چرایی استفاده از سیستم های مدیریت عملکرد و تاثیر آن بر همسویی اهداف
ایجاد سیستمهای مدیریت عملکرد مؤثر برای همسوسازی اهداف برای سازمانها برای دستیابی به موفقیت و
بهبود مستمر ضروری است. سیستم های مدیریت عملکرد به تعیین انتظارات روشن، ردیابی پیشرفت، ارائه
بازخورد و پاداش دادن به کارکنان بر اساس عملکردشان کمک می کند. هنگامی که این سیستم ها به طور موثر
انجام شوند، می توانند مشارکت کارکنان، انگیزه، بهره وری و اثربخشی کلی سازمان را تا حد زیادی افزایش دهند.
یکی از دلایل مهم ایجاد سیستم های مدیریت عملکرد موثر این است که به همسویی اهداف فردی با اهداف
سازمانی کمک می کند. هنگامی که کارکنان درک کنند که چگونه کار آنها به اهداف کلان سازمان کمک می کند، به
احتمال زیاد در کار خود انگیزه و مشارکت دارند. با انتقال واضح انتظارات و پیوند دادن عملکرد فردی با نتایج
سازمانی، کارکنان می توانند تأثیر تلاش های خود را بر موفقیت شرکت ببینند.
علاوه بر این، یک سیستم مدیریت عملکرد مؤثر، چارچوبی ساختاریافته برای بازخورد منظم و ارتباط بین مدیران و
کارکنان فراهم میکند. این گفتگوی مداوم به شناسایی نقاط قوت و زمینه های بهبود و همچنین تعیین اهداف
توسعه برای افراد کمک می کند. از طریق جلسات بازخورد سازنده، کارکنان می توانند راهنمایی هایی در مورد
چگونگی بهبود عملکرد و رشد در سازمان دریافت کنند.
علاوه بر این، ایجاد سیستمهای مدیریت عملکرد مؤثر، فرهنگ مسئولیتپذیری را در سازمان ارتقا میدهد.
هنگامی که انتظارات واضح از ابتدا تعیین می شود و پیشرفت به طور منظم در برابر آن انتظارات نظارت می شود،
کارکنان برای دستیابی به نتایج مسئول هستند. این نه تنها مسئولیت فردی را افزایش می دهد، بلکه احساس
مالکیت بر کار را نیز تقویت می کند.
دلیل دیگری که چرا همسویی اهداف از طریق سیستم های مدیریت عملکرد مهم است این است که تصمیم
گیری بهتر در تمام سطوح سازمان را ممکن می سازد. با دسترسی به دادههای بیدرنگ در مورد معیارهای عملکرد
کارکنان، مدیران میتوانند تصمیمات آگاهانهای در مورد تخصیص منابع، فرآیندهای مدیریت استعداد و
برنامهریزی استراتژیک بگیرند. علاوه بر این، همکاری با تیمها یا بخشها زمانی آسانتر میشود که همه بدانند
برای چه چیزی تلاش میکنند، و چگونه مشارکت هر فرد بر دیگران تأثیر می گذارد.
علاوه بر این، بر پرورش فرهنگ یادگیری مستمر نیز تاثیر زیادی دارد، زیرا بازبینیهای منظم، تفکر مداوم را
تشویق میکند و در طول زمان باعث بهبود میشود.
به طور کلی، سیستمهای مدیریت عملکرد مؤثر در راستای اهداف سازمانی، مزایای متعددی را ارائه میکنند که نه
تنها منجر به افزایش بهرهوری، بلکه رضایت شغلی بالاتر در میان کارکنان میشود و در نتیجه موفقیت بلندمدت را
تسهیل میکند.
تجربه پیاده سازی فرآیند مدیریت عملکرد در جهت همسویی اهداف در سازمانها
تجربه ایجاد و پیادهسازی سیستمهای مدیریت عملکرد موثر برای همسو کردن اهداف میتواند در بین شرکتهای
مختلف بسیار متفاوت باشد. برخی از سازمان ها ممکن است یک سیستم به خوبی تثبیت شده داشته باشند که
در طول زمان اصلاح شده است، در حالی که برخی دیگر ممکن است تازه این فرآیند را شروع کرده باشند.
در شرکت هایی که سیستم های مدیریت عملکرد به طور موفقیت آمیزی با اهداف سازمانی همسو می شوند،
کارکنان تمایل بیشتری به مشارکت و انگیزه دارند. این سازمان ها معمولاً کانال های ارتباطی روشنی برای تعیین
انتظارات، ارائه بازخورد و شناخت دستاوردها دارند. مدیران نقش فعالی در هدایت کارکنان به سمت اهدافشان
ایفا می کنند و اطمینان حاصل می کنند که اهداف فردی به موفقیت کلی شرکت کمک می کند.
