میدونم آخرین باری که دیدیم
بجایِ خنده پیشت گریه کردم
چقد پیرم کردی با نبودت...
هزارو یکساله ، پیرمَردَم
میدونم اشتباهِ این نوشتن!
بعد از این که ازت رَدّی نمونده
دیگه پیگیر رفتارات نمیشم
دلیلش اینه که عهدی نمونده
ته بازی منم ، اون که اُمیدش
به یک کوچه ی بن بست ختم میشه
منم اون رهگذر، اون عابر شب
که یادت رویِ روحش زخم میشه
میدونم آخرین باری که دیدیم
نموندن تویِ چشمام موج میزد
نه تقصیر تو بود ، نه من مُقَصِر
که پایانش تموم شه خیلی بد
#روح_الله_سالاری