ایفای نقش واسطه گری (Dealership) در فعالیتها و کسب و کار، از دیرباز وجود داشته است. افرادی که واسط بین مشتری و مصرف کننده نهایی (درخواست کننده خدمت) و خدمات دهنده بوده اند. از گذشته معمولا تصور منفی نسبت به واسطه گری وجود داشته و واژه "دلالی"، عبارتی است که با بار معنایی منفی می تواند این ذهنیت منفی را متبادر سازد. با این حال آیا واقعا واسطه گری همواره امری ناپسند، غیراخلاقی و مذموم است؟
به نظر نگارنده، واسطه گری می تواند یک امر ارزش آفرین باشد و نیز می تواند یک امر غیر ارزش افرین باشد و این کاملا به شیوه عمل واسطه برمی گردد.
بسیاری از کسب و کارهای پلتفرمهای دووجهی که امروزه همه ما با آن سروکار داریم، عملا واسطه هستند. خدماتی مثل تاکسی های اینترنتی، فروشگاه های اینترنتی نظیر دیجی کالا، اپلیکیشن هایی مثل دیوار و غیره، همگی بر اساس این مدل فعالیت می کنند. و کاملا ارزش آفرینی آنها مشهود است.
بنابراین به نظرم تغییر یک واژه از "دلال" به "رابطه پلتفرم دووجهی"، فقط بازی با الفاظ و واژگان نیست. بلکه تفاوت زیادی در شیوه کسب و کار و نحوه خلق ارزش میان یک "دلال" و یک "رابط پلتفرم دووجهی" وجود دارد.
به نظر شما تفاوت یک دلال با یک واسطه یا رابط پلتفرم دووجهی چیست؟