دو روز قبل از آنکه محمدرضا پهلوی و فرح دیبا برای همیشه ایران را ترک کنند، غلامحسین صالحیار سردبیر روزنامه اطلاعات، عباس مژدهبخش رییس شعبه صفحهبندی و مسوول آرایش صفحه اول روزنامه را به خلوتی کشاند و روی یک تکه کاغذ کوچک، یک تیتر دو کلمهای را نوشت: «شاه رفت»؛ و در واکنش به چشمان متعجب مژدهبخش گفت: «میتوانی این دو کلمه را با آگران طوری بزرگ کنی که تمام عرض بالای صفحه اول را بپوشاند؟»
روز 26 دیماه دو روزنامه بزرگ کشور، کیهان و اطلاعات، هر دو با این تیتر مشترک منتشر شدند. آن هم در حالی که تا روز قبل هم هیچ روزنامهای از فعل مفرد برای شاه استفاده نمیکرد. حتی کسی او را در رسانههای رسمی «شاه» خطاب نمیکرد و به کمتر از اعلیحضرت یا شاهنشاه آریامهر رضایت داده نمیشد. اما قصۀ دوکلمهای به نویسندگی مشترک غلامحسین صالحیار در اطلاعات و رحمان هاتفی در کیهان، پیامهای روایی بسیار عظیمی داشت: «بساط سلطنت 2500 ساله برچیده شد.» روایتی که احتمالا گوگل از آن چیزی نمیفهمد.
روزگاری بسیاری از کسانی که به عشق روزنامهنگار شدن به تحریریه قدم میگذاشتند، باید توانایی خود را در نوشتن اثبات میکردند. روزنامهنگار باید قصهگوی قهاری میبود که ادبیات میدانست و به تاثیر تکتک کلماتش بر مخاطب اندیشیده بود. به جز محتوای خود مطالب، نوشتن تیتر جذاب برای یک گزارش یا گفتگو، مسئولیت سنگینی بود که بعضی وقتها شانههای روزنامهنگار توانش را نداشت و مسئولیت آن به شورای سردبیری -که جمعی از غولهای روزنامهنگاری در آن نشسته بودند- منتقل میشد. همه ما توی حیاط تحریریه با روزنامهنگار کهنهکاری همکلام شدهایم که خاطره پاره شدن گزارشش توسط سردبیر را در دوران شروع کاریاش برایمان تعریف کرده است.
حالا جای لید را فیلد خلاصه مطلب گرفته و برای نوشتن مطالبی که به مذاق گوگل خوش بیاید، باید حتما حواستان به تگهای h1 تا h6 باشد. توانمندی بیان روایتهای روزنامهنگارانه جای خود را به توانمندی کار کردن با پنل وردپرس داده و بجای اتاق تیتر، افزونۀ سئو به شما برای بیشتر دیده شدن تیتر کمک خواهد کرد.
این روزها طولانی بودن تیتر در سایت خبری منافاتی با اصول روزنامهنگاری حرفهای ندارد. حتی میتوانی تیترهایت را با اسلش از هم جدا کنی و کلمات کلیدی را بچپانی توی تیتر اصلی و سرمست بشوی از اینکه گوگل وقتی تگ h1 را میخواند همه آن چیزی را که میخواهی پایش کرده است و دل خوش کنی به اعداد کانتر کنار مطلب.
اگر زمانی معیار روزنامهنگاری را استانداردهای روزنامهنگاری و توانمندی نگارنده در نوشتن به فارسی تعیین میکرد، امروز اما دانستن تکنیکهای فنی در اولویت است. اگر زمانی خوانده شدن یک مطلب و اثربخشی آن بر مخاطب دغدغه نویسنده بود، امروز تعداد بازدیدکننده یکتا دغدغه رسانه است. صف مقابل دکه روزنامهفروشی برای خرید یک نسخه روزنامه حالا جایش را به صفحه اول گوگل داده و فارغ از اینکه چه محتوایی تولید شده، قرار گرفتن در ویترین گوگل است که باعث میشود تا رسانهای دیده شود. در واقع گوگل است که به نگارنده میگوید چگونه بنویسد، با چه ادبیاتی بنویسد، چه کلماتی را در متن بگنجاند و چه شیوه نگارشی را انتخاب کند.
در چنین وضعیتی هنوز هستند روزنامهنگارانی که برای مخاطب و احترام به ذات سخن مینویسند. امضایشان چه پای نوشتهشان باشد یا نباشد، میتوان هنرنماییشان را در متن دید. در چنین روزگاری باید به احترامشان کلاه از سر برداشت. حتی اگر گوگل زبان آنها را نفهمد.