با انتشار صورتهای مالی ششماهه بانکها، در بانک آینده نهتنها مشابه ۴ سال گذشته، شاهد رشد کاهنده سپردهها هستیم، بلکه برای اولین بار این رشد منفی (۹٪-) شده است.
این درحالی است که میانگین رشد سپردههای شبکه بانکی درپایان سال ۱۴۰۱، در سطح ۳۰٪ قرار داشته است. درواقع، رشد سپرده های شبکه بانکی همواره همگام با رشد نقدینگی حرکت می کند که این امر همانطور که در نمودار قابل مشاهده است، در بانک آینده و طی 4 سال گذشته نقض شده است.
برای ردیابی علت این موضوع، دو فرضیه قابل طرح است. اول بحث کنترل رشد مقداری ترازنامه و دوم تصمیم سپرده گذاران مبنی بر خروج سپرده خود از بانک.
با نگاهی به رشد مانده تسهیلات بانک آینده در طول یک سال گذشته، شاهد فاصله بیش از ۲۰ واحد درصدی بین رشد تسهیلات و سپردهها هستیم. به عبارت دیگر، درحالی که رشد سپردههای بانک به طور متوسط در این دوره کمتر از 2% بوده است، متوسط رشد تسهیلات دهی بانک حدود 23% بوده که حاکی از اسپرد بیش از 20 واحد درصدی است. این عدد برای میانگین شبکه حدود 6 واحد درصد است. درواقع درطول این دوره میانگین رشد سپرده های شبکه بانکی حدود 35% و میانگین رشد مانده تسهیلات بانک ها حدود 41% بوده است.
بنابراین شاهد تفاوت رفتار قابل توجه از حیث این شاخص در بانک آینده با میانگین شبکه بانکی هستیم که به نوعی نشان از وجود عوامل مهم دیگری در کاهش رشد سپرده های بانک آینده است.
زمانی که رشد تسهیلات دهی یک بانک متناظر با روند سپرده گذاری آن نیست، فرضیه خروج سپرده ها قوت می گیرد. بنظر می رسد این اسپرد غیرنرمال و رشد منفی سپرده های بانک آینده، ناشی از خروج سپرده قابلتوجه به سبب انتشار اخبار مختلف حول انحلال یا گزیر بانک آینده در طول یکسال گذشته و علیالخصوص سال ۱۴۰۲ باشد.
اما سؤال مهم آن است که باتوجه به نقطه شروع این انحراف و تقارن آن با تاریخ انتقال بالفعل مدیریت بانک به بانک مرکزی (دیماه ۱۳۹۸)، آیا کوچکنمودن اندازه بانک و کاهش اهمیت سیستمی آن هدفمند، تحتکنترل و ناشی از سیاست بانک مرکزی بوده است؟ اگر پاسخ بله باشد، می تواند اتفاق خوبی قلمداد شود. اما در غیر اینصورت، شواهد حاکی از آن است که درصورت انحلال، ادغام یا هر اتفاق ویژهای برای بانک، بانک مرکزی قادر به کنترل تبعات احتمالی و هجوم سپردهگذاران به بانک نخواهد بود.
محمدصادق عبداللهی پور
دانشجوی دکتری و تحلیلگر بانکی