ویرگول
ورودثبت نام
صابر طباطبائی یزدی
صابر طباطبائی یزدیبرنامه نویس۴۴ساله. از مدرک MCSD دات نت سال 2002 شروع کردم البته بعد از لیسانس و تمام عمرم رو در مدیریت با ابزار های شیرپوینت و MSPS و CRM و غیره گذراندم. https://zil.ink/sabert
صابر طباطبائی یزدی
صابر طباطبائی یزدی
خواندن ۶ دقیقه·۲ ماه پیش

چرا بهترین محصولات نرم‌افزاری شکست می‌خورند؟ راز گمشده‌ای که تیم‌های فنی نادیده می‌گیرند.

مقدمه

تصور کنید ماه‌ها یا حتی سال‌ها برای ساخت یک محصول نرم‌افزاری، یک اپلیکیشن بی‌نقص یا یک مدل هوش مصنوعی پیشرفته وقت گذاشته‌اید. از نظر فنی، محصول شما فوق‌العاده است، اما پس از عرضه، اتفاقی نمی‌افتد. کاربران از راه نمی‌رسند و پروژه با وجود برتری فنی، با شکست مواجه می‌شود. این سناریوی تلخ و آشنا، کابوس بسیاری از تیم‌های توسعه است.

مشکل اغلب خود محصول نیست، بلکه نبود یک نقشه راه موازی و حیاتی برای بازاریابی، برندسازی و جذب کاربر از همان روز اول است. بسیاری از تیم‌ها تمام تمرکز خود را بر «ساختن» می‌گذارارند و «معرفی کردن» را به آخرین مرحله موکول می‌کنند، غافل از اینکه این دو باید دست در دست هم پیش بروند.

این مقاله، حقایق کلیدی و شگفت‌انگیزی را آشکار می‌کند که فراتر از کدنویسی و توسعه ویژگی‌ها هستند. ما به بررسی پلی می‌پردازیم که میان خلق یک محصول و پذیرش آن در بازار وجود دارد؛ پلی که اغلب نادیده گرفته می‌شود.

۱. پیوست اجرایی: بازاریابی آخرین مرحله نیست، اولین قدم است

بزرگ‌ترین اشتباه در توسعه محصول، موکول کردن بازاریابی به بعد از تکمیل پروژه است. راهکار صحیح، تدوین سندی تحت عنوان «پیوست اجرایی تبلیغات، مارکتینگ و برندینگ» است. این سند یک فکر لحظه آخری نیست، بلکه یک ستون بنیادین است که باید همزمان با توسعه فنی محصول شکل بگیرد.

این پیوست اجرایی باید شامل برنامه‌های عملیاتی و هماهنگ بین واحدهای مختلف سازمان باشد. جزئیاتی مانند طرح‌های تبلیغات رادیویی و تلویزیونی، کمپین‌های پیامکی و استراتژی‌های ایمیل مارکتینگ باید از ابتدا در آن مشخص شوند.

قدرت این رویکرد موازی در این است که تیم‌های فنی، بازاریابی و اجرایی را از روز اول وادار به همسویی می‌کند. این کار تضمین می‌کند که محصول با یک مسیر از پیش تأییدشده به بازار ساخته می‌شود، بودجه لازم برای معرفی آن تخصیص یافته و از خلق محصول در خلاء جلوگیری می‌شود.

"مشکلی که در تمامی طرح‌های نرم‌افزاری وجود دارد داشتن پیوست اجرایی تبلیغات، مارکتینگ و برندینگ برای آن محصول می‌باشد."

۲. طرحی برای ۱۰۰ کاربر اول: MVP شما بدون نقشه راه جذب کاربر، بی‌فایده است

مفهوم رایج از محصول کمینه پذیرفتنی (MVP)، ساده‌ترین نسخه کارآمد از یک محصول است؛ یا به تعبیر دیگر، «اولین اسکلتی که می‌توان از محصول ارائه کرد». اما این تنها نیمی از داستان است. یک MVP کارآمد بدون یک برنامه مشخص و عملی برای جذب ۱۰، ۱۰۰ و ۱۰۰۰ کاربر اول، تقریباً بی‌فایده است.

برای مثال، محصول «NotebookLM» در روزهای ابتدایی عرضه، فاقد بسیاری از ویژگی‌های کلیدی امروزی خود بود. قابلیت‌هایی مانند اشتراک‌گذاری با دیگران، سطوح دسترسی، تولید انواع محتوای متنی، و حتی قابلیت تولید تصویر در آن وجود نداشت. اما دلیل موفقیت آن این بود که پیوست اجرایی بازرگانی و طرح جذب کاربر آن از همان ابتدا آماده و در حال اجرا بود.

فرآیند صحیح به این شکل است: به محض اینکه MVP ساخته شد و باگ‌های جدی آن برطرف گردید، محصول برای ۱۰۰ کاربر اول از طریق ایمیل‌ها یا پیامک‌های هدفمند منتشر می‌شود. همزمان، مکانیزم‌های جمع‌آوری بازخورد نیز در نرم‌افزار تعبیه می‌شود. در مرحله بعد، نسخه‌ای با چند ویژگی بیشتر برای ۱۰۰۰ کاربر اول فعال شده و بازخوردگیری در مقیاس بزرگ‌تر ادامه می‌یابد تا مسیر توسعه بر اساس نیاز واقعی کاربران شکل بگیرد.

۳. توسعه و تبلیغات همزمان: منتظر محصول کامل نمانید

یک اصل کلیدی اما برخلاف تصور عمومی این است که تبلیغات و جمع‌آوری بازخورد باید مدت‌ها قبل از «تمام شدن» محصول آغاز شود. یک معیار کلیدی در این زمینه این است که تبلیغات و بازخوردگیری باید زمانی آغاز شود که محصول به حدود ۵۰ درصد از کارایی اصلی خود رسیده باشد و پایدار عمل کند.

این فرآیند موازی چندین مزیت حیاتی به همراه دارد:

  • افزایش انگیزه و همسویی تیم فنی با اهداف بازار: مشاهده واکنش کاربران، به تیم توسعه انگیزه می‌دهد تا محصولی همسو با نیاز بازار بسازد.

  • اولویت‌بندی هوشمندانه: تیم محصول می‌تواند ایده‌ها را بر اساس نیاز واقعی مشتریان مرتب‌سازی کند، نه فرضیات داخلی.

  • تخصیص منابع مبتنی بر شواهد: شورای اجرایی می‌تواند با استفاده از داده‌های واقعی کاربران، بودجه و منابع را به شکل مؤثرتری تخصیص دهد.

این فرآیند توسعه را می‌توان به یک «تکرار حلزونی» تشبیه کرد. در هر دور از توسعه محصول، حلقه جذب کاربر و جمع‌آوری بازخورد نیز گسترده‌تر می‌شود و این دو به صورت هماهنگ با هم رشد می‌کنند.

۴. هدف نهایی، «معرفی شدن» است، نه فقط «ساخته شدن»

باید یک تغییر بنیادین در نگرش خود ایجاد کنیم. اصل هدف این است که کاربران زیادی با آن آشنا شوند و رغبت داشته باشند تا محصول را به دیگران معرفی کنند، نه اینکه صرفاً یک محصول نرم‌افزاری ساخته شود. رسیدن به این هدف نیازمند درک عمیقی از «روانشناسی مشتریان» است. نحوه ارتباط، تیزرهای تبلیغاتی و معرفی محصول باید به گونه‌ای طراحی شوند که در کاربر انگیزه و اشتیاق برای به اشتراک‌گذاری ایجاد کنند.

برای مثال، می‌توان یک مکانیزم تشویقی در محصول تعبیه کرد. فرض کنید به هر کاربر روزانه ۱۰۰ «توکن» رایگان برای استفاده از یک قابلیت خاص می‌دهید. سپس به او اعلام می‌کنید که به ازای هر کاربری که با موفقیت به سیستم معرفی کند، ۱۰۰ توکن دیگر پاداش می‌گیرد. این مکانیزم صرفاً یک ترفند نیست؛ بلکه کاربرد مستقیم اصول روانشناسی مانند تقابل (ارائه توکن رایگان در ابتدا) و انگیزه‌بخشی (پاداش دادن به رفتار مطلوب) برای مهندسی رشد ویروسی است.

البته این تنها یک مثال است. نکته کلیدی، لزوم طراحی استراتژی‌های خلاقانه و مبتنی بر تحقیقات بازار است که متناسب با هر محصول، کاربران را به معرفی آن به دیگران ترغیب کند.

۵. نترسید از کشتن ایده‌ها (یا احیای دوباره آن‌ها)

یک رویکرد مبتنی بر داده به شما شجاعت تصمیم‌گیری‌های سخت را می‌دهد. اگر یک محصول پس از دوره اولیه بازخوردگیری، هیچ کشش و استقبالی از سوی مشتریان نشان نداد، باید تولید آن متوقف شود. این کار از هدر رفتن زمان، انرژی و بودجه برای محصولی که بازار به آن نیاز ندارد، جلوگیری می‌کند.

اما داستان همیشه به اینجا ختم نمی‌شود. برخی محصولات «دیربازده» هستند. ممکن است محصولی در دوره یک‌ماهه MVP به اهداف خود نرسد، اما در یک بازه سه‌ماهه، روند ترافیک آن رو به رشد باشد. در چنین شرایطی، می‌توان آن محصول را مجدداً به چرخه تولید بازگرداند.

گاهی نیز می‌توان یک ویژگی یا محصول شکست‌خورده را نه با تغییر عملکرد اصلی، بلکه با تغییر نحوه ارائه، دوباره زنده کرد. یک تغییر در رابط کاربری (UI)، استفاده از متون تبلیغاتی جدید، یا معرفی آن از طریق یک کانال بازاریابی متفاوت مانند پادکست یا موشن‌گرافیک، می‌تواند استقبال کاربران را به کلی دگرگون کند.

نتیجه‌گیری

در نهایت، ساخت یک محصول موفق یک فرآیند ایزوله فنی نیست، بلکه یک اکوسیستم یکپارچه است که در آن بازاریابی، جذب کاربر و تحلیل داده‌ها از همان ابتدا با توسعه فنی در هم تنیده شده‌اند. «پیوست اجرایی» به اندازه کد محصول اهمیت دارد. موفقیت در دنیای امروز متعلق به تیم‌هایی است که می‌دانند چگونه محصول خود را نه تنها بسازند، بلکه آن را به دست مخاطب درست برسانند و کاری کنند که کاربران، خودشان بزرگ‌ترین مبلغان آن شوند.

اکنون به محصول خود فکر کنید. اگر قرار بود فردا آن را به ۱۰۰ کاربر اول معرفی کنید، اولین قدم اجرایی شما در حوزه بازاریابی چه بود؟

 

توسعه محصولخلق محصولمارکتینگنرم افزار
۵
۰
صابر طباطبائی یزدی
صابر طباطبائی یزدی
برنامه نویس۴۴ساله. از مدرک MCSD دات نت سال 2002 شروع کردم البته بعد از لیسانس و تمام عمرم رو در مدیریت با ابزار های شیرپوینت و MSPS و CRM و غیره گذراندم. https://zil.ink/sabert
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید