بر خلاف همیشه که درباره تئوری، تکنیکهای عملی، قواعد و استانداردها صحبت کرده ام، این بار به نحوۀ صحیح انجام یک کار و کیفیت درونی شروع و اتمام آن پرداخته ام. درک نکات اشاره شده به شما کمک خواهد کرد تا از کاری که در حال انجام آن هستید بدون توجه به شرایط بیرونی، لذت ببرید. شرایط درونی شما هنگام کار، در بالا رفتن کیفیت خروجی های شما تاثیر بسزایی خواهد داشت.
همه ما می دانیم که افراد موفق اهداف خودشان را مشخص کرده و آنرا به مراحل عملی قابل اجرا تقسیم می کنند. احتمالاً شما هم با شروع یک کار که می تواند به نوبه خود بخشی از مسیری طولانی تر برای رسیدن به هدفی در آینده باشد، احساس بار سنگینی از مسئولیت در درونتان دارید و به کاری که در حال انجام آن هستید مانند مانعی بین شما و قدم بعدی یا هدف نهایی نگاه می کنید. برای اینکه بدانید احساس شما هنگام اجرای یک کار چگونه است از این محک ساده استفاده کنید:
آیا در کاری که انجام می دهم، احساس شادمانی، راحتی و سبکی می کنم؟
اگر چنین احساسی ندارید، زندگی در آن لحظه برای شما مانند بار یا کشمکشی به نظر خواهد رسید. اگر در کاری که می کنید احساس راحتی، شادمانی و سبکی وجود ندارد، الزاماً به این معنی نیست که به تغییر آن کار نیاز دارید. ممکن است کافی باشد که چگونگی انجام آنرا تغییر دهید. همیشه چگونه مهمتر از چه است. ببینید آیا می توانید به جای نتیجهای که می خواهید از آن کار به دست آورید، بیشتر به انجام دادن
آن توجه کنید؟
هر چقدر هم کارهایی که انجام می دهید برای شما تکراری و عادی باشند، با توجه به چگونگی انجام آن کار، به آن به عنوان مانعی بین شرایط فعلی شما، که به نظرتان ناقص است و تصویری از آینده، که خود را در کمال مطلوب تصور می کنید، نگاه نخواهید کرد و با درک و حضوری که این نوع توجه به لحظه به بار می آورد دربهای خلاقیت و ایده های جدید را به روی خودتان می گشایید. مثال ساده ای که می توان برای درک بهتر این مطلب به آن اشاره کرد این است که برای رسیدن به مکانی دور، به مقصد تمرکز نکنید بلکه از گلهای کنار جاده لذت ببرید.
نگران حاصل کارتان نباشید و تنها به خود عمل توجه کنید. نتیجه به خودی خود حاصل می شود. در بسیاری از تعالیم معنوی این وابستگی نداشتن به نتیجه کار را، راه عمل متبرک توصیف کرده اند.
همینکه به کار با قلبی سپاسگذار و به عنوان فرصتی برای بهتر شدن و ساختن آینده ای موفق نگاه کردید و به خود و تواناییهایی که دارید تمرکز کردید، حضور شادمانی، آرامش و سکون را احساس خواهید کرد. دیگر با نگرانی برای جلب نظر کارفرما تلاش نمی کنید. نه شکست و نه پیروزی هیچ کدام لذتی که از انجام کار می برید را تحت شعاع قرار نخواهند داد و نمی خواهید توانایی های خود را به کسی ثابت کنید.
طبیعی است که همیشه شرایط وفق مراد ما نیست و درست هنگامیکه تصمیم به تغییر کیفیِ عملی در زندگی می گیرید، عوامل دست به دست هم می دهند تا از لذت بردن شما از کار جلوگیری کنند. در این شرایط، به هیچ وجه با آن لحظه نجنگید و کاملاً آنرا قبول کنید. زیرا شما نمی توانید همزمان با آن لحظه جنگیده و از طرفی انتظار لذت بردن از آن را داشته باشید. به عنوان مثال اگر در شرایطی هستید که ایده ای به ذهنتان خطور نمی کند، با جنگیدن با شرایط و تحت فشار قراردادن خود نتیجه ای نخواهید گرفت و همانطوریکه می دانید ایده های تازه، زمانی که از جستجو و تلاش دست برداشته اید به ذهنتان خطور می کند.
پس همه شرایط را بپذیرید. اینکه چه کاری انجام می دهید، رییس شما چه خصوصیاتی دارد، محل کار شما چطور است، ابزار های کار شما چگونه هستند، با هیچ کم و کاستی ای نجنگید، همه را قبول کنید و خودتان را با شرایط وفق دهید و بدانید که هیچ شرایطی برای همیشه پایدار نیست.
وقتی تسلیم شرایط فعلی بودید، تمام مرارت ها و کشمکش ها برطرف می شوند و ایده های نو با شادمانی و راحتی شروع به سیلان می کنند. هنگامیکه بدین طریق کار می کنید، هر چیز که خلق می کنید سرشار از احساس ارزشمندی، عشق و توجه می شود و دیگران هم با مشاهده نتیجه کار شما به این کیفیت درونی کارتان پی خواهند برد.
Ralph Waldo Emerson
هیچ کار عظیمی نبوده که بدون شور و ذوق و اشتیاق انجام شده باشد.