تحریر رمان تجاری
تحریر رمان تجاری
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

رمان طلسم سنجاق/ پست دوم

اعضای انجمن خواب بینی

فهیرو روپوش آبی فیروزه ای بلندی پوشید و مطمئن شد سعجن آب زی، هوازی، خاک زی، روی سقف مستقر شدن تا مراسم خواب بینی امشب به بهترین شکل ممکن اجرا بشه.

تخت خواب های نیمه صندلی چرم و براق، آماده بودن و گل های وحشی خشک شده، توی جام ها و ظرف های آتشین ریخته میشدن تا با سوختنشون، فضا رو آماده کنن.

همه چیز آماده بود و در همین لحظه، رویابین مورد علاقه ی فهیرو هم از راه رسید. اسم این رویابین، سیب زمینی بود. سیب زمینی در واقع اسمی بود که مردم شهر به این شخص که از قضا جادوگر خوبی هم بود، داده شده بود. البته تعدادی از اعضای انجمن متوجه این قدرت سیب زمینی شده بودن و خوده سیب زمینی هم به رغم اطلاع از این قدرت، اونو مثل یک راز نگه داشته بود و ترجیح میداد که از دید مردم، یه شیرین عقل و احمق باشه تا یه جادوگر که کمک میکنه امور روزمره و خواسته های احمقانه ی آدما برطرف بشه.

سیب زمینی مثل همیشه موهاشو تا جای ممکن و با یه قیچی به درد نخور، کوتاه کرده بود. ناشی گری باعث شده بود چند جای سرش کچل به نظر برسه. لباسای رنگ و رو پریده و کهنه ای هم به تن داشت و مثل همیشه لبخند میزد. مشخص بود که حضور توی انجمن رویابینی، یکی از تفریحات مورد علاقه اش بود.

بعد از سیب زمینی، دختر جوانی وارد سالن شد که فهیرو پیش از این فقط دو سه بار بین اعضا دیده بودش. چهره ای رنگ پریده و چشم هایی گود افتاده داشت و انگار که از چیزی می ترسید. با این حال هیجان زده هم بود. هر بار خواب های عجیبی میدید، اما موضوع اغلب اونها گم شدن و دعوا بود. اسم این دختر، نگار بود.



رمان تخیلیرمان فانتزیرمان جادویی
تحریر رمان علمی، تخیلی و تاریخی با هدف معرفی محصولات و پروژه های تجاری. ایمیلم: aftermelancholy@protonmail.com https://instagram.com/omstonetehran?igshid=qah7qr5yl5y6
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید