ویرگول
ورودثبت نام
حسین
حسین
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

از جهان بینی تا آرمانشهر - قسمت ۱

به نام خدا

مقدمه

امروزه همه ی ما در شهر ها زندگی می کنیم در تعامل با دیگران …

زندگی ما در شهر همانا و رنگ و بوی شهر را گرفتن همانا .

ما در این شهر ها به مدرسه میرویم ، شابد به دانشگاه برویم ، در بازار آن به خرید و فروش می پردازیم ، در ادارات آن کار میکنیم ، در اوقات فراغت خود به سینما ، تئاتر ها و مراکز تفریحی می رویم و به عبارتی در این شهر ها زندگی میکنیم  . تمام این ها باعث میشود شهرها زندگی ما را شکل دهند. و زندگی انسان ساکن نیویورک با انسان طهرانی تفاوت های آشکار دارد .

اما سوال این است منشا این تفاوت ها چیست ؟

روح حاکم بر شهرها چیست ؟

چگونه شهر ها تغییر میکنند و چگونه ساکنانشان را تغییر میدهند ؟

شهر باید گونه باشد و آرمانشهر چیست ؟

در ای متن سعی داریم پیرامون این سوالات و امور مربوط به آن ها صحبت کنیم .

جهانبینی

پرسش در مورد انسان و جهان پیرامون سوالیست که هر انسانی حداقل یکبار آن را از خود پرسیده است

همه چیز از آنجا شروع میشود که انسانها پاسخ های متفاوتی به این پرسش ها میدهند

پرسش هایی شامل چیستی انسان ، چیستی هدف انسان ، و چیستی جهان .

شاید هر کسی نتواند در مورد چیستی انسان و جهان اظهار نظر کند اما هر انسانی به طور خود آگاه یا ناخودآگاه در مورد هدف خویش از زندگی پاسخی دارد .

شاید آن  پاسخ هیچگاه به صورت کتاب در نیاید ، اما آن پاسخ همواره مسیر حرکت انسان را مشخص میکند و اعمال اختیاری وی را جهت میدهد

در این باره مفصل تر صحبت خواهد شد

مسائلی مانند امکان  و چگونگی پاسخ به این سوالات مسائلی بسایار مهم است که از متن و از سواد نویسنده بر نمی آید .

هدف به عنوان شاخص

برای انسان ها همه چیز به طور خودآگاه یا ناخودآگاه بر مبنای اهدافشان ارزش گذاری میشود .

به طوری که انسان رابه ی هر چیزی ب اهداف خود را میابد سئس به آن برچسب خوب / بد میزند .

مثلا برای ارزش گذاری غذا ها اگر هدف سلامتی و به دست آوردن تندرستي در نظر بگیریم خوردن پیتزا بد تلقی می شود اما اگر هدف را لذت از غذا بدانیم ، خوردن پیتزا خوب خواهد بود .

هدف کلی = شاخص اصلی

حال سوال این است که معیار(هدف) کلی تر برای ارزش گذاری سلامتی و لذت چیست ؟

به عنوان مثال کاربردی تر فرض کنید میخواهیم به مساله ی مالکیت خصوصی/دولتی  را مورد ارزیابی قرار دهیم .

در این حالت اگر “آزادی” را به عنوان اصل در نظر بگیریم مالکیت خصوصی خوب و اگر “عدالت” را به جای آزادی قرار دهیم مالکیت خصوصی بد خواهد بود .

البته در این مثال تعاریف مکتب لیبرالیسم و مارکسیسم از آزادی و عدالت مد نظر است .

حال معیار اصلی برای ارزشگذاری عدالت و آزادی چیست که به وسیله ی آن تکلیف مالکیت خصوصی روشن شود .

این معیار در واقع همان هدف زندگی انسان میباشد

و پاسخ به چیستی هدف انسان مکاتب بسیاری را پدید آورده است .

کمال طلبی و هدف انسان

انسان همواره در درون خود هوایته ها و نیاز هایی را حس میکند و در صدد ارضا کردن آن ها برمی آید مانند (شهوت ، گرسنگی ، تشنگی ، علم جویی ، ). در واقع به این نیاز ها علم حضوری دارد و هرگز نمی تواند خواسته ها  نیاز های خود را انکار کند.

انسان در هر کدام از این خواسته ها و نیازها کمالی را جست و جو میکند و برای اون رفع هر نیاز مساوی است با کمال

به عبارت دیگر انسان کمال طلب است . و این کمال طلبی محرک انسان برای پاسخ به نیاز های اوست .

حال اما در هر موردی ک که انسان کمالی را کسب میکند به دنبال  کمال بیشتر میرود .

پادشاهی که امپراتوری اش نیمی از کره ی زمین است . ساز هم به دنبال نیمه ی دیگر آن است .

یا دانشمندی را میبینیم که حتی در بستر مرگ هم دست از علم جویی بر نمیدارد .

در واقع انسان عطشی سیری ناپذیر دارد که جز بی نهایت آن را سیر میکند پس انسان تا بی نهایت کمال طلب است .

و در واقع هدف او کمال بینهایت است

حال کمال بینهایت چیست  ؟

پاسخ به این پرسش آنجایی مهم می شود که گاهی بین نیاز ها و کاله های مختلف تزاحم پیش می آید .

برای مثال ممکن است پرداختن به شهوت هل ما را از زندگی سالم محروم کند.

اسلام

جهان بینی اسلام خداوند را کمال بینهایت را خداوند می داند پس از نظر یک فرد مسلمان هدف رسیدن به خداوند است .

در مورد تزاحم میان اهداف هم از آنجا که خداوند هدف نهایی خلقت است ئس خود اوست که باید مسیر را به ما نشان دهد و ارسال کتب و انزال رسل همان نشان دادن مسیر از طرف خداوند به انسان ها برای رسیدن به اوست به عبارتی دین همان مسیر رسیدن به خداست

یک بار دیگر این قسمت را مرور میکنیم

گفتیم انسان موجودیست کمال طلب که این کمال طلبی تا بینهایت ادامه دارد . همچنین گفتیم به عقیده ی مسلمانان خداوند کمال مطلق است پس هدف انسان رسیدن به خداوند است. حال در این مسیر گفتیم که بعضی از کمال ها ممکن است ما را از کمالی دیگر باز بدارد و از کمالات ما بکاهد پس باید عملی را برگزینیم که مرتبه ی وجودی ما را بالاتر میبرد و ما را به کمال بیشتری می رساند . در واقع باید عملی با برگزینیم که خوب تر است  . انسان توانایی این گزینش را ندارد و از آنجایی که خداوند هدف است ئس هم اوست که راه را به ما نشان میدهد و برای ما دین را ارسال میکند .

در واقع عملی که دین در شرایطی دستور به آن را میدهد بهترین عمل است و بیشترین کمال را برای انسان به همراه میاورد و باعث نزدیک شدن ما به خداوند می شود .

حال که هدف مشخص شد معیار هم مشخص شد

برای هر فرد مسلمان هر چیزی انسان را به خداوند نزدیک کند  ، خوب و هرچیزی که انسان را از خدا دور کند، بد است .

و دین چون مسیر رساندن انسان به خداست ترازوی سنجش اعمال است .

پس به تمام مسائل باید با عینک دین نگریسته شود و سپس ارزش گذاری شود .

فلسفهتمدناسلامجهان بینیآرمانشهر
دانشجویی که قرار بود خواب ماندنش باعث قضا شدن نماز مردم شود ، خیلی وقت است که خوابیده ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید