیار کم باشد. از سوی دیگر، ادبیات فاخر و موسیقی کلاسیک نیز به دلیل نیاز به توجه و فهم عمیق، معمولاً مخاطبان زیادی ندارند. بنابراین، این نوع محتواها تنها به افرادی ارائه میشود که علاقهمند به دانش و هنر به شکل عمیق هستند و نه افرادی که بهدنبال سرگرمی سریع و لحظهای میگردند.
شبکههای اجتماعی با تمرکز بر محتواهای کوتاه و سریع، نوعی تغییر در ذائقه مخاطبان بهوجود آوردهاند. امروزه مخاطبان به مطالبی که در عرض چند ثانیه قابل هضم و مصرف باشد، گرایش بیشتری دارند. این پدیده بهویژه در پلتفرمهایی مثل اینستاگرام، تیکتاک و یوتیوب دیده میشود. هر چه محتوایی سادهتر، سطحیتر و قابلدرکتر باشد، احتمال دارد که توجه بیشتری را به خود جلب کند و در نتیجه تعداد فالوورهای بیشتری جذب کند.
از اینرو، فشار بر تولیدکنندگان محتوا بیشتر شده است تا مطالب خود را بهگونهای طراحی کنند که مخاطبان عمومی را جذب کند. آموزشهای علمی و تخصصی که به دانش عمیق نیاز دارند، معمولاً نمیتوانند اینگونه فالوورهای میلیونی را جذب کنند، چرا که عموم مردم تمایل به دنبال کردن محتوایی دارند که سرگرمکننده و ساده باشد.
بسیاری از افراد بر این باورند که آموزش عمیق و علمی جایگاه خود را در دنیای امروز از دست داده است و فقط میتوان با ارائه محتوای ساده و بیارزش، مخاطبان زیادی جذب کرد. این طرز فکر نادرست است، زیرا هنوز هم بسیاری از مخاطبان به دنبال دانش عمیق و محتوای با ارزش هستند؛ اما تعداد این مخاطبان کمتر است. به عبارت دیگر، هرچه موضوعات آموزشی پیچیدهتر و حرفهایتر باشند، تعداد فالوورها کمتر خواهد شد.
اما آیا این بدان معناست که محتوای علمی و آموزشی بیارزش است؟ قطعاً خیر. تفاوت اساسی بین ارزش محتوا و تعداد فالوورها وجود دارد. همانطور که نمیتوان ارزش یک کتاب فاخر ادبی را با تعداد خوانندگان آن مقایسه کرد، محتوای علمی و تخصصی نیز ممکن است مخاطبان کمتری داشته باشد، اما از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است.
امروزه برای جذب فالوور زیاد، باید به دنبال جذابیتهای سطحی باشید. این جذابیتها ممکن است شامل موضوعات روزمره، مطالب جنجالی یا سرگرمکننده باشد که نیازی به فکر و تعمق ندارد. از آنجا که بسیاری از مخاطبان بهدنبال سریعترین راه برای دریافت اطلاعات و لذت بردن از محتوا هستند، محتواهای سطحی و بیارزش به سرعت جایگاه بالایی پیدا میکنند.
بسیاری از تولیدکنندگان محتوا به اشتباه فکر میکنند که برای موفقیت باید محتوای خود را سطحی کنند تا تعداد فالوورهای بیشتری جذب کنند. اما این طرز فکر ممکن است به کیفیت آموزش و حتی حرفهی آنها آسیب برساند.
سوالی که برای بسیاری از تولیدکنندگان محتوا مطرح است این است که چگونه میتوان بین تعداد فالوور و کیفیت محتوا تعادل برقرار کرد؟ آیا باید برای جذب فالوور بیشتر محتوای خود را سطحی کنیم، یا اینکه به کیفیت و عمق مطالب اهمیت دهیم، حتی اگر مخاطبان کمتری جذب کنیم؟
پاسخ این سوال در توازن بین عمق مطالب و جذابیت آنها نهفته است. لازم نیست تمام محتواها ساده و سطحی باشند، اما در عین حال باید به نوعی ارائه شوند که مخاطبان بیشتری را جذب کنند. به عنوان مثال، میتوان مفاهیم پیچیده علمی را به زبانی سادهتر توضیح داد، اما همچنان عمق و ارزش مطالب را حفظ کرد.
در نهایت، باید به یاد داشته باشیم که تعداد فالوورها همیشه نشاندهنده ارزش محتوا نیست. برخی از بهترین مطالب و آموزهها ممکن است مخاطبان کمی داشته باشند، اما تأثیر عمیقی بر آنها بگذارند. بنابراین، به جای اینکه تمرکز خود را تنها بر جذب فالوور بگذاریم، بهتر است به کیفیت و ارزش محتوای خود اهمیت دهیم و به کسانی که به دنبال دانش واقعی هستند، توجه کنیم.