ابتدا به انتهای مطلب بروید!
آغاز دهه 90 در ایران با شروع موج پروژه های تحقیقاتی در حوزه فناوری های همگرا یا بهتر این است که بگوییم آغاز تبدیل شدن این عرصه به یکی از اولویت های پژوهشی کشور همراه بوده است. فناوری همگرا موضوع نسبتاً جوانی است که با رشدی بسیار سریع در حال نوردیدن مرزهای سنتی علوم به ویژه در فضای جهانی پژوهش است.
این فناوری ها تا اندازهای وعده تأثیری فراگیر و بنیادین را بر تمدن بشری دادهاند که بسیاری از متفکران و اندیشمندان به آن موج چهارم توسعه پس از کشاورزی، انقلاب صنعتی و فناوری اطلاعات لقب دادهاند؛ اما آشکار است که تنها چهار علم در این فناوریها نقش پررنگی دارند: نانو تکنولوژی، زیست فناوری، فناوری اطلاعات و علوم شناختی؛ علومی که تشکیل دهنده نام اختصاری NBIC برای این فناوری ها هستند. تردیدی نیست که علوم طبیعی، فناوری، علوم مهندسی و ریاضیات- همان رشتههایی که بیش از همه حوزهها به دانشجویان خود وعده درآمدزایی و موفقیت آفرینی را میدهد- نقش ویژهای در توسعه انسان و ارتقا عملکرد او در جهان دارند؛ اما آیا جای علوم انسانی و علوم اجتماعی در کنار این علوم خالی نیست؟ آیا علوم انسانی و علوم اجتماعی از بازی در زمین فناوریهای همگرا و به دنبال آن نقش آفرینی در توسعه انسان محروم نمانده است؟ آیا دیگر وقت آن نرسیده است که پتانسیلهای همگرا شدن علم و انسانیات را به رسمیت بشناسیم؟
تمرکز همیشگی بر علوم طبیعی و مهندسی در کشور ما و کمانگاری علوم انسانی به عنوان یکی از بازوهای کمکرسان در جامعه و دولت چند سالی است که با عنوان دغدغه کاربردی سازی علوم انسانی در محافل علمی و دولت طرح شده است. در کشورهای پیشرفته دنیا، 80 درصد سرمایه گذاریها در حوزه مدیریت است و توجه به تبلیغات روانی و ارائه خدمات حرفهای به مشتریان یکی از کانون های عمل علوم انسانی برای جذب بازار است. این در حالی است که در ایران، بیشتر توجه و سرمایه به تولید کالا معطوف میشود و به نقش روانی-خدماتی تولید اهمیت چندانی داده نمیشود.
این تنها یکی از مثالهای توانایی علوم انسانی و علوم اجتماعی در مشارکت در توسعه است. با نگاهی اجمالی به چشماندازهایی که تحولات ناشی از کاربرد فناوریهای همگرا به ارمغان میآورد میتوانیم به پتانسیل نقشآفرینی علوم انسانی و علوم اجتماعی در هر پنج هدف که در ادامه میآیند پی ببریم. همانطور که در گزارش اولیه نخستین نظریه پردازان فناوریهای همگرا، ویلیام بین بریجو مایخاییل روکو آمده بود، چشمانداز تحولاتی که از رهگذر فناوریهای همگرا تحقق خواهد یافت عبارتند از:
پیشتر گفتیم که هرکدام از این موارد را میتوان از دریچه علوم انسانی و علوم اجتماعی نگریست و به پتانسیلهایی که این علوم میتوانند در تحقق این اهداف ایفا کنند اندیشید. با رواج گفتمان مطالعات و چشماندازهای میان رشتهای و چند رشتهای در پژوهش های جهانی لازم است به رابطه هرکدام از این چهار علم مذکور با علوم انسانی و علوم اجتماعی نیز توجه کنیم. این چهار حوزه نه تنها دارای تأثراتی بر جامعه و فرد هستند بلکه خودشان میتوانند به عنوان موضوع پژوهشهایی برای علوم اجتماعی و علوم انسانی مورد بررسی قرار گیرند.
همانطور که در گزارش نهایی طرح CONTECS به عنوان طرح ابتکاری کمیسیون اروپا در سال 2008 در مورد «فناوریهای همگرا و تأثیر آنها بر علوم اجتماعی و علوم انسانی» ارائه شده بود، علوم اجتماعی و علوم انسانی میتوانند در برنامههای تحقیقاتی متعددی در مورد فناوریهای همگرا به کار گرفته شوند که شش مورد از مهمترین آنها عبارتند از:
در پایان لازم است به تفاوت زمینه این فعالیت ا در عرصه ملی اشاره کنیم. خاستگاه اولیه گفتمان فناوریهای همگرا مانند بسیاری از عرصههای فعالیت، در غرب بنا شده است. صرف نظر از تفاوت رویکرد آمریکا و اروپا به این فناوریهای همگرا و اجرای چشماندازهای آن، آنچه در عملیاتی سازی چشماندازهای این چهار علم- که امید است به زودی ستاد ویژه علوم اجتماعی و انسانی در کنار سایر ستادها در مرکز راهبردی فناوریهای همگرا ایجاد شود- باید رعایت شود بافت و زمینه ایرانی تحقیقات است. هرچند ایران در حال پیمودن گامهای اولیه خود در این مسیر در مقایسه با کشورهای دیگر است و باید منتظر فراتر رفتن فعالیتهای این چهار ستاد فعال از چهار علم از طرح مسئله و رسیدن به مرحله حل مسائل بود.
این مطلب را چند سال پیش نوشتم. از مجموعه مقالات و محتواهایی که به عنوان نویسنده-پژوهشگر در زمان همکاری با تیم بُردار - که با دغدغه کاربردیسازی علوم انسانی زیر نظر معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری فعالیت میکرد- تهیه کردم. به تازگی متوجه شدم که وبسایتی که داشتیم دیگر در فضای مجازی حضور و وجود ندارد! حیفم آمد هیچ جایی صحبت از تلاش و زمانی که گذاشتم و گذاشتیم به میان نیاید. سعی میکنم چند وقت یکبار برخی از مطالب را اینجا به ویرگول بسپارم. هرچند تحولهای فناورانه از همان سال، قاعده بازی را دستخوش تغییر کرده است اما ماهیت و اساس بعضی چیزها آنچنان ریشهای و بنیادین هستند که تغییر اساسی آن نیازمند سالها فراز و نشیب در فلسفه و ذهنیت بعضی اصول و اساس است.
Converging Technologies and their impact on the Social Sciences and Humanities (CONTECS): An analysis of critical issues and a suggestion for a future research agenda, Final Report, May 2008