سعید حدادی
سعید حدادی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

تلفیق فلسفه و مدیریت پروژه

eureka a linke!
eureka a linke!


دانش بین رشته‌ایی

اولین بار ده سال پیش در یک کلاس بازاریابی عبارت دانش بین رشته­‌ایی را شنیدم. دانش بین رشته‌ای معلومات جدیدی است که از تلفیق نظریه و یا کاربرد تکنولوژیک دو یا چند رشته دیگر بوجود می­‌آید مثل مهندسی پزشکی و مکاترونیک.

در این مقاله می‌خواهم ایده تلفیق رشته‌های ظاهرا بی‌ربط را مطرح کنم.

نوآوری با تلفیق

تلفیق یا آمیختن یکی از معمول‌ترین روش‌های خلق و نوآوری است. چه این خلق در دنیای مفهوم و ایده­‌ها باشد و چه در مورد اشیا و اجسام که به ابداع و اختراع منجر می‌شود. از نظر آدم‌های خلاق تقریباً امکان ارتباط دادن هر مفهومی به مفهوم دیگر وجود دارد، هرچند در ابتدا این ارتباط نشدنی و دور از ذهن به نظر برسد مثل همین ترکیب فلسفه و مدیریت پروژه.

فلسفه و مدیریت پروژه!

چطور فلسفه را با مدیریت پروژه ترکیب کنیم؟ با استفاده از دو مفهوم که آن‌ها را "مشکل اول" و "مشکل اصلی" می نامیم. مفهوم را از فسفه می‌گیریم و کاربرد را در مدیریت پروژه پیدا می‌کنیم. خب حالا این مشکل اول و مشکل اصلی چیست؟ برای پاسخ ابتدا سری به فلسفه بزنیم.

اصلی و فرعی در فلسفه

از نظر یک فیلسوف مفاهیم مرتبط به هم در یک حوزه، به اصلی و فرعی قابل تفکیک است. عده‌ایی معتقدند وجود اصل است و سایر مفاهیم فرع، به این باور اصالت وجود و یا اگزیستانسالیسم گفته می‌­شود. عده­‌ایی هم معتقدند که اصل همه چیز ماده است، این عقیده هم اصالت ماده یا متریالیسم نام دارد. هر آدمی هم برای خود اصل‌ها و فرع‌هایی قائل است مثلاً من به اصالت پرسش معتقدم که بعداً راجع به آن خواهم نوشت.

مدیریت پروژه

حالا نوبت دانش مدیریت پروژه است؛ به شکل بسیار ساده شده در مدیریت پروژه یک کار بزرگ (پروژه) را به بخش‌ها و کارهای کوچکتر تقسیم می­‌کنیم ، رابطه هریک از این بخشهای کوچک را با سایر بخش‌ها تعیین کنیم، و مشخص کنیم کدام را اول باید انجام دهیم و پس از آن چه کاری بکنیم. در آخر هم پیشرفت هریک از این بخش‌ها را اندازه می‌گیریم اما برای تعیین پیشرفت کل پروژه تا یک مقطع از زمان، باید مقدار پیشرفت هر فعالیت را با پیشرفت سایر فعالیت‌ها جمع کرد. مسئله اینجاست که ارزش هر کار کوچک که به آن فعالیت گفته می­شود لزوما با فعالیت‌های دیگر برابر نیست. به همین خاطر به هر فعالیت یک معیار اهمیت یا ارزش وزنی اختصاص داده و پیشرفت هر فعالیت را در ارزش وزنی آن ضرب می‌کنیم تا بتوانیم آن‌را با پیشرفت سایر فعالیتها جمع و پیشرفت کل کار (پروژه) را محاسبه کنیم.

پروژهء زندگی

به بحث اصلی برگردیم. زندگی یک پروژه بزرگ است و از ریزپروژه­‌هایی مثل هدف‌ها و رؤیاهایی که ما برای خودمان تعریف می­‌کنیم تشکیل شده. به نظر شما چرا بیشتر مردم در زندگی به خواسته‌­ها و رؤیاهایشان نمی‌رسند؟ چرا آدم‌ها با اینکه می­‌دانند لازم است برای رسیدن به آرزوهایشان تغییر کنند، هیچ وقت این کار را انجام نمی‌دهند؟ و اگر اقدام هم کرده باشند بیشتر افراد نتیجه دلخواهشان را نمی­‌گیرند؟

یادتان هست چند سطر بالاتر می‌خواستیم دو مفهوم را برای تلفیق فلسفه و مدیریت پروژه تعریف کنیم؟ حالا وقتش است.

اول یا اصلی؟

"مشکل اول": بیاید به هر عاملی‌که تا کنون باعث شده نتوانید پروژه یا کار بزرگی را که دوست داشته‌­اید، شروع کنید، بگوییم "مشکل اول". توجه کنید که شاید چند دلیل باعث شده نتوانید کارتان را شروع کنید ولی برای سادگی مطلب همچنان به آن‌ها "مشکل اول" می‌گوییم. ­ به زبان مدیریت پروژه مشکل اول­ فعالیتی است که تا انجام نشود پروژه شروع نخواهد شد. این در واقع قدم اول است که هیچ سفری بدون آن آغاز نمی‌شود.

"مشکل اصلی": خب حالا ببینید همیشه بزرگترین ترس یا نگرانی شما در مورد انجام آن کار بزرگ چه بوده؟ شاید توان شروع کار را داشته‌­اید اما می‌ترسیدید نتوانید از پس مرحله خاص و مشکلی از آن برآیید. در حقیقت مشکل اصلی مهترین‌ و سخت‌ترین یا شاید پرهزینه‌ترین و یا طولانی‌ترین فعالیت هر پروژه باشد. دقیق‌تر بگویم "مشکل اصلی فعالیتی است که بزرگترین ارزش وزنی را دارد."

اصالت با کدام است؟

شاید فهمیده باشید چطور می‌خواهم فلسفه را به پروژه پیوند دهم. بله! اصالت با مشکل اصلی است. دلیل انجام نشدن هر کار یا پروژه بزرگ این است که شما گاهی آگاهانه و در بیشتر موارد به صورت کاملاً ناخودآگاه، شک دارید که آیا از پس فعالیت اصلی آن برمی‌­آیید یا نه. برای همین، هیچ وقت از مرز مشکل اول عبور نمی‌کنید. در واقع شما به خاطر ترس از قدم اصلی، قدم اول را برنمی‌­دارید. برای مثال شما ممکن است بدانید چطور یک دامین ثبت کنید و وبسایت خود را راه­‌اندازی نمایید اما چون شک دارید از پس فروش آنلاین برخواهید آمد یا خیر، هیچ وقت صاحب وب‌سایت شخصی خود نشده‌­اید. یا اینکه می‌دانید تا وقتی واحد درسی خاصی را (که آنرا مشکل می‌پندارید) نگیرید و پاس نکنید عملاً، فارغ‌التحصیل نمی‌شوید ولی چون مطمئن نیستید از پس محاسبات یک یا چند بخش آن برمی‌آیید یا نه، تا حد امکان گرفتن این واحد و در نتیجه فارغ‌التحصیل شدنتان را به تأخیر می‌اندازید.

فقط شروع کننده نباشید

مرحله اول جهت موفقیت در هر کاری شناسایی مشکلات اصلی است. اما در کمال تعجب می‌بینیم اکثر آدم‌های شکست‌خورده تنها برای هر کاری راجع به کارهای آغازین یعنی مشکل اول، به کسب اطلاعات و تجربه می‌پردازند و معمولاً پس از سپری شدن فاز آغازین آن کار بزرگ، کم‌کم مشکل یا مشکلات اصلی نمایان می‌شود و چنین افرادی در همین مرحله متوقف شده و به فکر رها کردن پروژه و کار فعلی و پیدا کردن یک شروع جدید می‌افتند. برای متحول کردن زندگی خود لازم است تصمیم بگیرید از امروز به جای شروع‌کننده، تبدیل به یک تمام‌‌کننده خوب شوید.

خلاقیتنویسندگی غیر داستانیمدیریت پروژهفلسفهرشد فردی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید