این متن صرفا یک بحث تحلیلی و نقدی آزاد است. نشانه عقاید من و شما نیست. اگر خواندید تا اخر بخوانید و قضاوت نکنید. تا مطلب و نتیجه ی مفید آن دستگیرتان شود. در ادامه اگر کسی با نگاه ازاد و مبتنی بر برهان نقدی داشت خوشحال می شوم آن را بشنوم. صریح می گویم این بچه مسلمون هایی از پیامبر و دین مانند زن خود دفاع می کنند کامنت یا نقد ننویسند. هم چنین ازین زد دین هایی لاییک که شبیه همین بچه مسلمون ها هستند ولی برعکسش، کامنت و نظر ونقد نگذارند.
معجزه مسیح نشانه کذابیت اوست. معجزه دلیل صدق حرف او مبنی بر اینکه پیامبر خداست نیست. در واقع "معجزه" ،برای اثبات ادعا بجهت رسول خدا بودن، دلیل نادرستی هست. زیرا معجزه اگاهی مطلوب نیست. زیرا واضح است وجوب آوردنش چیست؟! بهمین خاطر پیامبران خدا دعوت به ایمان می کنند. ایمان در نزد پیامبران خدا اعتقاد قبل از آگاه شدن است. بهمین خاطر شما اگر به مسیح ایمان بیاورید قمار کردید. شاید با خود بگویید او راست می گوید؟ ولی محال است زیرا اگر مسیح برحق باشد مطالبه قمار از شما نمی کرد و آگاهی میداد و چیزی طلب نمی کرد. همچون دانشمند ازاده ای براهین نظریه اش را ارائه می داد ولی از شما چیزی طلب نمی کرد. بهمین خاطر جمیع پیامبران خدا شیاد هستند و وجه شیطان بودن انها بعدا مشخص می شود. زمانی که بشر به اندازه کافی آگاه شود. آگاه از چی؟ اگاه از مسایلی که مسیح ادعا می کرد! خیلی واضح است در دنیا چگونه علوم را گسترش دادیم و شما الان گوشی بدست مطلب مارا می خوانید!!! ولی توجه داشته باشید که پیامبران شیاطین در قطب متضاد خود تعریف می کنند، تا بدین وسیله در ذهن شما شیطان نباشند. سوالی که مطرح است از کجا می دانید که شیطان نبودن یعنی چه؟ بهمین خاطر مسیح یا محمد شمارا از جایگاه حدود تعریف فریب می دهند. با تعریف شیطان خودشان را ناشیطان معرفی کردند. بهمین خاطر وقتی می بینید کسی که شیطان نیست که بعد نتیجه می شود صالح است یجای کار می لنگد؟ این الگو زیاد در طول زندگی در مسایل دیگر دیدید. مشکل این پدیده از مفرضات و تعاریف هست. در واقع جمیع مدعیان ادیان با مفروضاتی شما را فریب می دهند که شما آنها را فرض می گیرید. کمی فکر کنید متوجه می شوید شما بصورت ناخودگاه مفروضاتی را فرض می گیرید و چون عادی شده است بدیهی می دانید اینجا کسی که ازین مطلب اگاه هست شیطنت می کند. بگذریم مطالبه ی ایمان به آن معنایی که در ادیان هست از جانب خدا شایسته نیست زیرا بطن این امر از شیطنت و کارهای کثیف و ناعاقلانه است و میوه اش فاسد. لذا می توان گفت ایمان هست و هستی سرتاسر از ایمان بهمعنایی دیگر است و ادیان این ایمان پاک آلوده ساختند. اگر بخواهی قرآن را با عقل سلیم ترجمه و تفسیر کنی بعد مدتی خواهی دید هر چیزی که گفته شده برعکس و باطل ترجمان شده است. یعنی همان قرآن همان پیامبر همان امام همان حدیث ولی معانی بلکل چیز دیگر!؟؟؟؟
سوال شمایی که تا اینجا خواندید بگویید این متن پیامبران را رد کرده یا تفسیر موجود از سخنان انها!!!!!
۱۳۰۰ سال گذشته تو چه میدانی شاید حضرت محمد با من موافق است. زیرا پیکره سخنش را نگه داشتند و جانش را منحرف کردند. پس فردا مومن عصر حاضر در قیامت می گوید یا محمد نبی من تو را قبول کردم و ایمان آوردم. حضرت محمد به او می گوید نه تو به من ایمان نیاوردی تو به تفسیری از سخنان من مومن شدی. حضرت محمد مس گوید پیامبری والا مقام تر از من نزد تو بود همان عقل سلیم. تو دیدی تفاسیر و سخنان و ایات با هم تعارض معنایی دارند و سازگار نیستند. اگر مومن بودی باخود میگفتی اگر تعقل کنم وجوه سازگاری را پیدا می کنم و تعارضات از بین میرود. و اگر تعارضات را دیدی و اصلاح نکردی بعد بگویی ایمان دارم؟ چگونه با این تعارضات ایمان داری عقل حکم می کند ایمان نیاوری. خلاصه نفاق آدمی از جایی برون می زند که ابلیس هم خبر نداشت.
حالا که نقدی بر دین زدیم چند ایه از قران بیاوریم
در جایی از سوره ملک آیاتی چنین هست:
وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۶﴾
و كسانى كه به پروردگارشان انكار آوردند عذاب آتش جهنم خواهند داشت و چه بد سرانجامى است (۶)
إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ ﴿۷﴾
چون در آنجا افكنده شوند از آن خروشى مى شنوند در حالى كه مى جوشد (۷)
تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ﴿۸﴾
نزديك است كه از خشم شكافته شود هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند نگاهبانان آن از ايشان پرسند مگر شما را هشدار دهنده اى نيامد (۸)
قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ ﴿۹﴾
گويند چرا هشدار دهنده اى به سوى ما آمد و[لى] تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى فرو نفرستاده است شما جز در گمراهى بزرگ نيستيد (۹)
وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿۱۰﴾
و گويند اگر شنيده [و پذيرفته] بوديم يا تعقل كرده بوديم در [ميان] دوزخيان نبوديم (۱۰)
خوب در این آیه آخر تعقل بعنوان پارامتر رستگاری می اورد. نکته جالب اینجاست که مهمترین پیام فرستادگان الهی بعد بررسی ایات بصورت عقلانی، تعقل است بهمین خاطر در ایه ۱۰۰ سوره یونس
وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۱۰۰﴾
و هيچ كس را نرسد كه جز به اذن خدا ايمان بياورد و [خدا] بر كسانى كه نمى انديشند پليدى را قرار مى دهد (۱۰۰)
خداوند رجس و پلیدی را محصول عدم تعقل می داند.
ایات دیگر هم هست. که مجالش نیست. خلاصه اینکه درستی و نادرستی قرآن اهمیتی ندارد. یعنی اگر خود شما تعقل نکنید چه قرآن راست باشد چهنادرست فرقی به یک معنا ندارد و بهره ای نداری. حالا بگو تقی گفته راسته؟!! تقی غلط کرد گفته راسته؟ تقی احمق نفهمید بحث فتوا نیست بحث چگونگی درست و غلط است. پس دیدیم اگر قرانبدون تعقل بر براهینش خوانده شود. و پذیرفته شود قرآن شما رامنحرف می کند.
بعد از خواندن پارگراف های بالا ممکن است بهم بریزید و درگیر سوالاتی شوید که از اندیشیدن در مورد آن بهراسید. در واقع اینگونه که بنظر می رسد زیاد ورژن معروف عقاید دینی در بین عموم زیاد به دلایل استوار نیست و تفاسیرحقیقی اش ناشناخته مانده است. لذا بجای تکیه به چیز های متواتر بی برهان بیاییم ریشه ها را بشناسیم تا به براهین نایل شویم که در نهایت میوه ی آن یقین و اگاهی هست. یقین بزرگترین دستاورد یک انسان در طول زندگی اش هست. لذا نگران این نباشید حضرت محمد شیاد بوده یا برحق، شما تا ریشه براهین را نشناشید مهم نیست محمد برحق یا شیاد است. زمانی اینها مطرح می شود که شما بخواهید در مسیر هستی خود کامل بشوید و زمانی که ما راه درست را برویم ان وقت می فهمیم حضرت محمد شیاد است یا برحق، و این دانستن بشما کمک خواهد کرد. در واقع خیلی از ماها نمی دانیم و صرفا رفتار گله ای داریم. خیلی از مومنین اسلام نمی دانند محمد شیاد است یا برحق، در واقع فرض گرفتند برحق است. شما زمانی که با عقل سلیم حرکت کنید رشد می کنید و حق به اندازه وسع حقیقی ادا می کنید و پیش رب العامین رو سفیدید. اگر نیاندیشید مجبورید هفته ای یکبار نماز جعفرطیار کمر شکن بخوانید که اکثرا هم جز عذاب چیزی از آن متوجه نمی شوند بعد بقول خودشان از قول حدیث نبی نزد خدا بخشیده و روسفید شوید.