این نوشته ادامهی نوشتهی قبلی من است که توی اون در مورد مغز، نیازهای اولیهاش و تاثیرش بر روی کسبوکار صحبت کردم. با در نظر گرفتن هزینهای که صرف برندسازی میشه خیلی وقتها کسبوکارها به نتیجه نمیرسند و اساسا متوجه ریشهی مشکلشون هم نیستند. تو این مقاله سعی کردم به سادهترین حالت دو اشتباه بزرگ در زمینهی برندینگ رو براتون شرح بدم و در ادامه با راه حل این مشکل آشناتون کنم.
همهی قصههای بزرگ در مورد بقا هستند؛ بقای فیزیکی، عاطفی، اجتماعی و حتی معنوی! پس چرا از این قصهها برای برندتون استفاده نمیکنید؟ وقتی شما بر روی جنبههایی از محصولتون تمرکز کنید که پاسخی برای نیاز مخاطبتون باشه، سهم بیشتری در بازار رو مال خودتون کردهاید.
به عبارت دیگه، بذارید این هشدار رو بهتون بدم که اگر خدمات شما در راستای بالیدن، پذیرفته شدن، بقا، یافتن افراد مناسب در زندگی یا کسب موفقیت بهتر در زندگی مخاطبانتون نباشه، بعیده که بعد از مدتی کسبوکارتون همچنان پابرجا بمونه، چون این چیزهاست که برای مردم اهمیت داره نه چیزی که شما براتون مهمه!
به این مثال توجه کنید: شما برای دیدن اجرای دوستتون به یک سالن تئاتر دعوت شدهاید، وقتی در اون مکان قرار میگیرید هرگز به تعداد صندلیهای موجود در سالن فکر نمیکنید، ولی بعد از دقایقی دقیقا مکان خروج و خروج اضطراری رو میدونید. چرا؟ چون مغزتون برای تضمین بقای شما نیازی به دونستن تعداد صندلیها نداره!
کاری که ضمیر ناخودآگاه میکنه اینه: طبقه بندی اطلاعات ضروری و اهمیت ندادن به مسائل خارج از دایرهی نیازها.
از زیاده گویی دست بردارید.
یه کار دیگهای که مغز ما میکنه و ما عموما تاثیرشو روی کسب و کارمون نادیده میگیریم اینه:
وقتی اطلاعات زیادی رو به مغز بدیم و مجبور به پردازش همشون با هم باشه مجبوره که بیش از حد کالری بسوزونه، و اگر تمام یا قسمتی از این اطلاعات بیارزش یا نامفهوم باشه مغز اون رو نادیده میگیره؛ پس اگر اطلاعات نامربوط به مشتریانتون میدهید باعث میشوید که به حرفاتون توجه نکنند.
باید پیامتون رو واضح بیان کنید، شما چه مدیر کسبوکاری کوچک باشید، چه برندی چند میلیاردی باید بدونید که گیج کردن مشتری خرج روی دستتون میذاره. تاحالا به این فکر کردید که چه تعداد از مشتریانتون رو به دلیل توانایی رقبا در رسوندن پیامشون، از دست دادید؟ برای شفافسازی پیام برندتون شما به یک فرمول قوی و ساده نیازمندید، این فرمول تفکراتتون رو سازماندهی میکنه و آشفتگیهای موجود توی بازاریابیتون رو به شدت کم میکنه.
چارچوب استوری برند، راه نجات شما از این مخمصهاست. بهتون تضمین میدم که جواب میگیرید، وقتی پای جلب توجه مردم در میون باشه این فرمول به دادتون میرسه.
شما اگر ندونید مشتری چی میخواهید، و این خواسته چه دردیو از مشتریتون دوا میکنه و بعد از استفاده از محصولات و خدمات برند شما زندگیاش چه شکلی میشه باید قید موفقیت کاریتون رو بزنید!
توجه داشته باشید که اگر مشتری رو گیج کنید، باختید!
در مقالات بعدیم در مورد این فرمول کارآمد صحبت خواهم کرد. ممنون از وقتی که برای خوندن این مقاله گذاشتید.