جولیا کامرون در کتاب «حق نوشتن» میگوید:
«نوشتن مربوط به گذاشتن چیزی روی صفحه است، نه فکر کردن و عرق ریختن.»
او میافزاید:
«وقتی نوشتن، به جای عمل صحبت کردن به عمل گوش دادن تبدیل شود مقدار عظیمی از هویت شخصی از آن بیرون میرود… میبینم که از جملاتی که انگار میخواهند نوشته شوند شگفتزده و به آنها علاقهمند شدهام. نوشتن به جای فضل فروشی، به مکاشفه تبدیل میشود.»
اما اگر حرفهایی که در ذهنت میشنوی ممنوعه باشند چطور؟! آیا میتوان ممنوعیات را هم به همان ترتیبی که میشنوی به نوشته بدل کرد؟
اگر در جایی زندگی کنی که بیمهابا نوشتن، جرم باشد و از هر دستاویزی برای تنبیه کردنت استفاده کنند، آیا نوشتن باز هم موهبت خواهد بود؟
بله! شاید بله! اگر نوشتههایت را در پستو پنهان کنی! نه اینکه اینجا و آنجا بخواهی با دیگران به اشتراکش بگذاری.
اما آیا این نوشتههای مانده در پستو هم خاصیت درمانی دارند؟!
فکر کنم داشته باشند. چون نگه داشتن این حجم فریاد در ذهن ویران کننده است.
پس باید نوشت. حتی اگر در پستو.