ویرگول
ورودثبت نام
پونه فلاح
پونه فلاح
خواندن ۱ دقیقه·۱۱ ساعت پیش

دوست داشتنی‌ترین غریبه

تو همچنان در کمین سینه‌ام می‌تپی و در فکرم غلت می‌خوری، ای غریبه‌ی آشنایم، مرا ببخش بابت تک تک دوست نداشتن‌هایم. مرا ببخش که به اندازه‌ی کافی دوستت نداشته‌ام ای دوست داشتنی‌ترین غزل زندگی‌ام.

عشق تو میان مغزم لنگر انداخته است. قطعا کسی به اندازه‌ی تو دوستم نخواهد داشت. هنوز هم باورم نمی‌شود که تو را ترک کرده‌ام. هنوز نمی‌توانم متوجه‌ی نبودنت شوم. می‌بینی؟ تو همه‌جا هستی و این بیشتر از هر ذغالی آتشم می‌زند.

غم ریزی وسط قلب صورتی‌ام حفره کرده است. همه‌اش تقصیر توست! چون از تو، فقط تُوی خاطرات مانده است.

نمی‌دانم این چه فکر مزخرفیست که هرکس را می‌بینم یاد تو می‌افتم، شاید نبودنت مرا دیوانه‌ی توهماتی کرده‌ است.

گاهی فراموش می‌کنم فراموشت کرده‌ام؛ تو هنوز برایم می‌جوشی.

ای دوست داشتنی ترین غریبه

(پونه فلاح)

بُرون نوشته


کسی بر چیزی غلبه نمی‌کند؛ زمان هیچ زخمی را التیام نمی‌بخشد. https://virasty.com/Puneh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید