شباهت "عاقبت به خیری" و "خطای آخرین برخورد در ارزیابی عملکرد" !
به قلم: امیرحسین صبورطینت
همیشه با عبارت : "عاقبت به خیر بشی الهی " یا "فلانی عاقبت به خیر شد" و یا "بنده خدا عاقبت به خیر نشد" ، مشکل داشتم و آن را درک نکردم و حتی از آن نفرت یا وحشت داشتم ! میپرسی چرا؟ توضیح می دهم :
همیشه روزهایی بوده که فکر می کنی در آن روز، برای خودت و اطرافیانت بسیار مفید و موثر بوده ای. با همه در آشتی و تعادل بوده ای و دیگران از تو به نیکی یاد کرده اند. برعکس، روزهایی نیز بوده که شاید، بهترین خودت نبوده ای، فردی را رنجانده ای، و یا بهترین تاثیر را روی خود و اطرافیانت نداشته ای. در این صورت، آیا منصفانه است که اگر در اوج، این دنیا را ترک نکرده باشی، کل زندگی تو را در یک عبارت تعمیم دهند که : "عاقبت به خیر نشد ! " و یا برعکس. آیا منصفانه است که فردی که در تمام عمر، سوهان روح و روان انسانها بوده، فقط بخاطر یک نیکی در اواخر، بگویند : "عاقبت به خیر شد" . آیا در همین چند سال گذشته، شاهد خداحافظی تلخ (از جنس عدم عاقبت به خیری)، انسانهای شریفی نبوده ایم که سالها با ایشان خاطرات خوب داشتیم؟
بجای آن، من ترجیح می دهم به عزیزانم بگویم: "همه لحظاتت به خیر باد" . بنظرم عبارت زیباتریست. نیست ؟
همین موضوع را می توانید شبیه نمایی کنید با یکی از خطاهای فاحش مدیران در ارزیابی عملکرد زیرمجموعه. (اسمش هست خطای آخرین برخورد). معنایش این است که وقتی مدیری بعد از گذشت سه ماه، کارمندی را ارزیابی می کند، معمولا تحت تاثیر آخرین برخوردش با آن کارمند، او را ارزیابی می کند، فارغ از اینکه عملکرد وی در طول سه ماه گذشته چگونه بوده است.
پایان