توی این روزهای کرونایی، یک عده از جان خود گذشتند و به درمان بیمارانی پرداختند که ممکن است، هر لحظه، ویروس از بیماران به آنها منتقل شود. پزشکان و پرستارانی که تاریخ، هیچگاه از خودگذشتگی آنها را فراموش نخواهد کرد.
خیلی از ما، به توصیه همان فداکاران، در خانه ماندیم تا زنجیره انتقال این ویروس، قطع بشود. برخی دیگر هم علی رغم نداشتن مشکل جدی، به مسافرت رفتیم و خلاصه کم لطفی کردیم.
امان! امان از کم لطفی! امان از اینکه مراقب خود و محیط پیرامون نباشیم. امان از اینکه حواسمان پرت بشود و کمی خودخواهی، ما را فرابگیرد. امان از اینکه حواسمان نباشد که کجاییم و چه شرایطی داریم و همه چیز را فراموش کنیم. امان از روزی که خدا را فراموش کنیم.
یا شاید اصلا خدا را فراموش کردیم که چنین روزهایی دامن ما را گرفت. شاید خدا را فراموش کردیم که خودخواه شدیم. شاید و هزار شاید که خدا را فراموش کردیم که یک ویروس میکروسکوپی، میلیاردها انسان را درگیر خود کرد و زندگی شان را به هم ریخت.
اما میشود دوباره بازگشت. میشود رو به خدا آورد. میشود از خدا خواست و به او پناه برد. کلید نجات در دست خداوند است، تا که ما را از این مخمصه نجات دهد