ویرگول
ورودثبت نام
صدفک
صدفک
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

توصيه‌هايی برای پزشكان خيلی جوان

سلام. اميدوارم كه خوب و خوش باشيد. الان كه دارم اين مطلب رو مينويسم، 5 ماه تا اتمام رسمی درسم در دوره پزشكی عمومی باقي مونده. به همين مناسبت، تصميم گرفتم كه يه قدم مثبت توي اين 5 ماه باقيمونده بردارم و اوایل هرماه يكی از تجربياتی رو كه در اين 7 سال از زندگی ياد گرفتم، بنويسم و با شما همكارای جوونترم در ميون بگذارم شايد كه توی این چندسالی كه پيش رو داريد، اين نكات همراه خوبی براتون باشن. شايد هم دليل نوشتنم صرفا اين آرزوی نامحقق باشه كه ای كاش وقتی كوچكتر بوديم، كسی بود كه اين چيزها رو به ما هم بگه.

بگذريم، ميدونم كه درس و كار زياد داريد و نميخوام خيلي وقتتونو بگيرم پس ديگه بريم سر اصل مطلب و اولين نوشته‌ی اين سری…

توصيه شماره 1: برچسب‌ها رو رها كنيد.

اولين توصيه من براتون اينه كه هرچه سريع‌تر (شده حتی از روز اول دانشگاه) خودتون رو از قيد و بند برچسبها و عناوينی كه بهتون اختصاص ميدن رها كنين. شايد نسل قبل، نسلی بود كه چسبیدن به خيلی ازين برچسبها امنيت مياورد . اما در حال حاضر، عمده چيزی كه ازين برچسبها باقی مونده حس تفاخر اونهاست. حقيقت اينه كه صرف بيوی اينستاگرام medical student و medical intern و MD و عكس گوشی پزشكی و كارنامه‌های قلمچی و رتبه كنكور و... شما قرار نيست به جای خاصی تو زندگی برسونتتون و اگه عمیق فکر کنین، این نکته هم میتونه ترسناک باشه و هم خوشحال‌کننده. اين عدم امنيت البته، فقط هم مختص شما نيست و يك جورایی مقتضی جهان جديد و سريعه. درواقع دنيای امروز به موازات اينكه امكانات بيشتری به آدمها برای رسيدن به عناوین مختلف ميده، از طرفي ميتونه ابهت سابق اين عناوين رو هم بشكنه. البته مقصودم اين نيست كه بترسونمتون و شايد يكمی هم اغراق كرده باشم. به هرحال هنوز هم اين عنوانها كاربرد خودشونو دارن (هرچند کم). حداقل تا چند سال آينده كه شما فارغ التحصيل بشين اينطور خواهد بود اما (بنظر منِ در آستانه فارغ التحصيلي) اين تاثير خيلي كمرنگ تر از چیزی خواهد بود که در قرن گذشته بوده.

اما دليلی كه من اون هم به عنوان اولين توصيه، خواستم تاكيد زيادی روی اين موضوع داشته باشم اينه كه گير كردن توی اين برچسبها ميتونه مثل يك قفس براتون عمل كنه. در وهله اول، وقتی شما شخصيت و هويت خودتون رو با تمام ريزه كاريها و پيچيدگيهاش تقليل ميدين به قالب طرحواره سازی شده‌ی يك دانشجوی پزشكی، كارورز پزشكی، پزشك و... فرصت رشد رو از خيلی از ابعاد ديگه وجوديتون ميگيرين و يه بهانه خوب برای سكون خودتون دست و پا ميكنين. طوری هروقت كه خواستين يه هنری رو شروع كنين، ورزش كنين، مطالعات خارج درسی داشته باشين و... ولی به هر دليلی حوصله شروعش رو ندارين، يه بهانه ای دارين كه آره، من دانشجوی پزشكيم و شرايطم با بقيه فرق ميكنه و اشكالي نداره كه اين كارها رو نكنم و نبايد به خودم سخت بگيرم و... (البته حتما دقت دارین که منظور من اینجا اون سخت‌گیری کردنهای اغراق شده واقعی نیست و در مورد اونها هم بعدا صحبت خواهیم کرد) درحالی كه اين تفكر، تا حد زيادی زاييده ذهن شماست و شرايط متفاوت برای همه آدمهای كره زمين وجود داره و اين شرايط، هيچوقت بهانه خوبی برای شروع نكردن و ثابت موندن نيستن.

در مورد ابعاد دیگه وجودی گفتم اما حقیقت اینه که حتی در بخش حرفه ای زندگيتون هم تقليل دادن هويت به چند تا صفت و كلمه، ميتونه مانع پيشرفتتون بشه چرا كه حس ميكنين همين دانشجوی پزشكی بودنه، كافيه. درواقع اين كار احساس نياز شما رو برای رشد و بهتر شدن توی مسیر حرفه‌ای هم، حداقل ميكنه و هممون ميدونيم كه يكی از اصلی ترين پايه های تغيير، همين احساس نياز هست.

تنها عکس آرشیوی یکم مرتبط که از سالها قبل داشتم- بخشی از منابع بی‌انتهای پزشکان خیلی جوان:))
تنها عکس آرشیوی یکم مرتبط که از سالها قبل داشتم- بخشی از منابع بی‌انتهای پزشکان خیلی جوان:))


پس به عنوان take home message اين مطلب: ديگران هميشه سعی ميكنن شما رو در قالب چند كلمه ببينن، اين به خودی خودش بد نيست و اتفاقا يكی از تكنيكهای مغز برای دسته بندی و شناخت سريعتره ولی قرار نیست که شما هم راجع به خودتون توی این دام بیفتید چرا که قطعا شما برای شناخت خودتون نيازی به اين ساده سازی‌ها ندارين. اينكه شما خودتون رو فاتح ببينين، صرفا باعث ميشه كه توی قله اول گير بيفتين اما اگر نگاه «رهرو» به خودتون داشته باشين، هميشه و تا وقتی زنده هستين ميتونين درحال فتح قله های جديدتر و بلندتر باشين.

در عین حال مطمئن باشید که همین تفکر رهرو داشتن رو اگه خوب پیاده کنین، خیلی از موارد استرس‌تون در طول مسیر هم رنگ میبازن چرا که خیلی وقتا ریشه اضطرابهای ما توی اینه که خودمونو تو یه قالب از پیش تعیین شده‌ای محصور میکنیم. بعد که میبینیم نمیتونیم تمام وجودمونو توی این قالب جا بدیم، مضطرب میشیم: «اگه من پرشکم چرا لایف‌استایلم مثل بقیه پزشکا نیست؟ چرا به یه چیزایی متفاوت از درسهام هم علاقه دارم؟ چرا تمام مطالب رو بلد نیستم؟» و هزار تا سوال دیگه. درحالی که شما باید بدونین پزشک بودن هم مثل خیلی از حرفه‌ها و نقش‌های دیگه یه مسیره و نه یه مقصد. لزومی نداره همه یه جای مسیر باشن. حتی لزومی هم نداره که همه اونایی که یه جای مسیرن، هم شکل باشن. در این مورد بعدا بیشتر صحبت میکنیم :) فعلا مطلب رو همینجا تموم میکنم و با آرزوی اینکه این مطلب بتونه به دردتون بخوره، تا ماه آینده و مطلب بعدی به خدا میسپارمتون

پزشکیدانشجوییتجربه زیستهزندگیمدرک گرایی
آنچه . دلم . گفت . بگو . گفته ام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید