اگر شخصیت خود را با فعالیتهای شغلی خویش میسنجید ، پس وقتی کار نمیکنید فاقد شخصیت هستید. امروزه یکی از بزرگترین گرفتاریها، فرهنگ مشغول بودن است. مشکل اصلی در این فرهنگ این است که مشغولیت، کار واقعی را پنهان میکند. مشغول بودن باعث میشود تلاش دایمی با اثربخشی واقعی اشتباه گرفته شود. زندگی شما شبیه یک معماست که از بخشهای مختلفی تشکیل شده است. اطمینان حاصل کنید که زمانی را برای هر جنبه مهم از زندگیتان در نظر بگیرید.
در دنیای امروزی نتایج بسیاری از عوامل براساس سرعت اندازهگیری میشود اگرچه ممکن است شما هم از زندگی در یک مسیر پرشتاب لذت ببرید ، ولی به یاد داشته باشید که برای سلامتی و رفاه باید هزینههایی را بپردازید؛ چرا که فعالیت مستمر دامی است که به اثربخشی کار و زندگی آسیب میرساند.
اعتیاد به کار برخی از افراد ، فرار از زندگی از طریق کار است. این رفتاری است که میتواند باعث تضعیف اثربخشی، رنجاندن خانواده و تحلیل سلامتی شود. رفتار این افراد به مرور زمان منجر به عدم تعادل و خستگی مفرط شده و باعث کنارهگیری از خانواده و دوستان میشود. سعی کنید وفاداری را با بردگی اشتباه نگیرید. شما میتوانید ضمن پایبند بودن به وظایف حرفهای از استقلال شخصیت خود نیز حراست کنید. اجازه ندهید کسب و کار حکمران شما شود و بر تمام شؤون زندگیتان تاثیر گذارد.
برای لذت بردن از تعادل سالم بین کار و زندگی نقشهایتان را تعریف کنید. آگاه باشید در صورتی که همیشه کارتان را بالاتر از خانوادهتان اولویتبندی کنید، نقشهایتان به عنوان پدر یا مادر میتواند آسیب ببیند یا نقشتان به عنوان یک زن یا شوهر میتواند دچار اشکال شود ، اگر زمان و انرژی بسیار زیادی روی مسیر شغلی و یا فرزندانتان صرف کنید. پس از نقشهایتان آگاهی کامل داشته باشید و نسبت به آنها انعطافپذیر باشید.
نکات کلیدی برای برقراری تعادل کار و زندگی:
تجزیه و تحلیل خودتان: دستیابی به تعادل کار در زندگی شامل به چالش کشیدن روشهای فکری و رفتاریتان است. از باورها، ادراکات، حق انتخابها واقداماتتان برای رسیدن به تعادل مورد نیازتان استفاده کنید. به طور مثبت بیندیشید و مسوولیت انتخابها و تصمیمات خود را به عهده بگیرید. شما درباره هرچیزی دارای باورهایی هستید برای مثال درباره کار، زندگی، موفقیت و خوشبختی. این باورها روی انتخابها و اقدامات شما تاثیرگذار است. بیشتر افراد دارای تعادل ضعیف بین کار و زندگی دارای باورهای غلطی هستند، پس سعی کنید ادراکتان را تغییر دهید و پذیرای افکار نو و متفاوت باشید و انعطافپذیر باقی بمانید. هر روز زمانی را برای افکار و احساساتتان در نظر بگیرید و از آنها برای کمک به خودتان جهت رسیدن به شادیها و موفقیتهای بزرگتر استفاده کنید.
توجه کردن به سخنان خود: مهمترین مکالماتی که در زندگی دارید ، آنهاییاند که با خودتان دارید. گوش دادن به آنچه به خودتان میگویید مهم است. به جملات محدودکننده «من نمیتوانم» و تاییدات « بله و اما » توجه کنید. نگرش ذهنی «من میتوانم» را تقویت کنید و سعی کنید صحبت کردن با خودتان را با استفاده از زبان مثبت تمرین کنید.
درک مسائل احساسی (عاطفی): هر روز زمانی را برای افکار و احساساتتان درنظر بگیرید. این کار به شما بینش میدهد. احساسات پیامهایی هستند که میتوانید آنها را بخوانید و از آنها برای کمک به خودتان جهت رسیدن به شادیها و موفقیتهای بزرگتر بیاموزید.
