مهندسِ شعر
مهندسِ شعر
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

آخرین بار 🥺

میدونم آخرین باری که دیدیم

بجایِ خنده پیشت گریه کردم

چقد پیرم کردی با نبودت...

هزارو یکساله ، پیرمَردَم

میدونم اشتباهِ این نوشتن!

بعد از این که ازت رَدّی نمونده

دیگه پیگیر رفتارات نمیشم

دلیلش اینه که عهدی نمونده

ته بازی منم ، اون که اُمیدش

‌‌به یک کوچه ی بن بست ختم میشه

منم اون رهگذر، اون عابر شب

که یادت رویِ روحش زخم میشه

میدونم آخرین باری که دیدیم

نموندن تویِ چشمام موج میزد

نه تقصیر تو بود ، نه من مُقَصِر

که پایانش تموم شه خیلی بد


#روح_الله_سالاری


ترانهشعرویرگولیسم
شاعر،نویسنده،دبیر ریاضیات،برنامه نویس🥇
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید