کانال صابر صادقی
کانال صابر صادقی
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

آیا ازدواج دریچه خوشبختی است؟

در جامعه ما خانواده را مقدس می‌دانند و هر چیز مقدسی به این معنی است که نباید نقد کرد. اما بیایید کمی از مشکلات که نهاد خانواده برای طرفین درست می‌کند هم صحبت کنیم.


پیش از خواندن این مقاله می‌توانید ویدئوی یوتیوبی آن را در کانال یوتیوبی خرمگس مشاهده کنید:

لینک ویدئو 10 مشکل اساسی زندگی متاهلی

1- مشکلات ارتباطی:

زنان بار عاطفی بیشتری را در نتیجه ارتباط با خانواده گسترده جدید به دوش می‌کشند. وظیفه‌ای که در جامعه‌شناسی به آن Kinkeeping گفته می شود که همان تقویت و ایجاد پیوندهای خانوادگی است. این وظیفه ای است که عموماً بر دوش زنان یا عروس تازه خانواده گذاشته می‌شود.

تحقیقات مفصلی هم در این زمینه توسط رونالد کسلر (Ronald Kessler) و جین مک‌لوید (Jane Mcleod) با استفاده از شیوه نظارت انجام شده است و نشان داده می‌شود چه بار روانی را بر روی تازه عروسان و دامادهای تازه گذاشته خواهد شد. به گفته این دو پژهشگر، هزینه این توجهات تازه را برای زنان افسردگی بیشتر، اضطراب و فرسودگی است.

می‌توان با شناختی که از جامعه ایران داریم بگوییم این بار روانی بر روی تازه عروس‌ها و تازه دامادها بسیار بیشتر است.

اما تازه دامادها نیز از این مشکلات و ارتباطات پراضطراب تازه برکنار نیستند. آیا تنها با مشاهده در مورد مردان که بیشتر احساسات خود را پنهان می‌کنند می‌توان اضطراب و افسردگی و فرسودگی را نه حتی اندازه گیری که ارزیابی کرد؟

2- کمبود محبت:

به دلیل همین مشکلات ارتباطی و انتظارات روانی مختلفی که زوجین دارند اغلب زوج‌ها از همان ابتدا متوجه کاهش عشق و محبت طرفین به خودشان می‌شوند. باید بگویم به جز سال‌های خوش نامزدی و اول ازدواج در اغلب سال‌ها این زوج‌ها تبدیل به دو غریبه‌ای می شوند که با هم زندگی می‌کنند.

3- تفاوت در مسیر زندگی (life Stage)

هر فردیتی در زندگی خود مراحلی را می گذارند که یگانه است. نمی‌توان انتظار داشت که دو نفر در تمامی مسیر زندگی به همسر سال‌های 20 و 30 خود همراه باشد. بعضی وقت‌ها مسیر زندگی این دو و انتظاری از زندگی دارند و همچنین مسیری که می‌خواهند بپیمایند کاملاً از هم جدا میشود.

4- خیانت

بیشترین دلیل طلاق‌ها در همین واژه خیانت خلاصه می‌شود. به این معنی است که این رفتار انسانی چنان همه گیر است که عامل اصلی طلاق نامیده می‌شود. هرچقدر هم افراد برخوردارتر باشند و موفق تر باشند احتمال خیانت هم وجود دارد. به نوعی می‌توانیم بگوییم ژن خیانت در وجود همه ما هست و از آن گریزی نداریم. برای همین است که در انجیل برای خیانت دو بار گناه نوشته شده. یکی زمانی که به ان فکر می‌کنید و دیگر زمانی که آن را انجام می دهید.

امروز در اروپا و آمریکا بحث پلی گامی و پلی اموری داغ است. نمی‌دانم از نظر اجتماعی راه هایی درستی هستند یا نه.

در مطلب قبلی در مورد مفهوم زندگی آزادانه و گیلبرتی صحبت کردیم. اگر آن را نخواندید می‌توانید از طریق این لینک آن را مطالعه کنید.

طلاق مردانه: تجربه طلاق برای مردان و تفاوت آن با زنان

لینک ویدئوی یوتیوبی طلاق مردانه

اما آیا به مرد، به زن و حتی به زن و مرد متاهل می‌توان نگاهی آزادنه و گیلبرتی داشت. منظورم این است که می‌توان فردیت آنها را به رسمیت شناخت.

در دهه 60 شمسی و شاید امروز هم بیشتر زنان ازدواج می‌کردند و مردان بودند که مسئول برقراری روابط جنسی، مسئول امور مالی و ارتباطات خانوادگی و تقریباً همه چیز بودند. همزمان با آن در دهه 70 و 80 میلادی نیز تقریباً اروپا و آمریکا نیز به همین منوال بود. از دهه 80 است که همسران دادگاه‌های خانواده را در آمریکا برنده می‌شوند و با تغییر فرهنگی ایجاد شده عرصه فعالیت بیشتری را نیز در اجتماع پیدا می‌کنند.

در دهه 90 دیگر آمریکایی‌ها نقش‌های جنسیتی در روابط زناشویی را رد کرده بودند. اروپایی‌ها بسیار پیشتر به این بی‌طرفی رسیده بودند. و امروز روند تفکر به سمتی است که هرچه بیشتر با نیازهای بیولوژیکی و روانی انسان همراه باشد. به بیان دیگر این ساختار اجتماعی نیست که نیازهای ما را تعیین می‌کند بلکه این نیازهای انسان است که ساختار اجتماعی را تعیین می‌کند.

5- حسادت

حسادت را خانواده مونوگامی یا تک همسری گره خورده است. حسادت در زبان انگلیسی مترادف یا جایگزین غیرت شده است که واژه‌ای به مراتب شدیدتر و گسترده‌تر است. باید به این موضوع هم در مقاله جداگانه‌ای بپردازم. واژه‌ای که متاسفانه در زبان فارسی و منطقه فرهنگی ایران و خاورمیانه بار مثبتی دارد.

غیرت، واژه ای یادگار جوامع قبیله‌ای که در ناامنی رشد می‌کند و محصول دوره پدرسالاری است.

6- خستگی از پارتنر

آیا امکان دارد که دو نفر برای بیش از دهه‌ها کنار هم زندگی کنند و از هم خسته نشوند. یکی از مشکلات بزرگ ازدواج این است که چگونه می خواهند خستگی و تکراری شدن همدیگر را درمان کنند.

7- مرزهای بی احترامی

پارتنرها نیز در بلندمدت ممکن است به مرزهای بی‌احترامی برسند. هم به خاطر اختلاف‌های اجتماعی و هم به خاطر موقعیت برتری که نان آور خانواده پیدا می‌کند.

مردان متاهل امروز خود را آدم‌های بی مصرفی می‌بینند که زنان تنها به دلیل استفاده‌های اقتصادی یا به عبارتی سوءاستفاده اقتصادی به سراغ آنها می روند. شاید این حرف در عمل هم درست نباشد اینطور احساس می‌شود که به خصوص در کشورهایی که مزیت‌های اقتصادی حرف اول را می زنند مانند کشورهای انگلوساکسون، آسیای شرقی و همچنین ایران مردان موجودی مصرفی هستند که تنها در صورتی شایستگی احترام را دارند که به آن موقعیت اقتصادی – اجتماع 10 درصد بالای جامعه رسیده باشند.

شاید به همین دلیل است که در رجوعی به گذشته دوباره مرد قدرتمند به اصطلاح "ماچو" مردان تامین کننده مردانی حمایتگر، مردان مردی که از طرفی غیرت دارند و از طرف دیگر جلوی زنان زیاده خواهی آنها کم نمی آورند تبلیغ می شوند. قسمتی از اقبال به کسانی مانند اندرو تیت به دلیل همین جنبش بازگشتی است.

8- استرس

استانداردهایی که در سال‌های اخیر پیوسته هم بالا و بالاتر رفته و فقط نکات مالی را دربرنمی‌گیرند. این نکته را هم در آمریکا و کشورهای مبداً و هم در ایران و کشورهای شرقی تر هم می‌توانید ببینید.

به گفته دو اقتصاددان به نام‌های آنه کیس (Anne Case) و آنگوس داتون (Angus Deaton) ما با پدیده‌ای به نام "مرگ های ناشی از نومیدی" یا ‘deaths of despair’ روبرو هستیم. مردان در جامعه مدرن جدید و به ویژه کسانی که در پایین نردبان اقتصادی و موفقیت قرار دارند یا از خودکشی می‌میرند و یا اوردوز.

9- ارزش‌های متفاوت

همانطور که ریچارد ریوز (Richard Reeves) در کتاب پسرها و مردها (Of Boys and Men (2022)) می‌نویسد، در طیف به اصطلاح پیشرو علاقه دارند که رفتار مردان را در روابط زناشویی با برچسب‌هایی مانند مشکل زاد یا مردانگی سمی نشان دهند. نتیجه‌ای که این طیف از این برچسب‌ها می‌خواهد بگیرد عقب نشاندن مردان به کلاس‌های آموزشی و یادگیری ارتباط مثلاً سازنده زناشویی است. در حالی که نه علت مشکل آنی بوده است که لیبرال‌ها و پیشرو‌ها تشخیص می‌دادند و نه می توان اینگونه با مردانگی سمی مواجهه شده.

البته این گفته نشانگر این نیست که ما چیزی به نام مردانگی سمی نداریم. برعکس نظر جردن پیترسون به دلایل اجتماعی و زیستی ما مردانگی سمی داریم و نشانه‌های آن در تاریخ همین 100 سال پیش مشخص است.

امروز دوران رشد فردیت‌ها است. رویکردهای لیبرال داریم، پیشرو و محافظه‌کار. مردان و زنان نیز در دوران زندگی خودشان تغییر می‌دهند. ارزش ها تغییر می‌کنند ولی نه آنطور که زوجین می‌خواهند.

10- مشکلات مالی

از طرف دیگر جامعه دیگر به الگوی مرد حمایتگر و تامین کننده دیگر به شیوه قرن‌های پیش نیاز ندارد. حداقل در بخشی از جهان این الگو مختل شده است. این مرد حمایتگر و تامین کننده است که از نظر روانی می‌تواند برای همسرش شرایط باثبات و مشارکتی ایجاد کند. مردانی که در رقابت مسابقه موفقیت کشورهای سرمایه محور به پایین پرتاب شده اند و نمی‌توانند افراد قابل اعتمادی برای تشکیل خانواده باشند و به کنج اینترنت، اعتیاد و یا خشونت پناه خواهند برد. در این شرایط اگر هم بتوانند ازدواج کنند، گفتگو در مورد احساسات با همسرانشان آخرین چیزی است که می‌تواند برای آنها مهم باشد. نوشتن در مورد آن که جای خود را دارد.

مشکلات زندگی متاهلیمشکلات ازدواجخیانتحسادتاسترس
یک کانال یوتیوبی هم دارم که خوشحال می‌شم به آن سربزنید. در آن به تاریخ معاصر می‌پردازم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید