شکلی از زخم و جراحت، همیشه حالم را بهم میزند. برایم نفرتانگیز است. من همین نوع از زخم را گاهی در خوابهایم میبینم و روز بعد و بعدتر از آن، هربار که به یاد میآورم چه در خواب دیدم، دلم میخواهد آن لحظه را بالا بیاورم. دیشب دوباره همین نوع از جراحت را در خوابم دیدم، این بار در تن زن دیگری که روبرویم افتاده بود و همه بدنش را گرفته بود و دوست داشت بمیرد.