ویرگول
ورودثبت نام
سبا
سبا
سبا
سبا
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

پیدایت نمی‌کنم.

طوفانی در جریان است. درختان از ریشه کنده می‌شوند. لبه‌های پالتویم را به هم نزدیک‌تر کرده‌ام تا گرمای درونم از سرمای بیرون درامان باشد. به دنبال رد پاهایت می‌گردم تا پیدایت کنم و بگویم ستاره‌هایی که همراه هم از آسمان چیدیم از دوری تو خاموش شدند. حالا دنیای من تاریک‌تر از وقتیست که وجود رنجورت را پیدا کردم. پیوندمان را در حضور شکوفه‌ها، باران بهاری و روشنای سحر بستیم. اما نمی‌دانستم با آمدن زمستان بهار ما هم تمام می‌شود.

عشقگمشدهدوست داشتن
۰
۰
سبا
سبا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید