یه اشتباه شناختی وجود داره که توی بازار کار بشدت رایجه، به این صورت که رابطهی بین کارفرما و کارمند، به شکل رئیس و زیردست دیده میشه.
اما به نظر من باید از یه زاویه دیگه نگاه کرد:
کارمند یا کارگر، فروشندهست، به این صورت که داره زمان و مهارتش رو در ازای مبلغ مشخصی میفروشه
کارفرما، رئیس نیست که قرار باشه کارمند رو بعنوان زیردست بازخواست کنه یا بهش دستور بده.
توی فرایند خرید و فروش، دوطرف معامله، جایگاه یکسانی دارن و هر دوشون آدمای آزادی هستن که میتونن تصمیم بگیرن معامله کنن یا نه!
کارفرما، میتونه تصمیم بگیره که خدمات طرف مقابل رو بخره یا نه؟! و کارمند هم آزاده که مهارت و زمانش رو بفروشه، یا نفروشه!
هر وقت هم که یکی از طرفین حس کرد این معامله دیگه به نفعش نیست، میتونه طبق شرایطی که توافق شده، از معامله خارج بشه!
اما یه مساله مهم وجود داره:
زمانی که شما بعنوان کارمند، اعتماد به نفس و مهارت کافی رو نداشته باشین، اونوقت تصور میکنید که همه چیز به کارفرما بستگی داره و باید هر طور هست رضایت اونو کسب کنید تا بتونید زنده بمونید و زندگیتون رو بچرخونید!
در حالیکه این نیاز، دو طرفهست و اگه شما، به کارفرما به شکل یک خریدار نگاه کنید، حواستون جمع میشه که اگه قیمت و شرایط این خریدار مناسب نبود، همیشه خریدار بهتری وجود داره!
البته بازم میگم، داشتن مهارت و اعتماد به نفس کافی خیلی مهمه
وگرنه طبیعیه که تا وقتی سامسونگ و اپل (و سایر غولهای عزیز به عنوان جنس خوب) هستن، کسی جیالایکس نمیخره!
و تا وقتی که شما هم مهارت کافی و توان مذاکره نداشته باشید، یا بیکار میمونید، یا مجبورید به بردگی مدرن تن بدید!
پ.ن 1: بعضی از کارفرماها، به جای تمرکز روی کسب درآمد و پیشرفت سیستم، به ارضای حس قدرتطلبی و سلطهگری خودشون فکر میکنن.
یادتون باشه که هیچ پولی، ارزش آسیبی که این مدل آدما بهتون میزنن رو نداره!
پ.ن 2: این مطلب قبلا در پیج اینستاگرام من به آدرس instagram.com/rfnmt منتشر شده.