امروز میخواهم با یک مثال کاربردی از تیم ملی فوتبال، مفاهیم اصلی مدیریت استراتژیک را توضیح دهم:
۱. چشمانداز (Vision):
هدف بزرگ و الهامبخش که گاهی حتی میتواند جاهطلبانه باشد.
مثال: قهرمانی در جام جهانی
۲. مأموریت (Mission):
هدف واقعبینانه و قابل دستیابی در بازه زمانی مشخص.
مثال: صعود از مرحله گروهی با کسب حداقل ۵ امتیاز
۳. استراتژی (Strategy):
نقشه کلی برای رسیدن به مأموریت:
- بازی اول و دوم: رویکرد محتاطانه و دفاعی با تمرکز بر ضد حملات
- بازی سوم: انتخاب استراتژی بر اساس نتایج قبلی
* در صورت تضمین صعود: حفظ انرژی تیم
* با ۳ امتیاز از بازیهای قبل: بازی هجومی برای کسب نتیجه
۴. تاکتیک (Tactics):
اقدامات عملی برای اجرای استراتژی در هر بازی:
- انتخاب سبک بازی (سانتر از جناحین، ضد حمله، بازی مالکانه)
- چینش بازیکنان متناسب با تاکتیک
- استفاده از نقاط قوت تکنیکی بازیکنان
۵. اهداف عملیاتی (Goals):
معیارهای کمّی و قابل اندازهگیری مثل تعداد گل لازم برای برد یا تساوی
این مثال نشان میدهد چطور مفاهیم استراتژیک به صورت سلسله مراتبی از کلان به خُرد با هم مرتبط هستند و چگونه میتوانند در عمل پیادهسازی شوند.
نظر شما چیست؟ آیا این مثال به درک بهتر مفاهیم استراتژیک کمک میکند؟"
چطور به نظر میرسد؟ میتوانم تغییرات دیگری هم اعمال کنم اگر مد نظرتان هست.