روح الله عالمی
روح الله عالمی
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

مدیریت خود: شغل زیر پوستی همه ما

همون زمانی که انسان متوجه قدرت ها و امکاناتش می‌شود، زمانیکه می‌فهمد می‌تواند در روابط با دیگران تاثیر بگذارد و تاثیر بپذیرد، همون دورانی که میتوانم بگویم آغاز دوران نوجوانی است، باید با مدیریت آشنا بشود. اینکه بداند خواسته‌ها و روابطش را باید مدیریت کند. و الا به موجود منفعل ترسویی تبدیل میشود که بخاطر ترس‌ها به هر سویی کشیده می‌شود.

کلمه‌ای که در مقابل مدیریت هست، منفعل بودن است. یا مدیری یا منفعل. فرد در درجه اول باید بتواند خودش را مدیریت کند تا بعد بتواند دیگران را مدیریت کند. در روانشناسی امروزه به این نتیجه رسیده‌اند که کسی که خودش را مدیریت کرد توانایی پیدا می‌کند روابط و محیط اش را هم مدیریت کند.

دیگران را مدیریت کنیم یعنی چندنفر آدم را مدیریت کنیم. خودمان را مدیریت کنیم، یعنی گرایش‌های مختلف خودمان را مدیریت کنیم. وقتی آدم میبیند اهداف متفاوتی دارد، به ابزارهایی برای رسیدن به اهداف دسترسی دارد، افراد متفاوتی هستند و ملاحظات متعددی .... میاد و ارتباطی بین این ها ایجاد می‌کند که در واقع در حال مدیریت کردن خود است.

همانطوری که در مدیریت در ابعاد اجتماعی به شناسایی امکانات‌مان نیاز داریم، در مدیریت خودمان هم به شناسایی امکانات و توانایی‌هامون نیاز داریم. همان اتفاقی که در مدیریت موفق جامعه می‌افتد، در مورد مدیریت خود هم اتفاق می‌افتد. یعنی اگر در مباحث دانشگاهی مدیریت، جدول SWOT داریم، که در آن میاییم و فرصت ها و تهدیدها، نقاط ضعف و قوت را شناسایی و با ملاحظاتی عمل می‌کنیم، در مدیریت فردی هم حتما نیازمند پیش‌بینی و برنامه‌ریزی این موارد هستیم.

منظور از مدیریت گرایش‌ها و خواسته‌ها که قبل‌تر اشاره کردم، یعنی هر چیزی خواستیم باید ببینیم الان وقتش هست
خواستمون برآورده بشود یا نه!!؟ یک مدیر خوب در پیشامدهای مهم یا پیش پا افتاده یا در هنگام تصمیم گیری خیلی از جزییات را بررسی می‌کند. وقتی خودمان را مدیریت می‌کنیم درمورد همه خواسته هایی که داریم باید به خودمون بگیم صبر کن مقداری بررسی‌اش کنم.

نکته اصلی که تا این‌جای مطلب خواستم اشاره کنم، اشتراکاتی هست که بین مدیریت اجتماعی و مدیریت فردی وجود دارد. اولین و مهم‌ترین چیزی که در جریان مدیریت اجتماعی لطمه میخورد و آسیب می‌بیند چیست؟ مدیریت در ذات و ماهیت اش یک جور برتری، قدرت، اختیار برای اداره و ارتفاع جایگاه بوجود می‌آورد که اجتناب‌ناپذیر هم هست. اولین آسیب مدیریت همان چیزی است که اولین توصیه ی مدیریت را تشکیل میدهد. و آن چیزی نیست جز رعایت کرامت و عزت انسان. در بعد مدیریت جامعه اگر کسی مدیر کارخانه ای است باید این نکته را فراموش نکند که برای تولید محصول کارخانه اش آن کارگر را له نکند. کارگر را هرجوری ازش کار نکشد که فقط کارش راه بیفتد. در بعد مدیریت خانواده، پدر خانواده یا مادر که هرکدام مدیریت بخشی از امورات خانواده را عهده دار هستند، طوری با فرزندان شان برخورد نکنند که فرزند، انسان بودن و عزیز بودنش نزد خدا، خدشه دار شود. یا عکس این مورد درباره رفتار فرزندان با والدین. چون به هر حال هر کدام از ما در هر نقشی که هستیم و هر شغلی که داریم نمی توانیم از مدیریت خود فرار کنیم. بویژه در مدیریت رفتار با پدر و مادر که داستان خیلی سخت‌تر هم می‌شود. یعنی ملاحظات بیشتری به وسط می‌آید.

مدیریت فردی و اجتماعی
مدیریت فردی و اجتماعی


بحث مدیریت خود، همانطور که تا اینجا فهمیدیم بسیار دقیق و مفصل تر از این هاست . این مطلب به قول علما صرفا فتح باب بود. همین که کمی بیشتر متوجه این قضیه باشیم که چه بخواهیم و چه نخواهیم هر کدام از ما مدیریت زندگی خودمون رو بر عهده داریم و برای موفقیت یا اصلا برای عاقبت به خیر شدن چاره ای جز مدیریت خود نداریم. خوشحال میشم نظر شما رو هم درباره این مطلب بدونم........................

روح اله عالمی

یاعلی...

مدیرمدیریت فردیرشد فردیمدیریتکرامت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید