پیشتر در این مورد صحبت کردیم که حافظه و پردازش، مستقل از بستری هستند که روی آنها صورت می پذیرند. به بیان دیگر اینکه دیتا توسط الگوهای نورون ساخته شده از کربن پردازش شود یا توسط الگوی اتم های سیلیسیوم، تفاوتی در نتیجه ایجاد نمی کند.
این موضوع از سالها پیش این ایده را در ذهن بسیاری ایجاد کرده که پس شاید بشود همه آنچه در ذهن یک فرد هست را روی یک بستر الکترونیکی منتقل کرد. ایده ساده ایست ولی نتایج گسترده ای می تواند داشته باشد.
اول از همه این را بگوییم که این ایده فقط در مرحله ایده نمانده است و کار زیادی روی آن انجام شده است و مشخص شده که حداقل به لحاظ تئوریک امکان پذیر است. معمولن به این کار Whole brain emulation (WBE) اطلاق می شود.
ولی نیاز به پیشرفت در 3 حوزه تکنولوژی دارد:
1. تکنولوژی های اسکن مغز: برای WBE نیاز داریم تک تک نورون ها (86 میلیارد) و نیز ارتباط الکتریکی و شیمیایی آنها با یکدیگر (100 تریلیون ارتباط) را اسکن کنیم. این الگو شامل نوررون ها و کل ارتباط آنها را Connectome اسم گذاشته اند (مثل Genome و پروژه های برای Connectome Mapping در جریان است). در حال حاضر MRI که دقیق ترین روش اسکن غیرمخرب است، دقتی در حد نیم میلیمتر دارد. در حالیکه برای اسکن سیناپس ها نیاز به دقت در حد میکرومتر است. و البته برای تشخیص نوع سیناپس و توان آن نیاز به دقت بالاتری هم هست.
2. وجود یک مدل کامل از نحوه عملکرد مغز
3. توان پردازشی و فضای ذخیره سازی بالا و ارزان: : تخمین زده می شود که یک نقشه کامل از مغز فضایی در حدود 20 هزار ترابایت، اشغال می کند. به نظر میرسد با سرعت پیشرفت در این زمینه، این آخرین حوزه ایست که باید نگرانش باشیم.
حالا در فرصتی مناسب به این موضوع که با این تکنولوژی ها و عملی شدن آپلود شدن ذهن انسان بر روی بستر دیجیتال چقدر فاصله داریم، خاهیم پرداخت. امّا در این حد بدانیم که فعلن پیش بینی نمی شود زودتر از 2050 به آن برسیم و برخی پیش بینی ها به بیش از 100 سال آینده اشاره میکنند.
امّا اندیشیدن به اینکه اگر چنین اتفاقی بیفتد چه اثراتی خاهد داشت، دستمایه خوبی برای تفکر است:
آیا این موجودات خودآگاه خواهند بود؟
معلوم نیست که این انتقال در نهایت همان نتیجه قبلی را بدهد و پدیده خودآگاهی پدیدار (Emerge) بشود. شاید فقط با یک نرم افزار خشک و خالی طرف شویم! حتی اگر چنین هم شود چطور می شود مطمئن بود که آیا این موجود خودآگاه است یا نه؟!
مفهوم مرگ چه خواهد شد؟
تا زمانی که بتوانی برق و پردازنده داشته باشی زنده خواهی بود و افکار، تجربه ها و خودآگاهی ات باقی خواهد ماند. حتی اگر سخت افزاری که روی آن زندگی میکنی! خراب شود، به راحتی به سخت افزار دیگری منتقل میشوی. امّا تجربیات بسیار وسیع تری خواهی داشت. دسترسی آنی به تجربیات هزاران نفر دیگر داری که برای همیشه مدل فکری ات را تغییر می دهد. شاید دیگر خودت نباشی. و شاید دیگر مرز تو با دیگری دیجیتال خیلی شفاف نباشد.
کسانی که در محیط دیجیتال به زندگی ادامه خواهند داد چه جور تجربیاتی خواهند داشت؟
آنها قطعن می توانند همه آن چیزی که ما الان حس می کنیم را داشته باشند. مثلن باد را در موهای خود حس کنند. شنا کنند، مزه ها و بوها را حس کنند. امّا می دانند که هیچ کدام از آنها واقعی نیستند. (حقیقتن آیا واقعی نیستند؟)
مفهوم مالکیت برای آنها چه معنایی میدهد؟
چون دیگر نیازی به زمین و خانه ندارند. شاید ولی مالک خانه های مجازی باشند!
آیا آنها هم باید کار کنند؟
همان طور که بدن ارگانیک ما برای ادامه حیات نیاز به آب و غذا دارد، آنها هم نیاز به برق و سرمایش و قدرت پردازش و فضای ذخیره سازی در یک دیتاسنتر امن دارند. خب به نظر میرسد احتمالن باید برای بدست آوردن این چیزها کار کنند. چه جور کاری؟ کارهایی که از بدن آنها که از پردازنده و حافظه بر می آید. مثلن پردازش یک نرم افزار گرافیکی یا پیدا کردن جواب یک معادله یا هر چیزی مثل این.
ارتباط آنها با سایر انسان ها چطور خواهد بود؟
مسملن بسیاری از کارها توسط هوش مصنوعی و نیز همین انسان های دیجیتال شده انجام خاهد گرفت چرا که سرعت و دقت بسیار بیشتری دارند. شاید انسان ها کلن بازنشسته شوند و آنها به زندگی ادامه دهند. شاید هم دیجیتال ها تصمیم بگیرند انسان های عادی دیگر بدرد نمی خورند و بهتر است حذف شوند.
و شاید مهمتر آیا انگیزه انسان های دیجیتال چیزی غیر از انگیزه بقیه انسان ها یعنی بقای خودشان به هر قیمتی ست؟
شما هم افکار خودتان را بنویسید تا بعد بیشتر در این مورد صحبت کنیم.