مارادونای نابغه، پرشور، بااستعداد، دوستداشتنی، و غیرقابلمهار بیشک موتسارت دنیای فوتبال بود؛ تنها تفاوتش با موتسارت در عقل معاشش بود. درست مثل موتسارت، همه ویژگیهای یک شخص منفور رو داشت؛ یعنی اگه موسیقی رو از موتسارت و فوتبال رو از مارادونا بگیریم؛ هر دوتاشون غیر قابل تحمل و مشمئزکننده میشن. زندگی اما این چیزها سرش نمیشه؛ به همین دلیل کالییریهایِزیاد دنیای فوتبال هیچ کدومشون نتونستن شور و عشقی رو که مارادونا به مردم جهان داد درک کنن و برای همین متوجه نبودن و غبطه میخوردن که چرا مارادونا؛ ما که بهتریم، منظمتریم، سالمتریم؛ ولی زندگی همینجورییه. هیچ کاریش هم نمیشه کرد. مارادونا منتخب زندگی و دستپرورده خود زندگی بود. به دنیا اومده بود با یک هدف خاص و مهم؛ اومده بود تا شادی، شور و طعم خوش زندگی رو به همه مردم دنیا هدیه بده و بچشونه؛ با فوتبال؛ که خیلی به خودِ زندگی شباهت داره. و گل کاشت و رفت. یادش گرامی و جاودان.