یکی از نمونه های شرکتی با سیستم مدیریت عملکرد قوی گوگل است. این غول فناوری به دلیل رویکرد مبتنی بر
داده برای ارزیابی عملکرد، که شامل تعیین اهداف بلندپروازانه اما قابل دستیابی برای کارمندان و انجام چکهای
منظم برای پیگیری پیشرفت است، شهرت دارد. گوگل همچنین بر یادگیری و توسعه مستمر از طریق برنامههایی
مانند نظرسنجیهای «Googlegeist» تأکید میکند که بازخورد کارمندان را در مورد جنبههای مختلف فرهنگ و
رهبری سازمان جمعآوری میکند.
از سوی دیگر، برخی از شرکت ها ممکن است با ایجاد سیستم های مدیریت عملکرد موثر به دلیل چالش های
مختلف مانند عدم شفافیت در مورد اهداف، مکانیسم های بازخورد ناسازگار، یا مقاومت کارکنان یا مدیران دچار
مشکل شوند. در این موارد، پیادهسازی سیستمهای مدیریت عملکرد ممکن است منجر به ناامیدی یا عدم
مشارکت کارکنان شود.
به عنوان مثال، در سال 2015، Accenture پس از اعلام برنامههایی که جایگزین بررسیهای سالانه با بازخورد
ماهانه منظم میشوند، با واکنشهای منفی مواجه شد. کارمندان تطبیق با سیستم جدید را استرسزا
میدانستند، زیرا به دریافت ارزیابیهای سالانه به نسبت بازخورد منظم و ماهانه با وجود مزایای مثبت مانند
انگیزه بهبود یافته، حل سریعتر مشکل عادت داشتند.
تجربه ایجاد سیستمهای مدیریت عملکرد مؤثر بر اساس اندازه فرهنگ سازمانی، و سطح تعهد رهبران سازمان به
آن متفاوت است. با این حال، زمانی که به درستی انجام شود، میتواند بهرهوری مشارکت کارکنان را افزایش دهد
و در نهایت منجر به موفقیت بلندمدت سازمان شود.
مزایای استفاده از فرآیند مدیریت عملکرد در همسویی اهداف
1. همسویی بهبود یافته: با ایجاد اهداف و مقاصد روشن برای کارکنان که با اولویت های استراتژیک سازمان
همسو هستند، سیستم های مدیریت عملکرد به اطمینان از اینکه همه در جهت یک هدف مشترک کار می کنند
کمک می کند. این همسویی ابهام و سردرگمی را کاهش میدهد و به کارکنان اجازه میدهد تلاشهای خود را بر
روی فعالیتهایی متمرکز کنند که از موفقیت سازمان حمایت میکنند.
2. افزایش مشارکت کارکنان: هنگامی که کارکنان درک می کنند که چگونه مشارکت های فردی آنها بر دستیابی به
اهداف سازمانی تأثیر می گذارد، به احتمال زیاد در کار خود مشارکت و انگیزه بیشتری دارند. سیستمهای مدیریت
عملکرد چارچوبی را برای تعیین انتظارات، ارائه بازخورد، شناخت دستاوردها و حمایت از توسعه کارکنان فراهم
میکنند که همگی به سطوح بالاتر مشارکت کمک میکنند.
3. ارتباطات پیشرفته: سیستم های مدیریت عملکرد ارتباط منظم بین مدیران و کارکنان را از طریق بحث های
تعیین هدف، به روز رسانی پیشرفت، جلسات بازخورد و بررسی عملکرد تسهیل می کند. این گفتوگوی مداوم با
تقویت کانالهای ارتباطی باز، شفافیت، اعتماد و همکاری را در تیمها ارتقا میدهد.
4. مسئولیت پذیری بیشتر: انتظارات عملکرد واضحی که از طریق سیستم های مدیریت عملکرد تعیین می شود،
کارکنان را در قبال اقدامات و نتایج خود پاسخگو می کند. زمانی که افراد از آنچه از آنها انتظار می رود آگاه باشند و
عملکردشان در برابر این انتظارات چگونه ارزیابی می شود، احتمال بیشتری دارد که مالکیت کار خود را بر عهده
بگیرند و نتایج با کیفیت بالا ارائه دهند.
5. بهبود مستمر: سیستمهای مدیریت عملکرد مؤثر، فرهنگ یادگیری و توسعه مستمر را در سازمانها با تشویق
به بازتاب منظم در مورد دستاوردها و همچنین زمینههای بهبود، ترویج میکنند.
6. پاداش دادن به موفقیت: یک سیستم عملکرد خوب پاداشها را تشخیص میدهد که دستیابی به نتایج
موفقیتآمیز را تشویق میکند.
7-تصمیم گیری مبتنی بر داده: داده های عملکرد جمع آوری شده از این سیستم ها می توانند از الگوهای روندها
برای تصمیم گیری در مورد تخصیص منابع استفاده کنند.
مزایای ایجاد سیستم های مدیریت عملکرد موثر فراتر از بهبود بهره وری فردی کارکنان است؛ آنها همچنین به طور
قابل توجهی به موفقیت سازمانی در درازمدت کمک می کنند.
معایب ناشی از عدم اجرای مدیریت عملکرد در راستای همسویی اهداف
نادیده گرفتن اجرای سیستمهای مدیریت عملکرد مؤثر برای همسو کردن اهداف در سازمانها میتواند منجر به
انواع معایب شود که بر مشارکت کارکنان، بهرهوری و موفقیت کلی سازمان تأثیر میگذارد. برخی از معایب کلیدی
عبارتند از:
1. عدم شفافیت و جهت گیری: بدون اطلاع رسانی اهداف به کارکنان، عدم جهت گیری و حرکت به سوی آنچه از
آنها انتظار می رود وجود دارد. این ابهام می تواند منجر به سردرگمی، ناکارآمدی و عدم مشارکت در میان کارکنانی
شود که ممکن است درک نکنند که چگونه کارشان به موفقیت سازمان کمک می کند.
2. کاهش انگیزه: زمانی که کارکنان از نحوه ارزیابی عملکرد خود یا چگونگی ارتباط آن با اهداف سازمانی بی اطلاع
باشند، ممکن است انگیزه لازم برای انجام بهترین عملکرد خود را نداشته باشند. عدم وجود یک سیستم
ساختاریافته برای تعیین انتظارات و ارائه بازخورد می تواند منجر به کاهش روحیه و رضایت شغلی شود.
3. عملکرد ناسازگار: بدون وجود یک سیستم مدیریت عملکرد رسمی، ممکن است در نحوه ارزیابی یا پاداش دادن
به کارمندان برای تلاشهایشان ناسازگاری وجود داشته باشد. این ناهماهنگی می تواند تصورات ناعادلانه را در
بین اعضای تیم ایجاد کند و مانع همکاری در سازمان شود.
4.فرصت های توسعه محدود: سیستم های مدیریت عملکرد نقش مهمی در شناسایی زمینه های بهبود و ایجاد
فرصت هایی برای توسعه کارکنان ایفا می کنند. در حالی که نادیده گرفتن این سیستم ها به معنای از دست
رفتن شانس پیشرفت رشد است. کارمندان ممکن است بدون پشتیبانی راهنمایی با مشکلات شغلی رکود
پیشروی کنند و رضایت شغلی را کاهش دهند
5. تصمیم گیری ضعیف: زمانی که هیچ ساختاری مجموعه ای برای ارزیابی عملکردها وجود ندارد، تصمیم گیری
در مورد استراتژی های توسعه استعداد و تخصیص منابع چالش برانگیز می شود که منجر به نتایج غیربهینه می
شود.
6. فقدان مسئولیت پذیری: بدون داشتن انتظارات روشن در مورد اقدامات و مسئولیت پذیری تعیین هدف،
احتمال کمتری وجود دارد که کارکنان مسئولیت مربوط به نتایج اقدامات مربوط به وظایفشان را بر عهده بگیرند.
این می تواند مانع از پیشرفت رشد حرفه ای فردی و اثربخشی سازمانی شود.
7. افزایش نرخ خروج کارکنان: کارمندان اغلب به دنبال سازمان هایی هستند که در بیان اهداف شفاف هستند و
به این وسیله مشارکت، قدردانی و کار معنادار را برای کارکنان ایجاد می کنند، در صورت عدم وجود این موارد در
سازمان کارمندان به احتمال زیاد ناراضی می شوند، در این صورت نرخ خروج افزایش یافته و هزینه سازمان برای
جذب و آموزش نیروهای جدید افزایش می یابد.
نادیده گرفتن ایجاد سیستمهای مدیریت عملکرد مؤثر سازمان هزینههای قابلتوجهی را به همراه دارد که بر
موفقیت بلندمدت کوتاهمدت تأثیر میگذارد.
تحولات جهانی مرتبط با مدیریت عملکرد در راستای همسویی اهداف
ایجاد سیستمهای مدیریت عملکرد مؤثر برای همسو کردن اهداف، یک رویه در حال تحول در محیط کار مدرن
است که تحت تأثیر روندهای جهانی و روشهای نوآورانه است. برخی از روندها و روش های جهانی مرتبط با این
موضوع عبارتند از:
1. بازخورد مستمر: یکی از روندهای نوظهور در مدیریت عملکرد، تغییر به سمت مکانیسم های بازخورد مستمر به
جای بررسی های سالانه است. سازمانها به سمت بررسیهای مکرر بین مدیران و کارمندان برای ارائه پشتیبانی،
راهنمایی و شناسایی مداوم حرکت میکنند. این بازخورد بلادرنگ امکان اصلاح سریع تر عملکرد را فراهم می کند
و فرهنگ بهبود مستمر را تقویت می کند.
2. تعیین هدف: استفاده از اهداف SMART (مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط، محدود به
زمان) همچنان یک روش محبوب برای تعیین اهدافی است که با اولویت های سازمانی همسو هستند.
شرکتهای پیشرو و چابک همچنین از روش اهداف و نتایج کلیدی (OKR) نیز استفاده می کنند، چارچوبی برای
تعیین هدف که به تیمها کمک میکند تا به جای وظایف، روی نتایج تمرکز کنند.
3. مدیریت عملکرد مبتنی بر داده: با پیشرفتهای فناوری، سازمانها از ابزارهای تجزیه و تحلیل دادهها برای
ردیابی شاخصهای عملکرد کلیدی (KPI) و اندازهگیری پیشرفت بهسوی اهداف مؤثرتر استفاده میکنند.
بینشهای بهدستآمده از این رویکردهای دادهمحور میتواند فرآیندهای تصمیمگیری را در مورد استعدادهای
سازمان، هوشمندانه تر کند.
5. مدیریت عملکرد چابک: در پاسخ به تغییر محیط های کسب و کار، برخی از شرکت ها که ساختارهای سلسله
مراتبی سنتی را تغییر می دهند، به دنبال مدل های سازمانی چابک هستند، به سیستم های مدیریت عملکرد
قابل انطباق و انعطاف پذیر نیاز دارند که امکان تنظیم سریع اولویت های استراتژیک و پویایی تیم را فراهم می
کند.
6. یکپارچه سازی فناوری: ادغام فناوری در سیستم های مدیریت عملکرد برای تسهیل همکاری دیجیتالی و دورکاری ضروری شده است. ابزارهای گزارش خودکار نرم افزارهای ردیابی کارکنان به ساده کردن فرآیند ارزیابی
کمک می کنند تا از ارتباط بازخورد به موقع بین تیم ها اطمینان حاصل کنند.
7. همسویی فرهنگی: سازمانهایی که این نقش حیاتی ر فرهنگ شرکت را در شکلدهی نگرشهای رفتاری
کارکنان را تشخیص میدهند، ملاحظات همسویی فرهنگی را نیز در اجرا و طراحی سیستمهای مدیریت اجرا
میکنند. این شامل حصول اطمینان از انعکاس ارزش های سازمان در هدفگذاری و ایجاد درک مشترک از
ماموریت و چشم انداز سازمان است.
8. بسترهای شناسایی اجتماعی: شناسایی مشارکت در سطح همتا به همتا تبدیل شدن به یک روش رایج
بسیاری از شرکت ها که به دنبال تقویت حس رفاقت اجتماعی در میان کارکنان هستند.
روندهای جهانی پیاده سازی سیستمهای مدیریت عملکرد مؤثر که دائماً در حال تحول هستند، منعکسکننده
نیازهای در حال تغییر و ترجیحات نیروی کار هستند که سازمانها باید چابک بمانند و بهترین شیوهها را با
استانداردهای صنعت ترکیب کنند.
خلاصه و نتیجه گیری
به طور خلاصه، ایجاد سیستمهای مدیریت عملکرد مؤثر برای همسو کردن اهداف، جزء حیاتی موفقیت سازمانی
است. این سیستمها با ایجاد انتظارات روشن، ارائه بازخورد و شناخت دستاوردها، به مشارکت کارکنان، بهرهوری و
عملکرد کلی کمک میکنند. نادیده گرفتن اجرای چنین سیستم هایی می تواند منجر به معایبی مانند کاهش
انگیزه، جهت گیری نامشخص و فرصت های توسعه محدود شود.
روندها و روش های جهانی مرتبط با مدیریت عملکرد به طور مداوم در پاسخ به تغییر محیط های کسب و کار و
ترجیحات نیروی کار در حال تغییر هستند. از مکانیسمهای بازخورد مستمر گرفته تا رویکردهای دادهمحور و
استراتژیهای کارمند محور، تأکید بر ایجاد سیستمهای چابک، حمایتکننده و یکپارچه با فناوری است که
همسویی با اهداف سازمانی را ارتقا میدهند و در عین حال فرهنگ یادگیری مستمر را تقویت میکنند.
در نهایت، برای سازمانها مهم است که بهترین شیوهها را تطبیق دهند، رویکرد خود را بر اساس استانداردهای
صنعت تنظیم کنند، و شفافیت ارتباطات را در هنگام طراحی سیستمهای مدیریت عملکرد در اولویت قرار دهند.
به سمت اهداف مشترکی که هر دو سازمان را به موفقیت بلندمدت هدایت می کند.