اهمیت و توجه به خانواده: خانواده ، والدین و دوستان خود را به عنوان زیربنا ببینید. به یاد داشته باشید که حمایت آنها به شما در موفقیتهایتان کمک میکند. مراقب باشید که خانوادهتان و صرف زمانی برای آنان را فراموش نکنید و در حل مشکلات به آنان کمک کنید. اگر به طور دائم کار را در درجه نخست اهمیت قرار دهید ، در ارتباط با خانواده خود دچار مشکل میشوید. به طور عمیق بیندیشید که خانوادهتان تا چه اندازه برایتان مهم است و اوقات خوش در کنار هم بودن را در برنامه خود داشته باشید و برای ابراز علاقه به خانواده، در انتظار تعطیلات یا سالروز تولد نباشید.
اختصاص دادن زمانی برای اوقات فراغت: آیا زمانی را برای اوقات فراغت و فعالیتهای مورد نظرتان اختصاص میدهید؟ شما در صورت بیتوجهی به اوقات فراغت خود هزینهای را خواهید پرداخت که شامل فشار روانی، خستگی بیشتر،به خطر افتادن سلامتی و روابط آسیبدیده میباشد.
استفاده کارآمد از زمان : گاهی اوقات، تعادل ضعیف بین کارو زندگی علامتی از مدیریت ضعیف زمان است. بدانید که زمان ارزشمندترین منبع است. توانایی شما برای ذخیره یا تلف کردن زمان تعیین میکند که تا چه حد بین کار و زندگیتان تعادل مناسبی برقرار کردهاید.
ساده زندگی کردن : موفقیت به طور سنتی به عنوان پول و دارایی بیشتر و بیشتر،داشتن خودرو شیکتر و یک شغل با مسوولیتهای بیشتر تعریف شده است. یقین داشته باشید که داشتن هر چیزی بیشتر از اندازه میتواند زندگی را تا حد زیادی آشفته کند و باعث گرفتاری، تعهد بیشتر و در نهایت از پادرآمدن شما شود. پس سعی کنید از دور شدن از ارزشهای راستین خود اجتناب کنید و بر روی امر بسیار مهم سادگی تمرکز کنید.
مرتب کردن محیط کار: نظمبخشی به محیط کار باعث شفافیت ذهنی و تمرکز هوشمندانهتر فرد میشود. وی را قادر به برخورد بهتر با بار کاری بیشتر میکند. هر هفته زمانی را برای مرتب کردن دفتر کار خود اختصاص دهید. فضای روی میز شما فقط باید به اسناد و مدارک مربوط به فعالیتهای جاری با اولویت بالا اختصاص داده شود.
ایجاد تغییر: تغییر در زندگی حتمی و غیرقابل اجتناب است، خواه شما فعالانه در جستجوی آن باشید یا سعی کنید از آن دور شوید. آنچه تمایل به تغییر آن دارید را شناسایی کنید. دقت کنید چه چیزی را برای تعادل کار و زندگیتان میخواهید تغییر دهید؟ آیا این تغییر کمتر کردن ساعات کاری و بیشتر کردن تعطیلات آخر هفته شماست؟ و بعد از خود بپرسید به چه کسی نیاز دارید تا درباره این تغییرات با او صحبت کنید؟
کنترل فشار روانی: فشار روانی، ویژگی مشترک روز افزون زندگی نوین است. فشار روانی (استرس)، شبیه چراغ قرمزی است که هنگام رانندگی با آن مواجه میشوید و علامتی است که به شما میگوید در حال تحلیل رفتن هستید و در وضعیت بیتعادل قرار دارید. پس برخورد با فشار روانی، اضطراب و نگرانی را یاد بگیرید. این نکته را از یاد نبرید که در زندگی شما هیچ چیز ارزشمندتر از شادمانی و آرامش و رضایت خاطر نیست و درواقع کار و تلاش طاقت فرسا برای دستیابی به این موهبتهاست. به هر حال هرگاه از جاده اعتدال منحرف شوید و در فعالیتهای شغلی خود طریق افراط را در پیش گیرید ، تردید نکنید که یک قربانی تمامعیار هستید. در بیشتر موارد به موفقیت از منظر داراییهای مادی، دستاوردهای پولی و مالی نگریسته شده است. افتادن در دام ساعات طولانی کار و تلاش سخت برای رسیدن به استاندارد خوب زندگی باعث میشود روابط بینفردی، فعالیتهای تفریحی، اوقات فراغت و شادیهای فردی نادیده انگاشته شود.سلامت و تندرستی شما تا حد زیادی بخش اعظم تعادل است، پس زمانی را برای تجدید نیرو در نظر بگیرید ، درباره زندگی به صورت کلی بیندیشید چرا که موفقیت به تمام جنبههای زندگی اعم از خانواده، دوستان،برنامههای اوقات فراغت، اهداف شخصی و مشارکت در جامعه مربوط میشود نه فقط و فقط به کار.