پایدَر یه واژه خیلی قدیمییه؛ یعنی کسی که در کار پاییدنه. وظیفه اصلی پایدَر حفاظت از کسانی بوده که دوروبرش بودن. پایدَر برای دوروبریهاش کار میکرده، در مقابل خطرات ازشون محافظت میکرده ، به مشکلاتی که در زندگی ممکن بوده براشون پیش بیاد توجه میکرده و تلاش میکرده جلوی اتفاقات ناگوار رو بگیره. پایدَر فکر میکرده نباید اجازه بده مشکلاتی رو که خودش تجربه کرده برای کسانی که مسئولیتشون رو بر عهده گرفته رخ بده؛ و پیوسته در تلاش بوده تا سروسامانی به زندگی اونها بده. این تلاش زیاد و نگرانی مداوم از بروز اتفاقات ناگوار، ممکن بوده گاهی وقتها از پایدَر چهرهای خشن، انعطافناپذیر و نامهربان بسازه؛ ولی درحقیقت این جوری نبوده و همه پایدَرها از خودگذشته، فداکار و در هر لحظه، برای خانوادهشون، جانبرکف بودن. پایدَرها درپشت ظاهرسفت و سختشون قلب مهربانی داشتن؛ ولی در طول زمان، به اقتضای وظیفه پاییدن، یادگرفته بودن مخفیش کنن تا بتونن کار سختشون رو درست و تاثیرگذار انجام بدن. برای همین هم رفتار پسرها، وقتی که خودشون پایدَر میشدن، کاملن با پایدَر خودشون تغییر میکرده. و درست به همین دلیله که به نظر میرسیده پدربزرگها از پایدَرها مهربونترن. امروز به پایدَرها می گن پدر. و پدرها به تدریج یاد گرفتن که کمی بیشتر به مهربونی و حفظ ظاهر توجه داشته باشن و نسبت به تاثیر برخورد خوب آگاهتر شدن. پدرها یا همون پایدَرها موجودات کمتوقع، تنها و سختکوشی هستن که اگه هر روز هم به نام اونها نامگذاری بشه بازهم حق مطلب در موردشون ادا نشده. درود بر همه پدرها و روزشون مبارک.
این داستانک رو میتونین در پادکست شبانه (اینجا) گوش کنین.